دانلود و خرید کتاب پشت فرودگاه محمود رضایی
تصویر جلد کتاب پشت فرودگاه

کتاب پشت فرودگاه

نویسنده:محمود رضایی
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۲۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب پشت فرودگاه

«پشت فرودگاه» چندین داستان طنز به‌هم‌پیوسته نوشته محمود رضایی است. این داستان‌ها درباره آدم‌هایی است که در منطقه حاشیه‌ای پشت فرودگاه شهر رشت زندگی می‌کنند. محله جیب‌برها و عرق فروش‌ها و هرچی که فکرش را بکنید.

رسول اسم شخصیت اصلی کتاب است که از کودکی تا جوانی خود را تعریف می‌کند. او یک خانواده ۴نفره دارد که در آن هرکسی ساز خودش را می‌زند، پدرو مادر و برادر رسول، همسایه‌ها، و... در شکل‌گیری داستان‌های کتاب نقش دارند. عنوان ۱۴ فصل این کتاب «ذکر خیر رسول؛» در سنین مختلف است.

رسول در میان این خانواده و آدم‌های دور و برش با تمام تناقضات و کمبودها و فقر فرهنگی و اقتصادی بزرگ می‌شود. گاهی آگاهانه در پی تغییر اوضاع برمی‌آید و گاهی ناخودآگاه؛ اما در هر دو حالت طناز است تا رنگ و بوی مصیبت به اتفاقات اطرافش ندهد.

محمود رضایی در این اثر علاوه بر نشانیدن لبخند بر لبان خواننده، رنج‌های عمیق و ریشه‌ای مردم مناطق محروم را به تصویر کشیده است. از ویژگی‌های دیگر اثر، لحن و زبان نوشتار است که با بزرگ‌تر شدن راوی آهسته آهسته تغییر می‌کند و متناسب با حال و هوایش می‌شود.

کاراکترهای این داستان همگی شخصیت‌پردازی‌ای سرراست و باورپذیر دارند که توانایی و هنر نویسنده را در پرداختن به جزئیات و هویت انسان‌های داستانش نشان می دهند.

نیکو
۱۳۹۹/۰۱/۱۶

خیلی جذاب بود

پاییز
۱۴۰۱/۰۱/۰۱

داستان جذابیه👌🌻 دم بچه های پشت فرودگاه گرم🙌❤

hashem zangoei
۱۴۰۰/۰۷/۱۲

داستان جذابی داشت ولی جای کار خیلی بیشتری مطلبید. روابط توی داستان خوب در اومده بود تا حدودی ولی معمولا توی این شخصیتایی مثل رسول یک یا چندتا دوست نقش کلیدی داره توی ماجراشون که اینو کم داشت داستان پایانش هم میتونست

- بیشتر
mehdi.delara
۱۳۹۹/۱۱/۰۷

اینکه نویسنده از آخر به اول میاد خیلی جالب بود و روایتگری روان و جالبی هم داشت.

کاربر ۱۸۲۸۸۷۲
۱۴۰۳/۰۵/۱۹

پی میبرم مرگ برای همسایه نیس چقدر سفر زندگی رسول کوتاه بووود

esmat
۱۴۰۲/۰۲/۱۲

کتاب خوبی بود داستانی با محتوایی طنز گونه از گرفتاری عده ای از مردم

مامان زیبا
۱۴۰۱/۱۲/۰۷

کتاب از دنیایی میاد که انگار تابحال ندیدیش و قراره با شخصیت همراه بشی و زندگیش کنی... داستان روان هست و راحت میشه خوندش..

یونا
۱۴۰۰/۰۹/۱۷

ساده و روان. شرح درد و رنج زندگی مردمی که به قول امین پور جلد شناسنامه هایشان هم درد می‌کند. مردمی رهاشده در نداری، بیکاری، اعتیاد، وعده‌های دروغین، ستم. شیوه روایت‌گری کتاب را دوست دارم. این بار دوم است که می‌خوانمش.

atefe
۱۳۹۹/۱۲/۲۴

اصلا جذابتی نداشت.

khorshed
۱۴۰۰/۰۲/۲۵

خیلی خیلی سخیف وزشت بودحیف وقت واقعامتاسفم برای نویسنده

«جون! قهوه. خدایا، من رو بگیر.»
ala
دوباره یاد سؤالم می‌افتم. «بابایی، وقتی مُردیم زیر قبر چی می‌شه؟» باز جواب نمی‌دهد و پول می‌شمارد.
Aysan
گفت «از گربه خوشت نمی‌آد؟ الآن زندگی‌مون چیه؟ موشیه. کی پشت فرودگاه زندگی می‌کنه؟ باید خودمون رو برسونیم به زندگی گربه‌ای، بعدش سگی، تا برسیم به زندگی آدمی.»
zhale
توی محله تنها دختری که با پسرها فوتبال می‌کرد گلناز بود. ما به جای گلناز صداش می‌زدیم گُلِر. با دخترها اُخت نبود، باهاشون دعوا می‌کرد و موی سرشون رو می‌کند و هی غر می‌زد «بچه‌ننه‌ن، زارت‌وزورت گریه می‌کنن. دختر اِن‌قدر زپرتی و توسری‌خور؟» ولی جون شما دروازه‌بانِ توپی بود. کُشته‌مُردهٔ فوتبال بود، پرسپولیسیِ تیر. یه‌بار بردیمش استادیوم عضدی، بازیِ داماش و پرسپولیس. آقای ما باشی، تریپش مردونه بود کسی شک نکرد. آقا یه سؤال بکنم؟ برای چی دخترجماعت رو استادیوم راه نمی‌دیدن؟ چشم، زِر نمی‌زنم.
zhale

حجم

۱۲۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۰۹ صفحه

حجم

۱۲۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۰۹ صفحه

قیمت:
۲۴,۰۰۰
۱۲,۰۰۰
۵۰%
تومان