کتاب هنر محق بودن
معرفی کتاب هنر محق بودن
کتاب هنر محق بودن نوشته آرتور شوپنهاور است که با ترجمه کیومرث پارسای منتشر شده است. این کتاب به آرا و نظرات آرتور شوپنهاور درباره کارکرد دیالکتیک میپردازد.
درباره کتاب هنر محق بودن
از دوران قدیم، منطق و دیالکتیک به عنوان دو واژه و اصطلاح مترادف به کار میرفت، هرچند واژه یونانی logizesthai به معنای «فکر کردن به»؛ «سنجیدن»؛ و «محاسبه کردن»؛ با واژه یونانی dialegesthai به معنای «مذاکره کردن»؛ و «گفتگو کردن»، دو مقوله بسیار متفاوت محسوب میشوند.
نام دیالکتیک، همان طور که از دیوگنس لایرتیوس نقل شده، نخست توسط افلاطون در «فائدروس»، «سفسطه»، و «جمهوریت» کتاب هفتم مورد استفاده قرار گرفت و از آنجا میتوان دریافت که منظور او کاربرد مستمر استدلال، و مهارت در بهرهگیری از آن بوده است.
ارسطو نیز این واژه را به همین مفهوم، استفاده میکرد، ولی به نقل از لارنتیوس والا، او نخستین فردی بوده که واژه منطق را به همان طریق به کار میبرده است.
به این ترتیب، به نظر میرسد دیالکتیک، واژهای قدیمیتر از واژه منطق باشد. کتاب هنر محق بودن قصد دارد هدف دیالکتیک و نتیجه و روشهای آن را بررسی کند.
خواندن کتاب هنر محق بودن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به فلسفه شوپنهاور پیشنهاد میکنیم.
درباره آرتور شوپنهاور
آرتور شوپنهاور فیلسوف مشهور آلمانی در سال ۱۷۸۸ در شهر دانتزیک گام بر عرصه هستی نهاد.
آرتور معاصر با فلاسفه، نویسندگان، و شعرای بزرگی همچون هگل از آلمان، هانری بیل استاندال از فرانسه و از دوستان صمیمی گوته بود. شوپنهاور اعتقاد اندکی به فلاسفه پیشین داشت و تنها افلاطون و کانت را شایسته چنین مقامی میدانست. او فیلسوفی بدبین به حساب میآمد و البته در زمینههای مختلفی همچون فلسفه، اخلاق، ادبیات، و هنر، مهارت و تسلط خود را نشان داد.
این فیلسوف بزرگ آلمانی از مخالفان سرسخت ماتریالیسم و مذهب به شمار میرفت و همواره در آثار خود، چنین باورهایی را نکوهش می کرد.
باورها و نظرات شوپنهاور در آن دوران، تفاوت زیادی با فلاسفه معاصر داشت و در تضاد با آنها بود. او آثار زیادی را در زمینههای گوناگون به رشته تحریر درآورد که «جهان، نمایش اراده و قدرت» مشهورترین آنها محسوب میشود. آرتور شوپنهاور در دوران میانسالی به بیماری افسردگی مبتلا شد و سرانجام در سال ۱۸۶۰، درگذشت.
بخشی از کتاب هنر محق بودن
ترفند دیگر، استفاده از مناظرات و قیاسهای متشابه است. هرگاه مخاطب، گزارهای را ارائه میدهد، باید بکوشید ببینید که آیا به گونهای، حتی اگر به ظاهر، با سایر گزارههایی که پیشتر ارائه داده یا پذیرفته، یا با اصول یک مکتب یا فرقهای که توسط او تحسین یا تأیید شده است، یا با اعمالی که هواداران آن فرقه انجام دادهاند، یا با افرادی که تنها از آن به شکل ظاهری طرفداری کردهاند، یا با تمایلات و رفتارهای خود مخاطب شما، تناقض دارد، یا نه. به عنوان مثال، اگر او از خودکشی حمایت میکند، شما میتوانید بیدرنگ بپرسید: «پس چرا خودت را حلقآویز نمیکنی؟» احتمال دارد مخاطب ادعا کند که برلین برای زندگی کردن، مطلوب نیست. آنگاه میتوانید بپرسید: «پس چرا با نخستین قطار از اینجا نمیروی؟»
همیشه احتمال بر زبان آوردن چنین ادعاهای پوچی از سوی حریف، وجود دارد. برهانی که من برای اثبات نظر خود ارائه میدهم، میتواند خواه (۱) از ویژگی معتبر جهانی و عینی سرچشمه بگیرد که در آن صورت، ادعای من صحیح است؛ و چنین اثباتی به تنهایی، دارای همه اعتبارات اصولی است. یا (۲) تنها برای فردی میتواند معتبر باشد که من با او بحث میکنم و تمایل دارم گزاره خود را به او اثبات کنم؛ باید اشاره شود که او نیز یک بار برای همه موارد، موضعی تعصبآمیز اتخاذ، یا با عجله، موضوع مورد بحث را قبول خواهد کرد. در هر دو حالت، گزاره من به اثبات خواهد رسید. در این مورد، چنین اثباتی، تنها برای آن فرد خاص، اعتبار دارد. من در این وضعیت، حریف را وادار میسازم که گزاره مرا مورد تأیید قرار دهد، در بخشیدن اعتبار جامع به واقعیت مطرح شده، موفق نمیشوم. چنین اثباتی تنها برای حریف من، و نه هیچکس دیگری، معتبر است. برای مثال، اگر مخاطب، هوادار کانت باشد و من گزاره خود را بر اساس نظرات آن فیلسوف قرار دهم، اثبات آن، فردی خواهد بود. اگر مخاطب، مسلمان باشد، باید بر اساس مبانی قرآن استدلال بیاورم، زیرا برای او کافی به نظر میرسد، ولی این اثبات و تأیید نیز فردی است.
در صورتی که مخاطب، با استدلال مخالف، شما را تحت فشار قرار دهد، در اغلب موارد، میتوانید با ایجاد تمایزی زیرکانه، که صحیح، ولی پیشتر مطرح نشده، یعنی موضوع، دارای کاربرد مضاعف، یا مفهوم مبهم باشد، خود را نجات دهید.
حجم
۸۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۲۲ صفحه
حجم
۸۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۲۲ صفحه
نظرات کاربران
برامعجیبه که وقتی اسم شوپنهاور رو در این اپ سرچ کردم کتابایی نظیر جهان چون اراده و نمایش در باب حکمت زندگی و کتابی که شامل مقاله ی آزادی اراده هست رو پیدا نکردم . کتابی که زیر آن نظر گذاشتم
من از ترجمه و متن روانش راضی بودم واقعا. خیلی راحت میشد خوندش ،متوجهش شد و ازش استفاده کرد در مدت کوتاه. اما از نظر جذابیت موضوعاتش شاید برای همگان جذاب نباشه، ب دلیل اینکه هنر محق بودن رو در
شوپنهاور ، یک نفر است ؛ کتابی نوشته است ؛ مثلا نامش را … گذاشته است ؛ دیگران آنرا ترجمه کردند هنر بر حق بودن . هنر همیشه بر حق بودن . هنر محق بودن. هنر تلقین به حق بودن .