دانلود و خرید کتاب دختر ویولون‌زن در کوچه‌های برفی آذرماه سیدعلی صالحی
تصویر جلد کتاب دختر ویولون‌زن در کوچه‌های برفی آذرماه

کتاب دختر ویولون‌زن در کوچه‌های برفی آذرماه

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۵از ۱۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب دختر ویولون‌زن در کوچه‌های برفی آذرماه

کتاب دختر ویولون زن در کوچه‌های برفی آذرماه نوشته سید علی صالحی است که توسط نشر چشمه منتشر شده است. این کتاب شامل شعرهای این شاعر نام‌آشنا است. از اینم شاعر از سید علی صالحی، کتاب‌های شبانه ها در غیاب احمد شاملو، دعوت به دعای عهد زنان، زن در سایه چهره اش را نشان خواهد داد، مجموعه اشعار سیدعلی صالحی نیز منتشر شده است.

درباره کتاب دختر ویولون‌زن در کوچه‌های برفی آذرماه

در این کتاب شما در دنیای شاعر غرق می‌شوید و او شما را با خود به میان کلماتی می‌برد که هرکدام تعبیر تازه‌ای را ساخته است. زبان کتاب سرشار احساسات است و استحکام خودش را دارد. کتاب دختر ویولون‌زن در کوچه‌های برفی آذرماه پر از لحظه‌های ناب احساسی است که در شعر شاعران دیگر به سختی پیدا می‌کنید. سید علی صالحی زبان فارسی را به خوبی می‌شناسد و می‌تواند به بهترین شکل ممکن از آن استفاده کند.

خواندن کتاب دختر ویولون‌زن در کوچه‌های برفی آذرماه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به شعر معاصر پیشنهاد می‌کنیم

شعری از کتاب دختر ویولون‌زن در کوچه‌های برفی آذرماه

یک شب

یک آدمِ تقریباً شاعری

معلوم نشد ناگهان

از کجا پیدایش شد،

آمد رفت پرده را کنار کشید

(ازقضا پنجره باز بود)

بعد همان تقریباً تا حدودی شاعر،

اشاره کرد رو به شب،

گفت شب است،

من هم گفتم بله... شب است.

مردم

همه

از دَم؛

اندوهگین، افسرده، ناامید

همه از دَم آزرده، دلتنگ، بی‌دلیل...

(حالا بی‌دلیل آمده بودند این‌جا که چه بی‌دلیل؟!)

کوچه

از پشتِ همین میز کهنه هم پیدا بود.

برف می‌آمد یا نمی‌آمد

مردم از دَم صف کشیده مقابل مغازهٔ یک آقایی

که می‌گفتند گاهی حدوداً شبیه بعضی شاعران،

شب‌ها به روشناییِ روز فکر می‌کند

و روزها به تاریکیِ شَب.

شما اصلاً می‌دانید سه‌نقطهْ شعر...

شغلِ شریفِ بعضی از همین مردمِ به‌تقریب است!

امداد... امداد

الف. بامداد را خبر کنید!

خبر هم نکردید

نکردید...!

Aydin
۱۴۰۲/۰۶/۱۳

اولین باری بود که اشعار این شاعر رو میخوندم. خوب بودن. مخصوصا چند شعر اعتراضی هم داشت که جالب بود

مگر یک نفر چندبار باید کُشته شود، تا کُشته شود!
-Dny.͜.
تو باید یک جایی همین حوالی باشی. پس من تا کِی باید از این مرگِ بی‌معرفت فرصت بخواهم. بیا بی‌انصاف، یک وقتی دیدی کار از کار گذشت!
-Dny.͜.
همین‌قدر که زن زاده شوی حتماً زیبا زاده شده‌ای تا اَبَد...!
دردونه
هی دخترِ آوازهای آذرماه در بارش این‌همه پروانه کسی پنجره‌اش را باز نخواهد کرد. برگرد انتهای کوچه بگو کلاهِ کاپشن‌اش را پس بزند، آن‌جا فقط فرهادِ مهراد مراقبِ توست. قدم روی چشم خانه گرم است چای هِل دارد دَم می‌کشد...!
ریـوان|'
هر کسی سرانجام یک جایی خسته خواهد شد خاصه من خاصه تو.
یك رهگذر
در جنگ به زخم‌های خود نگاه می‌کنیم. در صلح به جایِ زخم‌های خود نگاه می‌کنیم. پس کی زندگی خواهیم کرد...؟!
leila tofighy
هر وقت دیدی واقعاً از وحشتِ بی‌خوابی خوابت نمی‌آید، خُب... شعر بخوان شعرهای مرا بخوان، حتماً خداوند می‌آید برایت دَمنوشِ بابونه می‌آورد.
یك رهگذر
غیرِممکن است! این‌جا برای هر کسی حتماً چراغی هست، فقط خودش باید آن را روشن کند.
کاربر ۶۸۳۴۵۲۳
او که برای بستنِ دست‌های من می‌آید بگو هیچ دستْ‌بندی با خود نیاورد، من دست‌هایم را به کودکانِ کوره‌پزخانه قرض داده‌ام. او که برای بستنِ چشم‌های من می‌آید بگو زحمت نکش من چشم‌هایم را به دوقلوهای نرگسِ محمدی داده‌ام تا دیگر از تنهاییِ بی‌مادرِ خود نترسند. او که برای کُشتنِ کلماتِ من می‌آید بگو کجای کاری تو ترانه‌های من سال‌هاست سینه‌به‌سینه از گزندِ تازیانه و قیچی گذشته‌اند. حالا خود دانید...!
دردونه
در حیرتم مگر یک نفر چندبار باید کُشته شود، تا کُشته شود!
یك رهگذر
می‌نویسم، می‌گویند چرا می‌نویسی. سکوت می‌کنم می‌گویند چرا سکوت کرده‌ای. زندگی می‌کنم می‌گویند چرا زنده‌ای هنوز. می‌میرم می‌پرسند اسمت چه بود...؟! بَه‌بَه... چه ایامِ فرخنده‌ای چه روزگار خوشی چه هولی... چه حسرتی!
the.simia
من هم مثل همان عدهٔ عجیب در حیرتم مگر یک نفر چندبار باید کُشته شود، تا کُشته شود!
Sina Mahmoodi
چشم‌های‌تان را به نور عادت دهید تنهاییِ بزرگ تمام خواهد شد...!
Sina Mahmoodi
او که برای کُشتنِ کلماتِ من می‌آید بگو کجای کاری تو ترانه‌های من سال‌هاست سینه‌به‌سینه از گزندِ تازیانه و قیچی گذشته‌اند. حالا خود دانید...!
maha
همین‌قدر که زن زاده شوی حتماً زیبا زاده شده‌ای تا اَبَد...!
یك رهگذر
غیرِممکن است! این‌جا برای هر کسی حتماً چراغی هست، فقط خودش باید آن را روشن کند.
the.simia
مردم همه از دَم؛ اندوهگین، افسرده، ناامید همه از دَم آزرده، دلتنگ
the.simia
او که برای بستنِ دست‌های من می‌آید بگو هیچ دستْ‌بندی با خود نیاورد، من دست‌هایم را به کودکانِ کوره‌پزخانه قرض داده‌ام.
مهران کاسب‌وطن
وِل کن این حرف‌ها را دختر، دنیا خیلی سرد است در این سرزمین!
arghavan
شما هم یک‌بار خیابانِ یک‌طرفه را خلاف بیایید خواهید دید لذتی که در انتقام هست همان لذتی‌ست که در انتقام هست
یك رهگذر

حجم

۴۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۱۱ صفحه

حجم

۴۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۱۱ صفحه

قیمت:
۲۴,۰۰۰
۱۲,۰۰۰
۵۰%
تومان