کتاب ادبیات جهان را چگونه بخوانیم
معرفی کتاب ادبیات جهان را چگونه بخوانیم
کتاب ادبیات جهان را چگونه بخوانیم، نوشتهی دیوید دمراش و ترجمهی شبنم بزرگی با زبانی ساده و قابل فهم به مخاطبان توضیح میدهد که چطور ادبیات جهان را بخوانند و چطور بخشی از آن باشند.
ادبیات جهان را چگونه بخوانیم در سی و هفتمین جایزه کتاب سال ایران به عنوان شایستهی تقدیر برگزیده شد.
دربارهی کتاب ادبیات جهان را چگونه بخوانیم
ادبیات جهان چیست؟ یک اثر ادبی چه ویژگی دارد که در سراسر دنیا شناخته میشود؟ به تمام زبانها ترجمه میشود؟ در محافل مختلف میدرخشد و جوایز معتبر جهانی را با خود به خانه میبرد؟ آیا میتوان نام چنین اثری را ادبیات جهان گذاشت؟ دیوید دمراش در کتاب ادبیات جهان را چگونه بخوانیم به این سوال پاسخ داده است. او ابتدا تعریفی از ادبیات ارائه کرده است. ادبیات، همان واژهای که گاه حتی در مکالمات روزمرهمان هم از آن استفاده میکنیم، چه معنی دارد؟ بعد به این موضوع پرداخته است که چطور میشود که آثاری از ژاپن و ترکیه، جایزهی نوبل میگیرند؟ ادبیات عرب را در سراسر جهان میخوانند و هر روز آثار ترجمه شدهی بیشتری به بازار کتابهای دنیا راه پیدا میکند. در حقیقت دیوید دمراش در کتاب ادبیات جهان را چگونه بخوانیم به این دو سوال پاسخ میدهد که چطور ادبیات جهان را بخوانیم؟ چطور بخشی از آن باشیم؟
کتاب ادبیات جهان را چگونه بخوانیم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر به ادبیات ایران و جهان علاقهمند هستید، بدون شک خواندن کتاب ادبیات جهان را چگونه بخوانیم بینشی جدید به شما میبخشد.
دربارهی دیوید دمراش
دیوید دمراش ۱۳ آوریل ۱۹۵۳ در آمریکا به دنیا آمد. دمراش مورخ ادبی اهل آمریکا و عضو هیئت منتخب آکادمی هنر و علوم آمریکا است. او یکی از نظریه پردازان ادبیات تطبیقی در عصر حاضر است و نظریه «ادبیات جهان» او مورد استقبال شخصیتهای علمی جهان قرار گرفتهاست.
بخشی از کتاب ادبیات جهان را چگونه بخوانیم
در حصار یک فرهنگ ادبی مفروض، نویسندگان و خوانندگان وجوه مشترکی دارند در خواسته و توقعشان از متن، و اینکه چهطور انواع قطعههای ادبی را بخوانند. خوانندگان حرفهای میتوانند در یک اثر به گونهای نقب بزنند که همه به معنایی مشترک از آن برسند. شاید منقدان یک کتاب تاریخیِ محبوب را به دلیل «کشش رمانگونه» اش تقدیر کنند اما هنوز انتظار میرود تمام اتفاقات چنین کتابی موثق به منابعی باشد که تاریخنگار خوانده، نه اینکه خودش ساخته است. در مقابلِ آن، خورخه لوییس بورخس آرژانتینی مشهور است به خلق «داستانها» یی که اغلب گزارشهایی سنجیده و فاضلانه به نظر میرسند، اما خواننده خیلی زود پی میبرد که اتفاقات غیرمحتمل یا حتی غیرممکنی در حال وقوع است؛ و همهٔ اینها در حالی است که بیشتر «منابعِ» بورخس بهکل ساختگی یا بخشی از خودِ داستانها هستند. در میانهٔ این دو وضعیت، وقتی اثری با عنوان «رمان تاریخی» میخوانیم، گمان میکنیم به طرح کلیِ مجموعهای از اتفاقات واقعی وفادار است، اما تا حد بسیار زیادی به نویسندهٔ آن آزادی عملی خلاقانه میدهیم تا اشخاص و حوادث تاریخی را به شخصیتهای ساختگی و فضای داستانی بیفزاید.
نویسندگان گاهی بهعمد پا را فراتر میگذارند و به تجربهٔ بازی با گونههای ادبی میپردازند که ممکن است باعث سردرگمی و اشتباه ما در تشخیص گونهٔ ادبی یا نیت نویسنده شود، مانند زمانی که اورسون ولز نمایش رادیویی جنگ دنیاهایش را پخش کرد و برخی شنوندگانش از چیزی که تصور میکردند گزارش واقعی حملهٔ بیگانههاست، به وحشت افتادند.
حجم
۲٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۱۱ صفحه
حجم
۲٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۱۱ صفحه