دانلود و خرید کتاب سه دختر حوا الیف شافاک ترجمه محمد امین جندقیان
تصویر جلد کتاب سه دختر حوا

کتاب سه دختر حوا

نویسنده:الیف شافاک
انتشارات:نشر روزگار
امتیاز:
۳.۴از ۳۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب سه دختر حوا

سه دختر حوّا رمانی از الیف شافاک نویسنده موفق اهل ترکیه است. شافاک در سال ۱۹۹۸ برای کتاب «پنهان» برنده جایزه مولانا شده و در سال ۲۰۰۰ با نوشتن رمان «محرم» جایزه بهترین رمان سال را از طرف کانون نویسندگان ترکیه گرفته است. شافاک تاکنون ده‌ها رمان منتشر کرده که همگی به چندین زبان ترجمه شده‌اند. 

 درباره کتاب سه دختر حوا

سه دختر حوا در سال ۲۰۱۶ منتشر شد و بر خلاف کتاب‌های «عشق»، «پنهان»، «محرم» و بعضی کتاب‌های دیگر شافاک، رویکردی عرفانی و فلسفی ندارد. این رمان به کاوش در یکی از مهم‌ترین موضوع‌های روز ما انسان‌های قرن بیست‌ویکم پرداخته است. موضوع تفاوت آرا و عقاید انسان‌ها و تضادها و تنش‌هایی که انسان‌ها بر اثر تحمل نکردن عقاید هم دارند.

شیرین، مونا و پری سه دختر با طرز فکرهای متفاوت مذهبی و عقیدتی هستند که با هم زندگی می‌کنند. پری (دختر سردرگم) شیرین (دختر لائیک) و مونا (دختر مذهبی) در کِش‌وقوس داستان، در دانشگاه آکسفورد باهم آشنا می‌شوند و فضای داستان را به سمت بحث‌های پُرتنشی که در کلاس‌ها یا بیرون از محیط دانشگاه رخ می‌دهد می‌کشانند. در داستان، به سیاست، فلسفه، عشق، دوگانگی‌های شخصیتی و تنش‌های اجتماعی پرداخته شده است.

مهم‌ترین انگیزه‌های نوشتن این کتاب برای شافاک، اتفاقاتی است که در سال‌های اخیر در منطقهٔ خاورمیانه رخ داده و بی‌شک کشور ترکیه نیز به شکل مستقیم یا غیرمستقیم تحت‌تأثیر این رویدادها قرار گرفته است.

شافاک انسان خاورمیانه‌ای امروز را کم‌تحمل و عصبانی می‌بیند. او تحمل شنیدن صدای مخالف را ندارد. سعی می‌کند عقاید خود را بر دیگران تحمیل کند و در صورت مقاومت فرد مقابل با خشونت جواب او را می‌دهد. شاید هیچ‌کسی بهتر از شافاک نمی‌توانست این رمان را بنویسد. او همراه با مادر دیپلماتش در کشورهای بسیاری زندگی کرده و در سایهٔ این تجربهٔ پربار با فرهنگ‌های مختلف آشنا شده است.

خواندن کتاب سه دختر حوا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

تمام دوست‌داران رمان به ویژه علاقه‌مندان به آثار الیف شافاک.

درباره الیف شافاک

الیف شافاک نویسنده ترک‌تبار فرانسوی است. او در دانشگاه فنی خاورمیانه در آنکارا لیسانس روابط بین‌الملل و فوق لیسانس مطالعات زنان و دکتری علوم سیاسی گرفت و اولین کتابش را در سال ۱۹۹۴ منتشرکرد. الیف بعد از تحصیلاتش در دانشگاه میشیگان استخدام شد و در بخش مطالعات خاور نزدیک دانشگاه آریزونا هم فعالیت داشت. او از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ در روزنامه زمان مطلب می‌نوشت.

شافاک در سال ۱۹۹۸ برای رمان پنهان برنده جایزه رومی (بهترین جایزه ادبیات عرفانی ترکیه) شد و نشان شوالیه را که از مدال های فرهنگی فرانسه است، دریافت کرد. او تا به حال بیش از۱۰ رمان به انگلیسی، فرانسوی و ترکی نوشته است که رمان ملت عشق او در ایران بسیار محبوب است. روابط انسانی،جایگاه زنان و تبعیض‌های جنسی و نژادی از موضوعات مورد علاقه الیف شافاک است. 

 بخشی از کتاب سه دختر حوا

در اولین روز حضور پری در دانشگاه آکسفورد، پدر و مادر نگرانش هم همراهش بودند. آن دو تا عصر، بیشتر، نمی‌توانستند کنار دخترشان باشند، چون باید با قطار به لندن بازمی‌گشتند تا به پرواز استانبول برسند. قرار بود به جایی بروند که بیست سال از زندگی مشترک‌شان را آنجا گذرانده بودند. شاید رابطهٔ سلما و منصور به یک مو بند بود، اما هیچ‌گاه، از هم گسسته نشد. مادر دیگر نمی‌توانست بغضش را نگه دارد. از یک طرف، به دنیای خود، بعد از نبود پری فکر می‌کرد و از طرف دیگر، حس غرور عجیبی بابت موفقیت فرزند ته‌تغاری‌اش داشت. تمام این عوامل، دست‌به‌دست هم داده بودند تا لرزی به تک‌تک سلول‌های سلما بیفتد. اشکش را با گوشهٔ روسری پاک می‌کرد. هر چه که بود، نمی‌توان خوشحالی از ته دل سلما را کتمان کرد. قرار بود دخترش در یکی از بهترین دانشگاه‌های دنیا مشغول به تحصیل شود، پدیده‌ای که تابه‌حال برای هیچ کدام از اعضای خانداننال‌بن اوغلو اتفاق نیفتاده بود و پری اولین نفری لقب می‌گرفت که مجوز تحصیل در خارج را کسب کرده بود. رؤیای بسیاری از جوانان ترک، این بار برای پری، به حقیقت پیوسته بود.

اما سلما نمی‌توانست به همین راحتی‌ها از نیمهٔ خالی لیوان بگذرد. اینکه دختر کم‌سن‌وسالش در یک شهر غریب، سال‌ها بماند. تازه، چون او به مادرش خبر نداده بود، سلما ناراحت شده بود.


معرفی نویسنده
عکس الیف شافاک
الیف شافاک
ترکیه‌ای | تولد ۱۹۷۱

الیف شافاک ترک-بریتانیایی زاده‌ی ۲۵ اکتبر ۱۹۷۱ در شهر استراسبورگ فرانسه؛ رمان‌نویس، مقاله‌نویس، سخنران، فعال سیاسی و فعال در حوزه‌ی حقوق زنان و اقلیت‌ها است. شافاک همچنین دارای مدرک دکترای علوم سیاسی است.

reza rajaeiyan
۱۳۹۹/۰۵/۰۷

کتاب خوبی بود با اینکه ادبیات کلاسیک را بیشتر دوست دارم اما محتوای موضوعی کتاب منو وادار میکرد تا پایان کتاب رو دنبال کنم شاید خودم هم مثل پری داستان دنبال جوابهایی درباره خدا بودم ممنون از طاقچه

SARA
۱۳۹۹/۰۹/۰۹

داستان بدی نبود ولی موضوع خاص و جذابی نداشت. فقط برای پر کردن وقت خوب بود.

مهسا
۱۳۹۹/۰۹/۲۲

بخاطر نویسنده اش که می‌شناختم و ملت عشق را خوانده ام انتظار بیشتری داشتم. تا نصف داستان همه اش تعریف بود. نصف دوم بهتر شد ولی آخرش بد تموم شد.

supergirl از طاقچه رفتم خداحافظ
۱۳۹۹/۰۸/۲۶

عالی عالی عالی 👍👍 خیلی خوبه 👍 من خیلی دوستش داشتم 😃 یه محتوای عالی 👍 داستان رو یجوری توضیح داده بود که وقتی می خونی حس می کنی الان داری این صحنه یه این قسمت رو می بینی ☺ خیلی خوب بود

ヅ𝕊𝕦𝕟𝕤𝕙𝕚𝕟𝕖
۱۴۰۰/۱۱/۱۷

مثل کتاب ملت عشق زیاد جذاب نبود کتاب گنگی بود دانشجویی ک دنبال خدا بود آخرش هم ی جواب درست داده نشد

delaram
۱۴۰۰/۰۱/۲۳

بک کتاب خیلی قشنگ و پر معنی اصولا کتابای الیف شافاکو دوست دارم مخصوصا به زبان اصلیش که فوق العادس چون بهتر میتونی وقایع رو درک کنی ولی اینم خوبه و امیدوارم که ترجمه ها بهتر بشه واقعا کتاب به

- بیشتر
نیتا
۱۳۹۹/۰۷/۰۳

داستان دختری ترک، مانده در میان شک و یقین. داستانی متوسط در مقایسه با ملت عشق، که در نهایت هم تا پایان داستان، جواب سوالات شخصیت اصلی کتاب داده نمی شود. ترجمه کتاب خیلی روان نیست و مشخص است که کتاب بدون

- بیشتر
Nausica96
۱۳۹۹/۰۹/۲۳

کشش خط داستانی آثار این نویسنده رو هیچوقت انکار نمیکنم. بسته به نوع سلیقه مخاطب (برای مثال من رمان های پرمغز و فلسفی دوست دارم البته اگر مجال اتمامش هم بهم دست بده) رمان جالبی در دسته بندی کاربر عادی

- بیشتر
کاربر ۱۳۸۷۳۹۰
۱۴۰۲/۰۶/۰۶

جالب نبود ، سطح پائین به نظرم

hanimani
۱۴۰۱/۰۷/۲۶

خیلی قشنگ بود من بیشتر از ملت عشق اینو دوست داشتم... درباره سه دختر با تفکرات متفاوت ک هم دانشگاهی میشن و صحبتهایی درباره خدا جالب بود تفکراتشون...صحبتهایی که باهاشون رودررو میشم

دیگر هیچ‌گاه نتوانست یک خواب راحت داشته باشد.
helya.B
والاترین موفقیتی که بشر می‌تونه کسب کنه، افزایش آگاهی‌اش است، چون هر قدر باهوش‌تر و بادانش‌تر باشید، حس آزادی بیشتری به شما دست می‌ده.
نیتا
«انقلابی اون کسیه که می‌خواد همه بچه‌ها به یه اندازه اسباب‌بازی داشته باشن، نه اینکه یکی با اسباب‌بازی‌هاش کوه بسازه و یکی هم نتونه اسباب‌بازی بخره.»
sepideh
اگر عاشقش باشی، او هم عاشقت خواهد بود.
helya.B
آن‌ها بر این باور بودند که سرنوشت هر انسانی قبل از تولدش مشخص شده، پس باید تمام مشقت‌های زندگی را تماماً تحمل کرد.
helya.B
تمام آرزوی پری این بود که به خوابی عمیق فرو برود و سپس در قامت شخصی دیگر، به دنیا بیاید. شاید او خودش هم فهمیده بود که دیگر بهشت را نمی‌خواهد.
helya.B
هر جا که این آدمای مذهبی ریختن، گناه بیشتر دیده می‌شه.»
نیتا
خیلی فرق بود میان آنچه که در دلش می‌گذشت و آنچه که به عنوان دین، در شناسنامه‌اش ثبت شده بود. اصلاً چه کسی گفته که از همان اول، وقتی نوزاد هستی، دینت باید در شناسنامه‌ات درج شود؟
نیتا
«هر دیدگاهی نسبت به خدا داشته باشم، او هم همان دیدگاه را خواهد داشت. اگر عاشقش باشی، او هم عاشقت خواهد بود.»
گلناز
پری از زمین تا آسمان با زندگی دلخواهش فاصله داشت و انگار نمی‌توانست آن را در محل تولدش پیدا کند.
helya.B
پرسید: «بابایی، چرا تو یه آدم مذهبی نشدی؟» «یه مشت آدم نصیحت‌کنندهٔ دروغگوی ریاکار رو می‌دیدم که فکر می‌کردن فقط خودشون خوبن و بقیهٔ مردم، جیزَن.»
نیتا
هر آدمی دوست دارد دیگری را به سمت عقاید و دین خود سوق دهد، چون با موفق شدن در این کار احساس شعف خاصی به فرد موعظه‌کننده دست می‌دهد.
kamand
همیشه مجذوب کسانی می‌شد که در گذشته، سختی‌های زیادی کشیده بودند، آن کسانی که می‌شد اندوه را از چهره‌شان دید و پی برد که روح‌شان در عذاب است. پری حاضر بود تمام زمانش را با عشق و تعهدی وصف‌ناپذیر، صرف این آشنایان و دوستان گلچین‌شده کند. اگر از کسی خوشش نمی‌آمد، که اکثریت اطرافیانش هم همین طور بودند، سعی می‌کرد از او دوری بجوید و حتی ممکن بود حس انزجار پیدا کند. او وقتی در این شرایط قرار می‌گرفت و گرفتار حرف‌های تکراری می‌شد، فقط دلش می‌خواست فرار کند.
helya.B
اگر صرفاً به آثار نویسندگان هم‌عقیدهٔ خود معطوف شوید، چیزی بر دانش‌تان افزوده نخواهد شد. ن
binahayat
شک، یه سعادته. ما اون رو گرامی می‌شماریم.
میس سین
من یه قانون طلایی دارم. به تو هم پیشنهاد می‌کنی پیش خودت داشته باشیش. تا وقتی با چشمات ندیدی و با گوشات نشنیدی، با دستات لمس نکردی و وقتی می‌بینی چیزی با عقل آمیزاد جور درنمیاد، اصلاً باورش نکن.
abar
«توی کشوری که دموکراسی باشه، وقتی مست کنی، با خودت می‌گی چه بلایی سر معشوقه‌ام اومد. اما اگه تو یه کشوری مست کنی که دموکراسی نداره، با گریه می‌گی سر کشور خوبم چه بلایی آوردن؟»
kamand
اگر نامت را اشتباه صدا بزنند می‌آیی؟ سال‌ها گریستم چون او را در آغوشم نداشتم یک شب، رازی به من گفته شد شاید آن نفری که خدا خطابش می‌کنی واقعاً او نیست و تنها یک نام مستعار است قرن هشتم، عراق: ربیع، اولین زن قدیس
kamand
«من خیلی عاشقت بودم. وقتی عاشق یکی هستی، اون معشوقه رو تا مرز خدا بودن، واسهٔ خودت بالا می‌بری. اون موقعی هم که می‌بینی نمی‌تونی بهش برسی، هرچی که از خدا واسهٔ خودت ساختی، از بین می‌بری. عشق خیلی به ایمان‌داشتن شباهت داره. توی هر دوتاشون، وقتی بیش از حد غوطه‌ور بشی، دیگه چشم‌وگوشت بسته میشه و حرف‌هایی می‌زنی و کارایی می‌کنه که می‌تونه حکم نابودیت رو امضاء کنه. اگه دوست داشتن از حد خودش بگذره، می‌تونه آسیب‌های زیادی بهت بزنه. وقتی این شرایط پیش بیاد، مطمئن باش خدایی که واسه خودمون ساختیم، میشه فرشتهٔ عذاب‌مون.»
MIM
او واقعاً گیر کرده بود بین خدایی که مادرش با ترس و تواضع صدایش می‌زد، و همان خدایی که پدرش از او بابت بی‌توجهی‌هایش گله‌مند بود.
helya.B

حجم

۳۷۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۲۲ صفحه

حجم

۳۷۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۲۲ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان