دانلود کتاب صوتی برادران کارامازوف (با صدای سه بعدی)
تصویر جلد کتاب صوتی برادران کارامازوف (با صدای سه بعدی)

دانلود و خرید کتاب صوتی برادران کارامازوف (با صدای سه بعدی)

معرفی کتاب صوتی برادران کارامازوف (با صدای سه بعدی)

کتاب صوتی برادران کارامازوف رمانی فلسفی، روانکاوانه و شاهکاری منحصربه‌فرد از نویسنده‌ی شهیر قرن نوزدهمی فئودور داستایوفسکی است که اولین بار در سال ۱۸۸۰ در روسیه منتشر شد. نویسنده در برادران کارامازوف داستانی پرفراز و نشیب از یک قتل خانوادگی را روایت می‌کند که البته محدود به یک قصه‌ی خونبار جنایی نمی‌ماند و پرده از اسرار مگویی مثل مثلث‌های عشقی، خیانت‌ها، دورویی‌ها، دروغ‌ها، راستی‌ها، عشق‌های حقیقی، زیبایی‌ها و... برمی‌دارد.

انتشارات آوانامه کتاب صوتی برادران کارامازوف با صدای سه بعدی و گویندگی آرمان سلطان زاده و ترجمه ورپیز شهدی منتشر کرده است. این اثر برای خرید و دانلود در طاقچه ارائه شده است. نسخه صوتی این کتاب را می‌توانید از سایت یا اپلیکیشن طاقچه خریداری و دانلود کنید و سپس در اپلیکیشن طاقچه بشنوید.

درباره کتاب صوتی برادران کارامازوف اثر فئودور داستایوفسکی

داستان کتاب صوتی برادران کارامازوف از نقطه‌ای شروع می‌شود که فیودور مرد ظالم، گستاخ و بی‌رحم داستان با سه پسرش زندگی می‌کند. او با هر آنچه که سر سوزنی با اصالت، فرهنگ و شعور در ارتباط باشد، سر ناسازگاری دارد و هر آنچه را بویی از زشتکاری بدهد، می‌ستاید. 

داستان با به قتل رسیدن فیودور شکلی دیگر به خود می‌گیرد و مخاطب با نوع خاص روایت به بطن زندگی یکایک فرزندان مقتول و افراد مرتبط با آنها سرک می‌کشد و هر شخصیت را با عمق بیشتری می‌شناسد. 

در حقیقت راوی داستان پرده از اختلافاتی اساسی برمی‌دارد که مقتول با پسر ارشد و خشنش ایوان داشته، تفاوت‌های عمیقی که با پسر احساساتی‌اش دیمیتری و البته جوان‌ترین پسر یعنی آلیوشا (الکسی) داشته را عیان می‌کند. 

این تمام ماجرا نیست، چراکه پسری در خانه‌ی این خانواده خدمت می‌کند که درواقع پسر نامشروع و پنهان‌شده‌ی فیودور است و در تمام سالیان طولانی برای سایر اعضای خانواده ناشناس باقی مانده. شخصیت‌های رنگارنگ دیگری آرام‌آرام به قصه وارد می‌شوند که هریک انگیزه‌هایی برای به قتل رساندن فیودور دارند و البته دلایلی که آنها را مبرا کند یا به دام بیندازد. 

خرید و دانلود کتاب صوتی برادران کارامازوف را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

شیفتگان دنیای رمان‌های کلاسیک و رمان‌های روسی از شنیدن کتاب صوتی برادران کارامازوف سیر نخواهند شد. به‌علاوه افرادی که تشنه‌ی مطالعه‌ی داستانی رئالیستی با طنزی گزنده و نگاهی روانکاوانه، تیزبین و موشکافانه‌ هستند هم از خوانش این رمان لذت کافی خواهند برد. 

برادران کارامازوف داستانی مرموز و حیرت‌آور را روایت می‌کند، اما روایتی خطی و مستقیم ندارد. به همین دلیل در هنگام خواندن این رمان توجه و نکته‌سنجی بسیار زیادی لازم است. در غیر این صورت خواننده مجبور می‌شود دائما بین پاراگراف‌ها و صفحات پیشین پرش کند. بنابراین کسانی که از توجه به جزییات، نکات ریز و بیرون کشیدن مفاهیم عمیق روان‌شناسانه لذت می‌برند، به شکلی جنون‌آمیز به داستان کتاب صوتی برادران کارامازوف گره خواهند خورد.

از جهتی دیگر، علاقه‌مندان به جامعه‌شناسی می‌توانند در برادران کارمازوف مفاهیمی مثل فاشیسم و برآمدن آن از دل اشرافیت، شکل‌گیری طبقه‌ای لمپن که از خون‌ریزی ابایی ندارد، آسیب‌ دیدن افرادی که به شادی و رنج دیگران اهمیت می‌دهند و دلایل بروز جنایت در جوامعی شبیه به روسیه‌ی قرن نوزدهم را جستجو و تحلیل کنند. 

 چرا باید کتاب صوتی برادران کارامازوف با صدای آرمان سلطان زاده را بشنویم؟

فئودور داستایوفسکی برادران کارامازوف را در اواخر عمرش در حالی نوشت که از بیماری رنج می‌برد و همچنین چندین و چند اثر دیگر را یکی پس از دیگری نیمه‌کاره رها کرده بود. این رمان آخرین اثری است که او به جهان ادبیات هدیه داد و در واقع تنها اثری است که داستایوفسکی را از نوشتن راضی می‌کرد. 

رمان برادران کارامازوف پس از گذشت حدود دو قرن از انتشار هنوز یکی از گنج‌های ادبیات جهان به شمار می‌رود. بنابراین برای مخاطب‌های جدید حرف‌هایی نو و برای مخاطب‌های گذشته‌ی خود حرف‌هایی عمیق بسیاری دارد. به همین دلیل است که خوانندگان هر از چندی به سراغ این کتاب می‌روند و آن را دوباره و چندباره می‌خوانند. 

این رمان علاوه بر مخاطبانش، مورد تحسین افراد بزرگی مثل زیگموند فروید (روانکاو و عصب‌شناس اتریشی قرن نوزده و اوایل بیست میلادی) و فرانتس کافکا (نویسنده‌ی آلمانی قرن اواخر نوزده و اوایل بیست میلادی) قرار گرفت. 

گفته می‌شود که زیگموند فروید به‌طور کلی تحت تاثیر نوشته‌های داستایوفسکی بود و بعد از خواندن برادران کارامازوف مقاله‌ای با موضوع نظریه‌ی شخصیت را نوشت. فروید در مقاله‌ای به نام «داستایوفسکی و پدرکشی» درمورد شخصیت نویسنده (داستایوفسکی) نظریاتی هم داشت که البته بعدها مردود شناخته شد، اما در همین مقاله رمان برادران کارامازوف را عالی‌ترین رمان دانسته و درونمایه‌ی پدرکشی آن را همتا و هم‌رده با آثاری ماندگار مثل هملت و ادیپ معرفی کرده است. 

درباره فئودور داستایوفسکی

فئودور داستایوفسکی مشهورترین نویسنده‌ی روسیه است که در یازدهم نوامبر سال ۱۸۲۱ متولد شد. پدر او جراح مهاجری بود که پیش از تولد فرزندانش به مسکو مهاجرت کرده بود و توانسته بود به‌عنوان پزشک ارتش مشغول به کار شود. 

فئودور در پانزده‌سالگی مادرش را از دست داد و خیلی زود به خواست پدر به همراه برادرش رهسپار دانشگاه افسری شد. این در حالی بود که هردو دل در گرو نوشتن داشتند. فئودور به داستان‌نویسی و برادرش به روزنامه‌نگاری علاقه‌مند بودند. او در هجده‌سالگی پدرش را هم از دست داد. 

داستایوفسکی در سال ۱۸۴۳ از دانشگاه افسری خلاصی یافت، توانست یک شغل برای خود دست و پا کند و در سال ۱۸۴۵ بود که بالاخره دست به نوشتن اولین رمان خود یعنی بیچارگان زد. نوشتن اولین رمان برای او مساوی بود با ورود به انجمن نویسندگان ساختارشکن سن‌پترزبورگ که برای او قدمی بزرگ حساب می‌شد، اما یکی از سخت‌ترین وقایع زندگی این نویسنده در همین جمع رقم خورد. چراکه با رخنه‌ی مامورهای اطلاعاتی به انجمن، او به‌عنوان نویسنده‌ی خرابکار به چهار سال زندان و کار سخت محکوم شد. 

فئودور داستایوفسکی در سال ۱۸۴۶ کتاب همزاد را منتشر کرد و یک سال پس از آن بانوی میزبان را نوشت. نوشتن اثر ماندگار و مشهور او یعنی شب‌های روشن دو سال زمان برد و پس از گذشت دوران محکومیت فئودور، او در سال ۱۸۵۹ توانست رویای عمو جان را بنویسد و منتشر کند. خاطرات خانه اموات، یادداشت‌های زیرزمین، جنایت و مکافات، قمارباز، ابله، همیشه شوهر، شیاطین، جوان خام، رویای آدم مضحک و برادران کارامازوف به ترتیب در بین سال‌های ۱۸۶۱ تا ۱۸۸۰ از فئودور داستایوفسکی منتشر شدند. 

داستایوفسکی در نهم فوریه‌ی سال ۱۸۸۱ بر اثر خونریزی ریوی درگذشت.

درباره پرویز شهدی؛ مترجم کتاب

پرویز شهدی یکی از بهترین مترجم‌های ایرانی است. او در سال ۱۳۳۵ در مشهد متولد شد، در دانشگاه تهران در رشته‌ی زبان و ادبیات فرانسه تحصیل کرد و بعد راهی دانشگاه سوربن فرانسه شد تا در رشته‌ی ادبیات تطبیقی تحصیل کند. او پس از ده سال زندگی در فرانسه، مجددا به ایران برگشت و چیزی در حدود پنجاه اثر ارزشمند را از زبان فرانسه به فارسی برگرداند که یکی از این آثار برادران کارامازوف است که از نسخه‌ی ترجمه‌شده‌ی فرانسوی به فارسی ترجمه شده و یکی از بهترین ترجمه‌های این کتاب به شمار می‌رود. 

درباره آرمان سلطان زاده؛ گوینده کتاب

آرمان سلطان زاده متولد سال ۱۳۶۶ در شهر بابل است. او اکنون یکی از پرکارترین گویندگان کتاب صوتی است و البته کار حرفه‌ای خود را از سال ۱۳۸۸ با ورود به رادیو شهر مازندران شروع کرد و صدای او از همان زمان با گوش شنوندگان نمایشنامه‌های رادیویی این شهر دست دوستی داد. 

سلطان‌زاده از سال ۱۳۹۳ با نشر آوانامه همکاری خود را شروع کرد و تا امروز بیش از دویست کتاب گویا را گویندگی کرده و صدای او برای مخاطبان پروپاقرص کتاب‌های صوتی تبدیل به یکی از محبوب‌ترین‌ها شده است. 

کتاب صوتی برادران کارامازوف را هم نشر آوانامه با صدای دلنشین آرمان سلطان‌زاده به شکل سه بعدی تولید کرده است. این نوع از تولید با استفاده از تجهیزات پیشرفته‌ی استودیویی انجام می‌شود و استفاده از آن محدود به تولید کتاب‌های صوتی نیست، اما در صنعت کتاب‌های صوتی باعث می‌شود به جای اینکه صدا به شکل خطی یا مستقیم به گوش برسد، شنونده آن را به شکل دایره‌ای درک کند. به این شکل تمامی صداها با توجه به منبع صدا تنظیم می‌شود و مخاطب خود را کاملا در فضای داستان احساس می‌کند. 

نقد کوتاهی بر برادران کارامازوف

سِیر منطقی و نفس‌گیر وقایع در کتاب صوتی برادران کارامازوف جایی برای سر رفتن حوصله‌ی خواننده باقی نمی‌گذارد، علاوه‌بر آن شخصیت‌های قابل درک و شایسته‌ی ‌هم‌ذات‌پنداری، فضاسازی دقیق و پلات منسجم داستان داستایفسکی در نهایت اثری حیرت‌آور را پیش روی مخاطب قرار می‌دهد که متشکل از تمام اقشار جامعه‌ی روسیه‌ی قرن نوزدهمی است و هر لحظه بر عمق و هیجان روایت آن افزوده می‌شود.

جالب اینجاست که برادران کارامازوف براساس ایده‌ای واقعی شکل گرفته. در حقیقت داستایوفسکی در روزهای محکومیت خود ایده‌ی ساده و ابتدایی این داستان را از خاطره‌ی واقعی یکی از هم‌بندی‌های خود برگرفت، اما کار کردن روی کلیّت، جزئیات و ظرایف داستان، پرورش شاخ و برگ‌های آن و عمق روانشناختی سال‌ها زمان برد. در نهایت برادران کارامازوف در سه سال پایانی زندگی نویسنده‌اش به رشته‌ی تحریر درآمد و تبدیل به یکی از مهم‌ترین و ارزشمندترین آثار ادبی دو قرن گذشته (نه فقط در روسیه بلکه در جهان) شد. 

این رمان را بخوانیم یا بشنویم؟ 

برادران کارمازوف اثری چشمگیر و ازیادنرفتنی است، به‌طوری که مخاطبان هر از گاهی مجددا به سراغ آن می‌روند تا در دنیایی که داستایوفسکی در دو قرن قبل خلق کرده، پرسه بزنند، از نو در آن غرق شوند و جزئیات و مفاهیمی را کشف کنند که پیشتر آن را درک نکرده بودند. به همین علت توصیه می‌شود علاوه بر خواندن، لذت شنیدن این داستان پر از جزئیات و پر از عمق را هم به خود هدیه بدهید. چرا که تجربه‌ی فضای سه بعدی کتاب صوتی برادران کارامازوف فرصتی منحصربه‌فرد و جذاب برای کشف کردن جزئیات و نکات مغفول‌مانده و درک زوایای جدید آن است. 

سبک و ژانر رمان صوتی برادران کارامازوف

کتاب صوتی برادران کارامازوف حدودا هشتصد صفحه و در سیزده فصل نوشته شده است. این اثر از لحاظ ژانر یک رمان جنایی و روانشناسی و از نظر سبک کاملا رئال و واقع‌گرایانه به حساب می‌آید. به خاطر این که از شخصیت‌ها استفاده‌ی نمادین شده، یک رمان سمبولیستی یا نمادگرایانه هم شناخته می‌شود. به علاوه بر این موضوعات اخلاقی و درگیری‌های فلسفی زمانه (زمانه‌ی نویسنده در هنگام نوشتن اثر) هم مورد موشکافی قرار گرفته و البته به خاطر پرداختن به تم‌های پدرکشی، خیر، شر، ابتذال، اصالت و همچنین پرسش‌های مرتبط با حقیقت وجودی انسان، به درستی می‌توان گفت که رگه‌هایی فلسفی هم دارد. 

چرا کتاب صوتی برادران کارامازوف مشهور شده است؟

کتاب صوتی برادران کارامازوف یک رمان قرن نوزدهمی به شمار می‌رود، درست همان قرنی که جنبش ادبی رمانتیسیسم در اروپای غربی پا گرفت و به سرعت از ادبیات به فلسفه و هنر سرایت کرد. این درحالی است که فئودور داستایوفسکی دو دهه مانده به پایان قرن نوزده یکی از عمیق‌ترین، پیچیده‌ترین و انسانی‌ترین آثار خود را خلق کرد که فرسنگ‌ها از احساس‌گرایی مطلق به دور است و حساسیت منطقی و شگرفی نسبت به انسان و جامعه را در خود گنجانده است.

برادران کارامازوف یک اثر روانشناختی متفاوت از آثار هم‌دوره‌ی خودش است که به‌خوبی روان انسان‌ها و جامعه را به تصویر و البته به بوته‌ی نقد می‌کشد. این موضوع یکی از مهم‌ترین دلایل شهرت آخرین اثر داستایوفسکی در دنیا و همچنین از دلایل اهمیت و ماندگار آن تا امروز است. 

پرداخت بی‌نظیر شخصیت‌ها، عمق و جهان‌بینی هر یک از آنها در کتاب صوتی برادران کارمازوف دلیل دیگری است که باعث می‌شود خوانندگان بی‌شماری از خواندن و شنیدن آن سیر نشوند. 

از بعدی دیگر، برادران کارامازوف و دیگر کتاب‌های داستایوفسکی به‌خوبی می‌توانند برای شناخت واقع‌گرایانه از جامعه‌ی روسیه در قرن نوزده مورد استفاده قرار بگیرند، چراکه تقریبا تمام مردم از هر جایگاه و قشری در آثار او نماینده‌ای دارند. 

کتاب صوتی برادران کارامازوف مناسب کدام رده سنی است؟

کتاب صوتی برادران کارامازوف متن پیچیده‌ و غیرقابل‌فهمی ندارد، اما این به معنی سادگی و آسانی آن نیست. در واقع باید برای خواندن و فهم آن توجه و تمرکز زیادی را صرف کرد. به علاوه مفاهیم گنجانده‌شده در بطن داستان (مثل پدرکشی، عقده‌های روانی، مثلث‌های عشقی، خیانت و...) باعث می‌شوند که کتاب برای افراد بزرگسال مناسب‌تر باشد و درک عمق و جزئیات آن برای نوجوانان کمی سخت‌ و تا حدی طاقت‌فرسا به شمار برود.

در بخشی از کتاب صوتی برادران کارامازوف می‌شنویم

روز گرم و روشن و دلپذیری در اواخر ماه اوت بود. قرار ملاقات با سالک ساعت یازده و نیم یعنی بی‌درنگ پس از مراسم عشاء ربانی تعیین شده بود. بااین‌همه، ملاقات‌کنندگان در مراسم عشاء ربانی شرکت نکردند و فقط نزدیک اواخر آن به صومعه رسیدند. با دو کالسکه آمده بودند؛ کالسکه‌ای مجلل که دو اسب اصیل به آن بسته بودند، پی‌یر میوسوف و مرد جوان بیست‌ساله‌ای به‌نام پی‌یر کالگانوف را که از خویشان دور میوسوف بود به صومعه آورد. این مرد جوان خود را برای ورود به دانشگاه آماده می‌کرد؛ ولی میوسوف که در خانهٔ او اقامت کرده بود، می‌کوشید او را با خود به کشورهای دیگری بکشاند. مثلا به زوریخ یا ای‌ینا تا تحصیلات دانشگاهی‌اش را آن‌جا آغاز کند. مرد جوان هنوز تصمیم قاطعی نگرفته بود. جوانی بود متفکر و بفهمی‌نفهمی سربه‌هوا. چهرهٔ دلپذیری داشت، با بنیه‌ای قوی و قد بلند. گهگاه نگاهش را به حالت عجیبی به یک نقطه می‌دوخت. به عکس همهٔ آدم‌های سربه‌هوا، موقع حرف‌زدن با او، خیره به شما نگاه می‌کرد، بی‌آن‌که ببیندتان یا حرف‌هاتان را بشنود. عبوس و کمی دست‌وپاچلفتی بود؛ ولی اتفاق می‌افتاداگرچه فقط در گفت و شنودی دو نفره ـخیلی گشاده‌رو و اجتماعی می‌شد، به‌آسانی خنده‌اش می‌گرفت، فقط خدا می‌داند به چیزی می‌خندید؛ ولی شور و شوق و هیجان او به همان سرعتی که بروز کرده بود، ناگهان فرومی‌نشست. همیشه لباس منظم و خوش‌دوخت می‌پوشید و سر و وضعی برازنده داشت. با این‌که درحال‌حاضر ثروتی دراختیار داشت، منتظر دریافت ثروتی بزرگ‌تر و هنگفت‌تر بود. با آلیوشا هم دوست شده بود.

کالسکه‌ای زهواردررفته ولی جادارتر که دو اسب خاکستری پیر آن را می‌کشیدند، خیلی عقب‌تر از کالسکهٔ میوسوف، تلق‌وتلق‌کنان فئودور پاولوویچ و پسرانش را به صومعه آورد. آلیوشا دیروز ساعت دیدار را به دیمیتری گفته بودند؛ ولی او باز هم دیر رسید. دیدارکنندگان کالسکه‌هاشان را جلو در بزرگ صومعه گذاشتند و خود پیاده وارد شدند. به‌استثنای فئودور پاولوویچ، آن سه نفر دیگر ظاهراً هرگز از صومعه دیدن نکرده بودند. و اما میوسوف، شاید سی‌سال می‌شد که قدم به هیچ کلیسایی نگذاشته بود. با کمی کنجکاوی همراه با اظهار علاقه‌ای ساختگی دور و برش را ورانداز کرد؛ ولی برای روح نظاره‌گرش، درون صومعه هیچ‌چیز جالب توجهی نداشت. به‌جز ساختمان کلیسا و بناهای ضمیمهٔ آن که خیلی هم معمولی بودند، چیز دیگری دیده نمی‌شد. آخرین مؤمنان داشتند از در کلیسا بیرون می‌آمدند و با سر برهنه روی سینه‌شان صلیب می‌کشیدند. میان تودهٔ مردمی که به کلیسا رفته بودند، تعدادی از نفرات بالای اجتماع هم دیده می‌شدند، دو یا سه خانم شیک‌پوش و یک ژنرال سالک که همگی در هتل اقامت داشتند. گداها بی‌درنگ دور و بر ملاقات‌کننده‌های ما جمع شدند؛ ولی هیچ‌کس چیزی به آن‌ها نداد. به‌جز کالگانوف که یک سکهٔ ده کوپکی از جیبش در آورد وخدا می‌داند چراآن را با آشفتگی به زن فقیری داد و به‌سرعت گفت: «آن را به‌طور مساوی بین خودتان تقسیم کنید». هیچ‌یک از همراهانش اشاره‌ای به این موضوع نکرد؛ ولی معلوم نیست چرا ناراحت شد. سکوت‌شان بیش‌تر آشفته‌اش کرد.

عجیب بود که درون صومعه هیچ‌کس انتظارشان را نمی‌کشید، کسی هم به پیشوازشان نیامد؛ اگرچه یکی از آن‌ها همین اواخر هزار روبل به صومعه کمک کرده بود و یکی دیگر ملاک بزرگی بود بی‌اندازه ثروتمند و همچنین با فرهنگ که اگر در محاکمه برنده می‌شد، سرنوشت همهٔ ماهی‌گیرها برای صید در رودخانه به‌دست او می‌افتاد. بااین‌همه هیچ شخصیت رسمی صومعه آن‌جا نبود که از آن‌ها استقبال کند. میوسوف با بی‌توجهی سنگ‌های روی قبرهای نزدیک صومعه را نگاه می‌کرد. باید یادآور شد که این قبرها برای خانوادهٔ کسانی که در آن‌جا؛ یعنی مکانی مقدس به‌خاک سپرده شده بودند، خیلی گران تمام شده بود؛ ولی او حرفی نزد؛ اما کمی بعد روحیهٔ آزاداندیش و طنزپردازش به خروش آمد و انگار با خودش دارد حرف می‌زند، ناگهان گفت: «بر شیطان لعنت! پس این‌جا به کی باید مراجعه کرد، وقت ملاقات دارد می‌گذرد.

ناگهان مردی سالخورده و طاس که روپوش تابستانی گشادی به تنش بود، با نگاهی ملایم به آن‌ها نزدیک شد و کلاهش را از سر برداشت و با کمی لکنت زبان خودش را به همه معرفی کرد: «ملاک ماکسیموف، از ایالت تولا». و چون متوجه سرگشتگی دیدارکنندگان شد، به گفته‌اش افزود: «سالک زوسیما در بخش عزلت‌گاه صومعه، در چهارصدقدمی این‌جا، آن طرف بیشه سکونت دارد، آن طرف بیشه...»

فئودور پاولوویچ گفت: «خودم می‌دانم که عزلت‌گاه آن طرف بیشه قرار دارد؛ ولی راهش را درست بلد نیستیم، چون خیلی وقت است که دیگر به آن‌جا نرفته‌ایم.»

ــ از این در باید بروید بیرون، بعد مستقیم از میان بیشهٔ کوچک... از میان بیشهٔ کوچک... بیایید لطفآ... خودم هم... خودم هم... لطفآ از این طرف... از این طرف...

از در رفتند بیرون و وارد بیشهٔ کوچک شدند. ملاک ماکسیموف که شصت سالی از عمرش می‌گذشت، راه نمی‌رفت، بهتر است بگوییم همراه آن‌ها می‌دوید و در همان حال با کنجکاوی‌ای تشنج‌آمیز و باورنکردنی و چشم‌هایی از تعجب گردشده آن‌ها را برانداز می‌کرد.

میوسوف با لحنی تحکم‌آمیز گفت: «می‌دانید، ما برای کاری خصوصی به دیدن سالک آمده‌ایم و قرار ملاقاتی از پیش تعیین شده «با این شخصیت روحانی» داریم. ضمن این‌که از شما تشکر می‌کنیم که راه را نشان‌مان می‌دهید؛ باید اضافه کنم که شما نباید همراه ما وارد عزلت‌گاه او شوید.

معرفی نویسنده
عکس فئودور داستایفسکی
فئودور داستایفسکی
روس | تولد ۱۸۲۱ - درگذشت ۱۸۸۱

داستایفسکی، نویسنده‌ی رمان‌های مشهوری مانند قمارباز و برادران کارامازوف، در ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱ در شهر مسکو و در خانواده‌ای بسیار مذهبی چشم به جهان گشود. این موضوع باعث شد خود او نیز در طی حیات خود انسانی مذهبی باقی بماند. او در مدرسه آموزش‌های نظامی می‌دید، اما خودش به ادبیات علاقه‌ی بسیاری داشت؛ بنابراین پس از اتمام مدرسه خود را وقف نوشتن کرد. نوشته‌های اولیه‌ی داستایوفسکی از او مردی جوان و بسیار پانرژی و در عین حال با روانی بی‌ثبات ترسیم می‌کنند.

a soul
۱۳۹۹/۰۲/۱۴

برادران کارامازوف... تا آخر عمرم عنوان برادر به‌ جای هابیل و قابیل و ... من رو یاد دیمیتری، ایوان و الکسی کارامازوف خواهد‌ انداخت. پسران فئودور، مردی شهوت‌ران، سبک‌سر، خالی از عاطفه‌ی پدری و پول‌پرست. دو بار ازدواج کرد، از

- بیشتر
businesswoman
۱۳۹۹/۰۱/۳۰

این دوستانی که از قیمت این کتاب شکایت میکنن، احتمالا هیچ ذهنیتی در مورد چگونگی تولید یک کتاب صوتی و تعداد افرادی که دخیل در این تولید هستن ندارن. کاری به مدت زمان کتاب و کیفیت اون ندارم. فقط کافیه

- بیشتر
M.A.L
۱۳۹۹/۰۱/۰۱

(از گناه آدم‌ها نهراسید، آدمی را در گناهش نیز دوست بدارید، چه این شباهت به محبت خداوند اوج محبت در زمین است.《کتاب برادران کارامازوف》) راجع به کتاب که باید بگم واقعا شاهکاره و جا داره آدم بارها و بارها اونو بخونه.

- بیشتر
bahar
۱۳۹۹/۱۲/۲۰

خداوندااا یه انسان چطور می تونه اینقدر نابغه باشه که همچین کتابی با این جزئیات بنویسه و یه انسان نابغه ی دیگه هم اون و واسمون با این کیفیت و کم نظیری بخونه. کیف کردم ممنون ازتون

کاربر ۱۳۰۹۳۷۵
۱۳۹۹/۰۴/۱۵

صدای گوینده عالی بود. واقعا خسته نباشید. کیف کردم. کتابی بود که من به شخصه اگر صوتیش نبود اصلا نمیخواندم. خواندن توصیف ریز به ریز، دقیق و طولانی از یک اتاق یا ظاهر یک شخص واقعا در این زمانه طاقت

- بیشتر
Arash Salari
۱۳۹۹/۰۹/۲۲

کتابی با نکات اجتماعی-دینی فراوان که متعلق به یک زمان نبوده و قابل تعمیم به عصر حاضر نیز هست. بسیار از شنیدن کتاب لذت بردم.

کاربر 1632063
۱۳۹۹/۰۱/۲۲

خیلی گرونن

sahand
۱۳۹۹/۰۱/۳۰

بی نظیره این کتاب بخصوص با صدای آرمان سلطان زاده عزیز که چه حرفه ای از پس این کار براومده.. واقعا قسمتهایی از متن کتاب منو میخکوب میکنه.

علی عاملی
۱۳۹۹/۰۶/۲۸

بسیار زیبا مثل سایر نوشته های داستایفسکی عالی بود من کتاب رو تموم کردم ولی واقعا دلم برای این کتاب و شخصیت هاش تنگ میشه کتاب طولانی هست و مدت زمانی که درگیر خودش میکنه زیاده واقعا ادم بعد از اینکه کتاب تموم

- بیشتر
Feri
۱۳۹۹/۰۵/۲۳

کتابی بسیار زیبا بود، خصوصا با صدای دلنشین آقای آرمان سلطان زاده که با گویندگی بی نظیرشان فرد را به دنبال شنیدن ادامه داستان می کشانند. جناب آرمان سلطان زاده، خیلی ممنون می شوم کتاب ابله از داستایوسکی را نیز اجرا

- بیشتر

زمان

۵۰ ساعت

حجم

۲ گیگابایت, ۷۰۴٫۵ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۵۰ ساعت

حجم

۲ گیگابایت, ۷۰۴٫۵ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۳۴۵,۰۰۰
۲۴۱,۵۰۰
۳۰%
تومان