کتاب سوسیالیسم
معرفی کتاب سوسیالیسم
کتاب سوسیالیسم نوشته مایکل نیومن، استاد دانشکده علوم انسانی لندن و مدیر مرکز تحقیقات اروپای این شهر است. حمیدرضا مصیبی این کتاب را به فارسی برگردانده است.
درباره کتاب سوسیالیسم
سوسیالیسم چیست؟ کسانیکه از سوسیالیسم دفاع میکنند و نیز کسانیکه به آن حمله میکنند؟ مخالفانِ تمام اشکال سوسیالیسم مشتاقاند تا کل ایدهٔ سوسیالیسم را با زنندهترین اشکال آن ـبهخصوص دیکتاتوری استالینی در اتحاد شوروی از اواخر دههٔ ۱۹۲۰ تا ۱۹۵۳ یکسان بگیرند. و اینگونه آن را رد کنند. همچنین، مدافعان آن اغلب میکوشند تا سوسیالیسم را با آن نوع خاص محبوب خودشان یکی بگیرند.
به عقیده مایکل نیومن «اساسیترین مشخصهٔ سوسیالیسم تعهد آن به ایجاد جامعهای تساویخواه» است. او می گوید: «ممکن است سوسیالیستها درمورد حدی که میتوان نابرابری را ریشهکن کرد، یا ابزار این تغییر، تفاهم نداشته باشند، اما هیچ سوسیالیستی از نابرابری رایج ثروت و قدرت دفاع نمیکند. بهخصوص، سوسیالیستها عقیده دارند که، در نظام سرمایهداری، مالکیتِ ارثی سرمایه و ثروت همواره امتیازات و فرصتهای فراوانی را در یک سوی طیف جامعه فراهم میکند، درحالیکه در سوی دیگر، چرخهای از محرومیت همواره فرصتها را محدود میکند. بنابراین سوسیالیستها، هریک به سهمی، روابط مالکیتی را که برای سرمایهداری اساسی است به چالش کشیدهاند و رؤیای برپاداشتن جامعهای را پروراندهاند که در آن هرکسی امکان آن را دارد که بهدنبال خودشکوفایی باشد، بدون مواجه با محدودیتهایی که در نابرابری ساختاری ریشه دارند.»
دومین ویژگی سوسیالیسم را باور به امکان ساختن یک نظامِ بدیلِ تساویطلب، برپایهٔ ارزشهای همبستگی و تعاون میداند. ویژگی ای که به یک مشخصه سومی وابسته است و آن دید نسبتآ امیدوارانه به انسانها و تواناییشان برای همکاری با یکدیگر است.
با این همه تعریف سوسیالیسم و بحث درباره آن پیچیده است و برای دانستن معنا و کارکردهای آن، باید سیر تحول این مکتب را مطالعه نمود.
کتاب حاضر، چگونگی شکلگیری اندیشههای سوسیالیستی را در طول تاریخ تشریح میکند و سپس روایتهای گوناگون سوسیالیسم را در نظر و تجربههای تاریخی آن در شوروی و چین و کوبا و سوئد و ... معرفی میکند، اشکالها و اشتباهات این تجارب نظری و عملی را موشکافی میکند و از چشمانداز سوسیالیسم بهمثابه جامعه انسانی آینده سخن میگوید.
خواندن کتاب سوسیالیسم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به علوم سیاسی، جامعهشناسی و تاریخ مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب سوسیالیسم
شکافی که پس از انقلاب بلشویکی بین کمونیسم و سوسیالدموکراسی ایجاد شد هیچگاه واقعآ التیام نیافت. مسلمآ زمانهایی وجود داشت ـبهخصوص بین سالهای ۱۹۳۵ و ۱۹۳۹ و بین سالهای ۱۹۴۱ و ۱۹۴۵ ــ که به نظر میرسید که تقابل مشترک با فاشیسم میتواند بر اختلافات چپ غالب آید. در برخی کشورها ـبرای نمونه، ایتالیای اوایل دورهٔ پساجنگ ــ نیز حمایت چشمگیری برای وحدت وجود داشت. بااینحال، کمونیستها و سوسیالدموکراتها بهطورکلی در اردوهای جداگانه و خصمانه بودند، مخصوصآ زمانیکه جنگ سرد در اوج خودش بود. اما هیچکدام از این دو سنت، یکپارچه یا بدون تغییر نبود.
بهطورکلی، احزاب سوسیالدموکرات پس از جدایی از کمونیسم همواره در تعریف خودشان دچار مشکلاتی بودند. از آنجا که اکثر آنها تا قبل از سال ۱۹۱۴ دعوی مارکسیستبودن داشتند و در اوایل دورهٔ پساجنگ بر سر اینکه کمونیستها آموزهٔ مارکسیستی را به انحصار خود درآورده بودند با آنها مشاجره داشتند، برایشان مشکل بود که پس از آن بهراحتی مارکسیسم را کنار بگذارند. از طرف دیگر آشکار بود که آنها نهادهای لیبرالدموکراتیک را بهمنزلهٔ مسیر اصلی برای اِعمال تغییرات پذیرفتهاند. برخی احزاب، مخصوصآ آنهایی که بر سر وفاداری طبقهٔ کارگر با یک حزب کمونیستی بزرگ رقابت داشتند، تا مدتها پس از آنکه مارکسیسم نفوذش را در تعیین خطمشیشان از دست داد، همچنان مدعی بودند که مارکسیسم منبع عقیدتی آنها است. بهخصوص حزب سوسیالیست فرانسه چنین گرایشی داشت. بدینترتیب لئون بلوم هنوز با مشکل پیشاـ ۱۹۱۴ روبهرو بود: آیا حزبی سوسیالیستی با تمایزی که بین «بهکارگیری قدرت» (مشارکت در دولت) و «تسخیر قدرت» (سرنگونی سرمایهداری) وجود دارد، میتواند در ائتلافی بورژوایی شرکت کند؟ درعینحال، اگرچه دولت جبههٔ مردمی او بلافاصله پس از بهقدرترسیدن در سال ۱۹۳۶ تعدادی اصلاحات مهم انجام داد، خطمشی اقتصادی بعدیاش بسیار ارتدوکس و خالی از ابتکار بود. شرایط حزب سوسیالدموکراتیک در آلمان روزبهروز مصیبتبارتر میشد. بهرغم آنکه این حزب نقش برجستهای در برپایی نظام لیبرالدموکراتیک در سال ۱۹۱۹ داشت و در خلال سالهای بیثباتی حاد که تا ۱۹۲۳ طول کشید نیز به آن نظام متعهد ماند، و اگرچه که همچنان تا سال ۱۹۳۰ بیشترین تعداد رأی را داشت، معمولا از قدرت کنار گذاشته میشد. با موفقیت حزب سوسیالدموکراتیک در انتخابات سال ۱۹۲۸، تشکیل هیئتدولت بدون آن غیرممکن شد، اما حزب با برنامهٔ شرکایش که درصدد حذف بیمهٔ بیکاری بودند موافقت نکرد. درنتیجه، نظام پارلمانی از سال ۱۹۳۰ بهبعد عملا لغو شد و حکمرانی دستوری جای آن را گرفت. اختلافات تلخ بین حزب سوسیالدموکراتیک و حزب کمونیست در آن زمان مانع تشکیل جبههای متحد دربرابر نازیسم شد، اگرچه که هر دو حزب پس از بهقدرترسیدن هیتلر در سال ۱۹۳۳ اولین قربانیان او بودند. حزب سوسیالدموکراتیک خواهان پاسداشت نظام دموکراتیک بود و حتا زمانیکه بیشازپیش آشکار میشد که طرف مقابلاش حامی دیکتاتوری است، به حاکمیت قانون اساسی متعهد ماند. اما حزب سوسیالدموکراتیک بهدلیل گرایش به این باور کمونیستی که بحران اقتصادی ۱۹۲۹ منجر به فروپاشی نهایی سرمایهداری میشود، هیچگاه برنامهای اصلاحی برای برطرفکردن آن بحران تدوین نکرد. حزب سوسیالدموکراتیک آلمان نمایندهٔ سوسیالدموکراسی سالهای بین دو جنگ در تراژیکترین شکلاش بود. بااینحال، مشکلات فقط محدود به احزابی نبود که هنوز ادعا داشتند که تحت تأثیر مارکسیسم هستند. هیچکدام از تلاشهای مختصر حزب کارگر بریتانیا در سالهای بین دو جنگ برای اِعمال قدرت از طریق دولتهای اقلیت موفقیت قابلتوجهی بهدست نیاورد. ناتوانی حزب در رسیدگی به رکود اقتصادی سال ۱۹۳۱، و تصمیم رمزی مکدانلد (۱۸۶۶ ـ ۱۹۳۷)، رهبر حزب و سپس نخستوزیر بریتانیا، مبنیبر پیوستن به ائتلافی به رهبری محافظهکاران برای اِعمال سیاستهای ریاضتطلبانه، منجر به بدترین بحرانی شد که حزب تا آن زمان به خود دیده بود. حزب کارگر درحالیکه در بقیهٔ سالهای دورهٔ بین دو جنگ در جایگاه اپوزیسیون (یا همان جناح مخالف) قرار گرفته بود، متفرق و نسبتآ ناتوان بود، تا اینکه به ائتلاف زمان جنگ به رهبری وینستون چرچیل پیوست.
حجم
۸۷۴٫۲ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۸۷۴٫۲ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه