کتاب اسب ها در خواب شاعران را سواری می دهند
۴٫۰
(۷)
خواندن نظراتمعرفی کتاب اسب ها در خواب شاعران را سواری می دهند
واهه آرمن شاعر و مترجم ایرانی، مجموعه شعر «اسبها در خواب شاعران را سواری میدهند» را در سال ۱۳۹۴ منتشر کرد.
این مجموعه روایت آرمن از جنگ است. جنگی بیپایان که گهگاهی در گوشهای از جهان درمیگیرد، عدهای در شعلههایش میسوزند و برخی با آتش و خاکستر به جا مانده از آن دستهایشان را گرم میکنند.
درونمایه اصلی شعرهای این مجموعه احساسات و اندیشههای اجتماعی، فلسفی، سیاسی و عاشقانه سربازی است که گاهی به دلخستگی و گاهی به شوریدگی او میانجامد.
۱۰۰ شعر این کتاب در دوبخش با نامهای «شاعری در سنگر» و «سربازی در کتابخانه» سامان یافتهاند.
واهه آرمن متولد ۱۳۳۹ مشهد و دانشآموخته رشته جامعهشناسی در لندن است.
او اولین دفتر شعرش «به سوی آغاز» را به زبان ارمنی سالها پیش در تهران منتشر کرد و دومین مجموعه شعرش با نام «جیغ» در ایروان منتشر شد.
آرمن علاوه بر سودن به کار ترجمه هم میپردازد.
اولین کار ترجمه او گزیدهای از دو دفتر شعر «پونه ندایی» به زبان ارمنی با نام «دیوار زخمی» است که در سال ۱۳۸۱ منتشر شد و پس از آن، ترجمه گزیدهای از دو دفتر شعر رسول یونان را با نام «رودی که از تابلوهای نقاشی میگذشت» در کارنامه خود دارد.
ترجمه منتخبی از شعر ۶ شاعر معاصر ارمنستان به فارسی با عنوان «کلید درم، نور خورشید است» در سال ۱۳۸۴ در تهران از دیگر کتابهای ترجمه شده اوست. گزیدهای از هفت مجموعه شعر شاعر معاصر ارمنی «هوانس گریگوریان» با عنوان «پاییزی کاملا متفاوت» نیز از دیگر کارهای واهه آرمن است.
نیمنگاهی به پاهایم انداخت و گفت:
فرقی ندارد چگونه میروی
با هواپیما
با قطار
با اسب
یا پای پیاده
بههرحال
نه زود میرسی
نه دیر
این سفر یکعمر طول خواهد کشید، پیاده برو...
اشد ملاقات
مجید رفعتی
تیک تاک قدم هاتشهاب مقربین
جهان را به شاعران بسپاریدمحمدرضا عبدالملکیان
مجموعه اشعار شمس لنگرودی (دفتر اول)محمد شمس لنگرودی
اسکی روی شیروانیهارسول یونان
هنوز عشقنیما درویش
میمیرم به جرم آنکه هنوز زنده بودممحمد شمس لنگرودی
آکوردی برای صرف شامرسول یونان
گزیده شعر احمدرضا احمدیاحمدرضا احمدی
کلمات تنم را کبود کرده اندنسرینا رضایی
بعضی زخم هاالیاس علوی
آوازهای فرشته بی بالمحمد شمس لنگرودی
به رنگ دانوبواهه آرمن
پشیمانم کنعباس صفاری
ده و ده دقیقه و سی ثانیهکیانوش خانمحمدی
لطفا این کتاب را بکارید؛ مجموعه شعرریچارد براتیگان
خنده در برفعباس صفاری
خاطره ای در درونم استآنا آندرییونا آخماتووا
درخت سؤال نمیکند، میافتدسپیده نیکرو
ساعت ۱۰ صبح بوداحمدرضا احمدی
حجم
۳۲۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۱۹ صفحه
حجم
۳۲۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۱۹ صفحه
قیمت:
۲۶,۰۰۰
۱۳,۰۰۰۵۰%
تومان
نظرات کاربران
«در شکارگاه» بطریها را بهسلامتی پازنها سرکشیدیم کمی دور شدیم تفنگهامان را برداشتیم به بطریهای خالی شلیک کردیم و با تفنگهای خالی به خانه برگشتیم - «در سوگ دشمن» یکه خوردم چهرهاش کاملاً شبیه خودم بود روبهرویم ایستاد پیشانیام را نشانه گرفت چشمهایش را به چشمهایم دوخت و همسنگرم از پشتِ سر به او شلیک کرد - «ناخدا» در کودکی دلم میخواست
دوسش داشتم . شعر هایی درباره جنگ ، سرباز، صلح ...
تصویرهای ناب💚👌