
کتاب ترانه های روزگار تتو
معرفی کتاب ترانه های روزگار تتو
کتاب ترانه های روزگار تتو سرودهٔ سیدعلی صالحی است. نشر چشمه این کتاب را منتشر کرده است. اثر حاضر که در دستهٔ شعر معاصر ایران قرار گرفته، حاوی یک مجموعه شعر پستمدرن پارسی است. این مجموعه در زمرهٔ آثار شاخص شعر معاصر و پستمدرن پارسی قرار گرفته است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ترانه های روزگار تتو اثر سیدعلی صالحی
کتاب «ترانههای روزگار تتو» که در سال ۱۴۰۳ منتشر شده، مجموعهای بیش از ۵۰ شعر است که در زمرهٔ آثار شاخص شعر معاصر و پستمدرن پارسی قرار گرفته است. این اثر را آمیزهای خلاقانه از عرفان، فلسفه و فرهنگ کهن و معاصر ایران و جلوهای از جهانبینی شاعرانهٔ «سید علی صالحی» دانستهاند. او در این کتاب با نگاهی نو به مفاهیم فلسفی و عرفانی نگاه کرده و کوشیده است شعر را از کلیشهها رها کند و آن را به قلمرویی حکیمانه و معناگرا سوق دهد. این شاعر معاصر ایرانی که از اصطلاح «شعر حکمت» در برابر «شعر سوپرمارکتی» استفاده میکند، معتقد است باید به ریشههای فکری و معنوی شعر بازگشت. کتاب «ترانههای روزگار تتو» در همین راستا سروده شده و نمونههایی روشن از این نوع شعر را در بر گرفته است. عنوان کتاب برگرفته از خاطرات دوران کودکی شاعر است؛ زمانی که مادرش خالکوبیهایی (تتو) روی دست و گردن داشت. این نام برای سید علی صالحی تداعیگر گذشته و خاطرات آن دوران است. او در این مجموعه با بهرهگیری از مضامین تازه و تصاویر زنده تلاش کرده است تا نوعی از شعر ارائه دهد که هم شخصیت شاعرانه را حفظ کند و هم حاوی لایههایی از معنا و حکمت باشد. عنوان برخی از اشعار این مجموعه عبارت است از «عروس، شرجی، عروس»، «نه مردم مجروح نه شورش مدهوشان»، «راه دورِ آنهمه پاپتی»، «نه راهی رو به فرار نه مأوایی که در قفا…» و «دستبُرد به آخرین دیالوگِ یوحنا».
چرا باید کتاب ترانه های روزگار تتو را بخوانیم؟
مطالعهٔ این اثر شما را با مجموعهای از شعر معاصر پارسی روبهرو میکند که شاعرش کوشیده آن را حکیمانه و معنادار بسراید.
کتاب ترانه های روزگار تتو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به دوستداران شعر معاصر ایران و قالب شعریِ پستمدرن پیشنهاد میکنیم.
درباره سیدعلی صالحی
«سید علی صالحی» در یک فروردین ۱۳۳۴ زاده شد. او شاعر و نویسندهٔ بختیاری، یکی از پایهگذاران جریان شعر ناب و بنیانگذار جریان شعر گفتار و شعر فراگفتار در شعر معاصر ایران است؛ همچنین یکی از دبیران اصلی کانون نویسندگان ایران. صالحی از چهرههای شاخص و شناختهشده در شعر معاصر فارسی محسوب میشود. اولین اشعار او در سال ۱۳۵۰ بهاهتمام «ابوالقاسم حالت» در مجلهٔ محلی شرکت نفت مسجدسلیمان به چاپ رسید. در سال ۱۳۶۰ قصهگوی کودکان در مهدکودک «لیلی» شد که توسط «پرویز رجبی» و همسرش اداره میشد. در سالهای ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۴ همراه با چند نفر از شاعران همدورهٔ خود جریان «موج ناب» را در شعر سپید پیریزی کرد. «منوچهر آتشی» و «نصرت رحمانی» در تهران حمایت خود از این جریان پیشرو را اعلام کردند. صالحی در سال ۱۳۵۶ بهعنوان برندهٔ جایزهٔ فروغ فرخزاد در شعر اعلام میشود، اما در سال ۱۳۵۷ از گروه موج ناب فاصله میگیرد؛ زیرا معتقد بود شاعران موج ناب شبیه یکدیگر شدهاند. در اردیبهشت ۱۳۵۸ به تهران مهاجرت کرد و در پاییز ۱۳۵۸ در کنکور رشتهٔ ادبیات دانشکدهٔ هنرهای دراماتیک قبول شد. در همین زمان با حمایت اسماعیل خویی، غلامحسین ساعدی و نسیم خاکسار به عضویت کانون نویسندگان ایران درآمد و در مطبوعات آزاد مشغول به کار شد. در جریان انقلاب فرهنگی زخمی شد و سپس در مسجدسلیمان محاکمه شده و مورد کیفر قرار گرفت. در سال ۱۳۶۳ با نقض تقطیع سنتی و سطربندی کلاسیک در شعر سپید، پیشنهاد «تقطیع هموار و مدرن» را مطرح کرد و سرانجام موفق شد این روش تقطیع را همهگیر کند. یک سال بعد «جنبش شعر گفتار» را با سادهکردن زبان شعر معرفی کرد که با آغاز دههٔ ۱۳۷۰ به جریانی مقبول در شعر فارسی تبدیل شد. از جمله آثار او میتوان به «لولیوش واژهها»، «مثلثات و اشراقها»، «عاشقشدن در دی ماه، مُردن بهوقت شهریور»، «عاشقانههای بعد از گرگ» و «گزارش به نازادگان» اشاره کرد.
بخشی از کتاب ترانه های روزگار تتو
«میخوشِ مولانا
کشف حروف،
کفارهٔ کلمات،
و خودم… که هنوز
سخن از سحوریِ ممکنات میگویم.
***
بیایید!
از تاریکیها نترسید!
من
فرمانروای رؤیاها
همهٔ راهها را
برای شما شعلهور خواهم کرد.
***
شغل من
دواندنِ شعور در وحی واژههاست،
من شاعر کمنظیری هستم،
فقط تنبلم، تراژیک، تنها!
من…
بگذارید به هر چه مایلم
بیندیشم،
سربهسرم نگذارید،
از نفرینِ شاعرانِ بزرگ بترسید!
***
من در این دنیا
برای هیچ کاری
به دنیا نیامدهام،
فقط…
***
فقط برای مرور نام همان دختری
که دریا
در مُغازلهٔ چشمهایش
غرق شده بود.
اینجا،
همین دنیای دربهدر،
تنها مؤمنان
مرا باور نخواهند کرد،
وگرنه چهقدر عیشِ ترانه هست،
چهقدر حسِ خوب هست،
چهقدر چراغ و همین چیزها،
همین چیزها…!
***
چه کسی
تو را اینهمه دختر آفریده بود
که بوی باغ
هنوز هم
بارانتر… از تکلمِ مولاناست!
***
من
کشفِ حروفم،
من
کفارهٔ کلماتم،
من
خنیاترین خواندهٔ توام.
***
تنها به یاد آوردنِ خندههای تو
خوابهای روشن مرا
خنک خواهد کرد.
***
من
نه از تاریکی طلبکارم،
نه از کلماتی
که دلتنگ نوشتناند.
مرا بیشتر به خنکا بخوان،
خاصه سپیدهدمِ بالای بام
خاصه پشت پشهبند…»
حجم
۶۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۹۶ صفحه
حجم
۶۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۹۶ صفحه