کتاب سوسیالیسم
معرفی کتاب سوسیالیسم
سوسیالیسم، ایدهی شکستخوردهای که هرگز نمیمیرد کتابی نوشته کریستین نیمیتز، اقتصاددان معاصر است. او در این کتاب بررسی کرده است که چرا سوسیالیسم با وجود این که ایدهای شکستخورده است هنوز میان افراد مختلف در گروههای سنی و طبقات مختلف جامعه طرفدار دارد.
درباره کتاب سوسیالیسم، ایدهی شکستخوردهای که هرگز نمیمیرد
نیمیتز میگوید سوسیالیسم به رغم فهرست بلندبالای شکستهایش همچنان محبوبتر از سرمایهداری است؛ اکثریت ما اصلا نگرش خوبی به سرمایهداری نداریم. در مقابل سوسیالیسم با برداشتهای اخلاقی ما کاملا جور است. به سوسیالیسم واقعا نگرش مثبتی داریم. او در این کتاب دلایل محبوبیت سوسیالیسم به ویژه در بریتانیا را با استفاده از نظرسنجی و تحقیقات علمی بررسی کرده است. او معتقد است اگر سوسیالیسم دوباره بازگشته است، به خاطر این نیست که مردم فراموش کردهاند اوضاع در کشورهای تعهد ورشو، چین مائو و یا دیگر کشورهای سوسیالیستی بد بوده است؛ به این خاطر است که سوسیالیستها به خوبی موفق شدهاند خود را از این مثالها دور کنند. سوسیالدموکراتهای امروزی موفق شدهاند خود (و دیگران) را قانع کنند که مثالهای تاریخی سوسیالیسم هیچ ارتباطی با خود سوسیالیسم ندارند.
او در این کتاب به خوبی و مثالهای روشن و استدلالهای منطقی دلایل محبوبیت سوسیالیسم را برشمرده و چرایی پابرجایی آرمان های سوسیالیستی را پاسخ داده است.
خواندن کتاب سوسیالیسم، ایدهی شکستخوردهای که هرگز نمیمیرد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
پژوهشگران و علاقهمندان حوزه جامعهشناسی، اقتصاد و علوم سیاسی.
درباره کریستین نیمیتز
دکتر کریستین نیمیتز، ارشد اقتصاد سیاسی در مؤسسهٔ امور اقتصادی است. او در دانشگاه هومبولت برلین و دانشگاه سالامانکا، اقتصاد و در دانشگاه کینگز لندن اقتصاد سیاسی خوانده است. کریستین قبلا در مؤسسهٔ سرمایهگذاری آزاد (IUF) برلین کار میکرد و در دانشگاه کینگز لندن اقتصاد تدریس میکرد. او نویسندهٔ کتاب درآمدی تازه بر فقر (۲۰۰۱)، بازتعریف گفتمان فقر (۲۰۱۲) و بهداشت جهانی بدون سرویس سلامت همگانی ۷NHS (۲۰۱۶) است.
بخشی از کتاب سوسیالیسم
سوسیالیسم در بریتانیا، هم در میان دانشجویان محبوب است و هم بین افراد ۳۰ تا ۵۰ ساله؛ نظرسنجیهای متعدد نیز این را تأیید میکنند. نظرسنجیها همچنین نشان میدهند حمایت از سوسیالیسم به طور کلی در راستای حمایت از طیف گستردهای از سیاستهای فردی است که میتوان آنها را سوسیالیستی دانست.
جالب است که حمایت از سوسیالیسم به طور نظری همراستای برداشتهای مثبت نسبت به نمونههای واقعی اعم از معاصر یا تاریخی و نظام سوسیالیستی در عمل نیست. مثلا افرادی که به کشورهای سابق پیمان ورشو اعم از چین مائوئیستی، ویتنام شمالی یا کرهٔ شمالی نگاه خوشبینانه دارند امروزه اقلیتی کوچک در بریتانیا هستند. سوسیالیستها با موفقیت، فاصلهشان را از بالغ بر بیست و چهار تلاش شکستخورده برای ساخت جامعهٔ سوسیالیستی حفظ کردهاند. ادعای آنان مبنی بر اینکه «این نظامها نهتنها هرگز سوسیالیسم «واقعی» نبودند، بلکه اندیشهٔ سوسیالیستی را تحریف کرده بودند» به عقیدهای متعارف تبدیل شده است. برای نمونه، امروزه نوشتن شکستهای اتحاد جماهیر شوروی سابق به پای سوسیالیسم معاصر، احمقانه و خارج از عرف به شمار میآید.
اما در حالی که سوسیالیستها فاصلهشان را با نمونههای تاریخی و معاصر سوسیالیسم حفظ کردهاند معمولا تلاش میکنند توضیح دهند دقیقا چه کار متفاوتی انجام خواهند داد. سوسیالیستها میل دارند به سمت انتزاع فرار کنند و به جای سخن از ویژگیهای سازمانی ملموس از آرمانهای رفیع حرف بزنند. اما این آرمانها (مثلا دموکراتکردن اقتصاد) اصلا چیز جدیدی نیستند. اینها همان آرمانهاییاند که محرک طرحهای سوسیالیستی پیشین بودند. سوسیالیسم اصلا به آن آرمانها جامهٔ عمل نپوشانده، اما این ناشی از فقدان تلاش نیست.
دفاع سوسیالیسم غیرواقعی همواره معطوف به گذشته است، یعنی زمانی که تجربهٔ سوسیالیستی قبلا در سطح وسیع بیاعتبار شده. تا وقتی که تجربهٔ سوسیالیستی در دوران اولیهاش است تقریبا هیچکس بحثی روی اعتبار سوسیالیستیاش ندارد. برعکس، عملا تمام رژیمهای سوسیالیستی دورههای اوجشان را گذراندهاند و طی آن مشتاقانه از سوی بسیاری از روشنفکران غربی تحسین شدهاند. تنها بعد از این رویداد (یعنی زمانی که آنها مایهٔ شرمندگی نهضت سوسیالیسم شدند) است که نسخههای سوسیالیستی آنان بر مبنای تجربهٔ گذشته «غیرواقعی» لقب میگیرند.
این الگو از دههٔ سی آغاز شد، هنگامی که هزاران روشنفکر غربی همچنان مشغول زیارت سیاسی از اتحاد جماهیر شوروی بودند. هرچند سبعیت آن رژیم در غرب، شهرهٔ خاص و عام (یا دستکم شناختهشده) بود، اتحاد جماهیر شوروی را در سطح گستردهای دموکراسی بالقوه مردمی به شمار میآوردند که به دست کارگران اداره میشود. وقتی «ذوبشدن در پرچم استالین» از مد افتاد، بیشتر هواداران غربی استالین رسما اعلام موضع نکردند، اما بهوضوح در این باره سکوت کردند.
حجم
۵۷۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه
حجم
۵۷۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه
نظرات کاربران
برای من به دلیل آشنایی در حد خودم با تاریخ چپ و مارکسیست و کمونیسم و شوروی و انچه بلوک شرق نامیده می شود تکراری بود ۲۴ درصد کتاب را خوندم و الان میخوام دیگه نخوانم چون میدونم به اینجا
تلاش اقتصاد سرمایه داری برای دفاع از خودش قابل ستایش است. این ایده سربازانی دارد جان بر کف و مزدورانی بی مزد و مواجب. مثلا کارگری که خودش آسیب دیده ی همین تفکر است و با چشم دیده که نابودی
سوسیالیست ایده خوبی ک هرگز به درستی اجرا نشده حتی کمونیسم ک زیر شاخه سوسسالیسم هست هم هیچوقت به درستی اجرا نشد. پس درواقع قضاوت در مورد کارامدی یا نا کارآمدی لش کاملا اشتباه است. اما با این وجود میبینیم