دانلود و خرید کتاب تمدن و ملالت‌های آن زیگموند فروید ترجمه محمد مبشری
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب تمدن و ملالت‌های آن اثر زیگموند فروید

کتاب تمدن و ملالت‌های آن

انتشارات:نشر ماهی
امتیاز:
۴.۲از ۱۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب تمدن و ملالت‌های آن

کتاب تمدن و ملالت‌های آن نوشته زیگموند فروید است و با ترجمه محمد مبشری منتشر شده است. 

درباره کتاب تمدن و ملالت‌های آن

تمدن و ملالت‌های آن یکی از مهم‌ترین آثار زیگموند فروید، عصب‌شناس و روانکاو شهیر اتریشی است. فروید این کتاب را در سال ۱۹۲۹ نوشت و آن را در ۱۹۳۰ منتشر کرد. او در این اثر با رویکردی روان‌شناسانه شکل‌گیری و تکامل تمدن و فرهنگ را بررسی کرده است.

از نظر او چالش میان اقتضاعات فردی و اجتماعی خاستگاه ملالت‌های تمدنی است و موضوع اصلی کتاب هم همین است. او تضادی آشتی‌ناپذیر میان دو گرایش روان بشر که از یکی به سایق عشق و از دیگری به سایق تخریب تعبیر می‌کند، می‌بیند. دو گرایشی که تاریخ بشر تاکنون نتوانسته برای از میان برداشتن تضاد بین آنها راه حلی بیابد.

این کتاب ۸ فصل دارد و مترجم نیز پیشگفتاری به آن اضافه کرده است.

فروید در این کتاب کوچک، مسائلی مانند جاودانگی، فنا، سعادت، روابط انسانی و اجتماعی، عشق و پرخاش را که در کنترل فرهنگ و تمدن درآمده‌اند، بررسی روان‌کاوانه کرده است.

خواندن کتاب تمدن و ملالت‌های آن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به فلسفه و روان‌شناسی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره زیگموند فروید

زیگموند شلومو فروید یا زیگموند فروید ۶ مه ۱۸۵۶ در یک خانواده‌ی یهودی در جمهوری چک به دنیا آمد. زیگموند فروید، عصب‌شناس برجسته اتریشی و بنیان‌گذار علم روانکاوی، به عنوان یک روش درمانی در روانشناسی بود. به پاس تمام خدماتی که به علم روان‌شناسی کرد، لقب پدر علم روان‌شناسی را به او دادند. جالب است بدانید او عاشق ادبیات بود و در زبان‌های آلمانی، ایتالیایی، فرانسه، انگلیسی، اسپانیایی، عبری، لاتین و یونانی تخصص داشت. فروید، آثار ویلیام شکسپیر را در طول عمرش فقط به زبان انگلیسی می‌خواند و به عقیده بعضی‌ها درک او از روانشناسی به خواندن نمایشنامه‌های شکسپیر برمی‌گردد.

فروید توانست تکنیک‌هایی مثل استفاده از تداعی آزاد (به روشی گفته می‌شود که در آن بیمار هرآنچه را به ذهنش خطور می‌کند، بیان می‌نماید) و همچنین کشف انتقال (فرایندی که در آن مراجع خاطرات کودکی خود را با درمانگرش درمیان می‌گذارد) و همچنین فرایند تحلیلی را به علم روانشناسی ارائه کند. فروید در آخر عمرش به سرطان مبتلا شد و در ۲۳ سپتامبر ۱۹۳۹ با تزریق دوزهای معینی از مرفین به زندگی خودش پایان داد.

بخشی از کتاب تمدن و ملالت‌های آن

پس از تأمل بیش‌تر، به این نتیجه می‌رسیم که احساس «منِ» بزرگسالان ممکن نیست از آغاز همان‌گونه باشد که در بزرگسالی هست، بلکه باید روند رشدی را طی کرده باشد؛ البته نمی‌توان این روند را اثبات کرد، اما می‌توان آن را در تصور چنان ساخت که نسبتآ به واقعیت نزدیک باشد.کودک شیرخوارْ «منِ» خود را از جهان بیرون به‌مثابهٔ سرچشمهٔ احساس‌هایی که به‌سوی او جاری می‌شود هنوز متمایز نمی‌کند. او این تمایز را به‌تدریج بر اثر برانگیزنده‌های گوناگون می‌آموزد. این امر که بعضی از سرچشمه‌های تحریک، که کودک بعدآ درمی‌یابد که در اندام‌های بدن خود او قرار دارند، قادرند همیشه احساس‌هایی را به او منتقل کنند، درحالی‌که بعضی سرچشمه‌های دیگر ــ از جمله محبوب‌ترین آن‌ها که پستان مادر است ــ گاهی در اختیار او نیستند و بر اثر فریاد و لابهٔ او پدیدار می‌شوند، بی‌شک عمیق‌ترین تأثیر را بر او می‌گذارد. به این صورت، ابژه نخست به‌منزلهٔ پدیده‌ای در برابر «من» قرار می‌گیرد که «بیرون» از آن است و پس از کنشِ خاصی وادار به حضور می‌شود. یکی دیگر از برانگیزنده‌های جداشدنِ «من» از انبوه احساس‌ها یعنی پذیرفتن «بیرون» یا جهان خارج دردها و نارضایی‌های مکرر گوناگون و اجتناب‌ناپذیر است که ناقض یا مانع اصل لذت به‌منزلهٔ حاکم مطلق است.

این گرایش (در کودک) پیدا می‌شود که هرچه را در درونش ممکن است سرچشمهٔ نارضایی باشد از «من» خود سوا کند، بیرون بیفکند و «من» ی یکسر لذتجو بسازد که، در برابر آن، جهان تهدیدگر و بیگانهٔ بیرون قرار دارد. مرزهای این «من» لذتجو ممکن نیست بر اثر تجربه اصلاح نشود. 

معرفی نویسنده
عکس زیگموند فروید
زیگموند فروید

زیگموند فروید عصب‌شناس برجسته‌ اتریشی بود که امروزه در جهان به عنوان پدر علم روانشناسی دنیا شناخته می‌شود. او با بنیان‌ نهادن روانکاوی، به عنوان یک روش درمانی در علم روانشناسی، موفق شد تا گام بزرگی در شناخت و درمان اختلالات و آسیب‌های روانی بردارد.

نظرات کاربران

Niousha
۱۳۹۹/۰۹/۰۶

لطفا این اثر فوق العاده را در بی نهایت بگذارید تا همه استفاده کنند.

هما
۱۳۹۹/۰۱/۲۸

با این کتاب میشه تا حدودی با فروید آشنا شد و برای مخاطب عام هم مفیده، هرچند خوبه که قبلش کمی با مساله ایگو و سوپر ایگو و اید آشنا باشید. این کتاب در مورد تاثیر تمدن بر روان آدمی است

- بیشتر
Ar.n
۱۳۹۹/۰۳/۲۱

برای آشنایی با آنچه در ذهن فروید میگذشت شروع خوبی ‌است

fuzzy
۱۴۰۱/۰۱/۲۵

این کتاب جزء اون دسته از آثار فرویده که از سطح بررسی فرد بالاتر میره و بیشتر به جریان های اجتماعی و فرهنگی میپردازه. فروید به طور خلاصه درباره ی سعادت آدمی و چرایی دشوار بودن بدست آوردنش در تمدن

- بیشتر
شهاب‌الدین آدینه عراقی
۱۴۰۲/۰۹/۱۰

من این کتاب رو دو بار خوندم؛ کتابی که در ادامه‌ی کتاب آینده‌ی یک پندار نوشته شده و در آن اثرپذیری فروید از نیچه و شوپنهاور به خوبی مشهوده.

Zahra Arab
۱۴۰۲/۰۲/۲۳

ایشون بسیار عالی این کتاب را ترجمه کرده اند. از کتاب های مهم فروید در حوزه اجتماعی است. معمولا تمام رشته های علوم اجتماعی مثل روانشناسی ، جامعه شناسی، علوم سیاسی و... این کتاب را می خوانند

0r2b80
۱۴۰۲/۰۹/۲۵

در مورد نظرم مطمئن نیستم

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۲۴)
وقتی به بیماران می‌گوییم به «احساس تقصیر» شان واقف نیستند باور نمی‌کنند. برای این‌که حرف ما را تا اندازه‌ای درک کنند، با آنان از نیاز ناآگاهانه به کیفر که نشانگر احساس تقصیر است سخن می‌گوییم.
هما
احساس تقصیر مهم‌ترین مسئلهٔ رشد تمدن است و روشن کنم بهایی که برای پیشرفت تمدن می‌پردازیم محرومیت از سعادت بر اثر افزایش احساس تقصیر است.
هما
تمدن با زندگی جنسی همان‌طور رفتار می‌کند که یک قوم یا قشر اجتماعی با قوم یا قشر اجتماعی دیگری که تسلیم بهره‌کشی اوست.
Sima.zr
«آن کس که علم و هنر دارد، دین نیز دارد؛ آن کس که از آن دو بی‌بهره است، بادا که دین داشته باشد!»(۵)
هما
یکی از اَشکال تجلی عشق، که عشق جنسی است، نیرومندترین تجربهٔ احساس لذت را به ما عرضه کرده و الگوی ما در راهِ جستن سعادت شده است. طبیعی‌تر از این چیست که سعادت را مصرّانه از این راه بجوییم، راهی که نخستین بار سعادت را در آن شناخته‌ایم. نقطهٔ ضعف این فن زندگی کاملا پیداست، اگر چنین نبود به فکر هیچ کس خطور نمی‌کرد که این راه سعادت را رها کند و راهی دیگر برگزیند. هیچ‌گاه در برابر رنج بی‌حفاظ‌تر از هنگامی که عشق می‌ورزیم نیستیم و هیچ‌گاه ناکام‌تر از آن هنگام نیستیم که معشوق یا عشق او را از دست می‌دهیم.
کاربر ۱۳۰۸۳۵۸
آدمی اگر از بدبختی نجات پیدا کند و رنج را پشت سر بگذارد خود را سعادتمند می‌داند و به طور کلی احتراز از رنج بر لذتجویی غالب می‌شود.
Sima.zr
هیچ‌گاه در برابر رنج بی‌حفاظ‌تر از هنگامی که عشق می‌ورزیم نیستیم و هیچ‌گاه ناکام‌تر از آن هنگام نیستیم که معشوق یا عشق او را از دست می‌دهیم.
مهدی
«صدای خرد آرام است، اما خاموش نمی‌شود تا به آن گوش بسپارند.»
Hamideh Rezaee
ضمن پژوهش و درمان روان‌نژندی‌ها به این‌جا می‌رسیم که فرامن فرد را به دو علت سرزنش می‌کنیم: یکی به آن علت که با سختگیری فرمان‌ها و ممانعت‌هایش به سعادت «من» اعتنای چندانی نمی‌کند، به این معنا که مقاومت‌های «من» در برابر این فرمان‌ها و قدرت غریزی نهاد و مشکلات جهان واقعی پیرامون فرد را به قدر کافی به حساب نمی‌آورد.
هما
واقعیتی که در پس همهٔ این‌هاست و به‌رغبت آن را انکار می‌کنند این است که انسان فقط موجودی نرمخو و نیازمند عشق نیست که تنها وقتی به او حمله می‌برند از خود دفاع کند، بلکه سهم زیادی از گرایش پرخاشگری را نیز باید در شمار استعدادهای برانگیزندهٔ او دانست.
mah.D
اگر بگوییم تضاد بین تمدن و عشق جنسی ناشی از این است که عشق جنسی رابطه‌ای دونفری است که فرد سوم در این میان اضافی یا مزاحم است، حال آن‌که تمدن بر پایهٔ رابطه بین عدهٔ بیش‌تری استوار است، تقریبآ همان حرف را زده‌ایم. در اوج یک رابطهٔ عاشقانه رغبتی به محیط اطراف باقی نمی‌ماند. زوج عاشق خودبسنده است و برای خوشبخت‌بودن حتی به فرزند مشترک هم نیاز ندارد. اِروس در هیچ مورد دیگر هستهٔ ذات خود، یعنی قصد وحدت‌بخشیدن (یا یکی‌کردن چند فرد)، را به این روشنی نشان نمی‌دهد، اما وقتی با عشق دو انسان به یکدیگر به این مقصود دست یافت نمی‌خواهد از این فراتر برود.
mah.D
سرانجام، وقتی زندگانی چنین سخت، ناشاد و رنجبار است که می‌توان به مرگ در مقام منجی خوشامد گفت، عمر دراز به چه کار می‌آید؟
mah.D
ما طوری ساخته شده‌ایم که فقط از تباین می‌توانیم لذت بسیار ببریم و در وضعیت پایدار فقط اندکی کامرواییم.
ali73
به یاد دارم که وقتی در متن‌های روانکاوی ایدهٔ رانهٔ تخریب برای نخستین بار ابراز شد، در برابر آن مقاومت می‌کردم و چقدر گذشت تا پذیرای آن شدم. اگر دیگران هم چنین مقاومتی نشان می‌دادند یا نشان می‌دهند کم‌تر شگفت‌آور است، زیرا کودکان دوست ندارند بشنوند کسی از گرایش ذاتی انسان به «پلیدی» و پرخاشگری و تخریب و بنابراین از قصاوت سخن بگوید، زیرا خداوند انسان را از حیث کمال مانند خویش آفریده است.
mah.D
انسان گرگ انسان است.
mah.D
گفتیم این تجربه که عشق جنسی (تناسلی) نیرومندترین تجربهٔ ارضا را به آدمی اعطا می‌کند می‌بایست برای او الگوی سعادت می‌شد و به او می‌فهماند که رسیدن به سعادت در زندگی را همواره در قلمرو رابطهٔ جنسی بجوید و عشق تناسلی را در کانون زندگانی‌اش قرار دهد. در ادامهٔ بحث دیدیم که آدمی در این راه وابستگی نگران‌کننده‌ای به بخشی از جهان بیرون، یعنی به ابژهٔ منتخب عشقی خود، ایجاد می‌کند، به‌گونه‌ای که اگر مورد اهانت او قرار گیرد یا او را به علت بی‌وفایی یا مرگ از دست بدهد گرفتار سخت‌ترین رنج‌ها می‌شود. از این رو، فرزانگان همهٔ اعصار آدمی را مؤکدآ از این راه برحذر داشته‌اند. بااین حال این نحوهٔ زندگی برای بسیاری از ابنای بشر کشش خود را از دست نداده است.
mah.D
آزادی فردی نعمت تمدن نیست. پیش از آن‌که تمدنی بوده باشد، این آزادی از هر زمان دیگر بیش‌تر بوده است، البته در آن زمان غالبآ ارزشی نداشته است، زیرا فرد تقریبآ هیچ قادر به دفاع از آن نبوده است. با رشد تمدن، آزادی فردی محدود می‌شود و اقتضای عدالت این است که هیچ‌کس از این محدودیت معاف نشود.
mah.D
هیچ‌گاه در برابر رنج بی‌حفاظ‌تر از هنگامی که عشق می‌ورزیم نیستیم و هیچ‌گاه ناکام‌تر از آن هنگام نیستیم که معشوق یا عشق او را از دست می‌دهیم.
mah.D
ظاهرآ مسلم است که ما در تمدن امروزی‌مان احساس خشنودی نمی‌کنیم. اما حکم‌دادن در این خصوص بسیار دشوار است که انسان‌ها در اعصار گذشته سعادتمندتر از امروز بوده‌اند یا نه و اگر بوده‌اند به چه میزان سعادتمند بوده‌اند و شرایط فرهنگی در سعادت آنان چه‌مایه مؤثر بوده است.
mah.D
اما «من» به منظور دفع بعضی از تحریکات ناخوشایند که از درون برمی‌خیزند همان روش را به کار می‌گیرد که در برابر ناخوشایندی‌های ناشی از جهان بیرون، و این نقطهٔ آغاز اختلالات مهم روانی می‌شود.
ali73

حجم

۱۰۱٫۳ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۲۲ صفحه

حجم

۱۰۱٫۳ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۲۲ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان