دانلود و خرید کتاب ویترین خالی واهه آرمن
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب ویترین خالی

کتاب ویترین خالی

نویسنده:واهه آرمن
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۴.۰از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب ویترین خالی

کتاب ویترین خالی نوشتهٔ واهه آرمن است. نشر چشمه این مجموعه شعر نو را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب ویترین خالی

کتاب ویترین خالی حاوی چند شعر نو از شاعری ایرانی است. عنوان بخش‌های اصلی این کتاب شعر به‌ترتیب عبارت است از «خواب ماندن پشت آپارات»، «پازل» و «لاستیک ویلچرم کم باد است». می‌دانیم که شعر فارسی عرصه‌های گوناگونی را درنوردیده است. در طول قرن‌ها هر کسی از ظن خود یار شعر شده است و بر گمان خود تعریفی از شعر به‌دست داده است. حضور شعر در همهٔ عرصه‌ها از رزم و بزم گرفته تا مدرسه و مسجد و خانقاه و دیر و مجلس وعظ، همه و همه گویای این مطلب است که شعر، بی‌محابا، زمان، مکان و جغرافیا را درنوردیده و در هفت‌اقلیم جان و جهان به دلبری پرداخته است. آمیختگی شعر با فرهنگ مردم و اندیشه‌های اجتماعی، این هنر را زبان گویای جوامع بشری ساخته است؛ بدان‌گونه که هیچ جامعه‌ای از این زبان بارز، برای انتقال اندیشه‌هایش بی‌نیاز نبوده است. گاهی شعری انقلابی به پا کرده است و گاه انقلابی، شعری پویا را سامان داده است.

شعر نو فارسی با وانهادن قالب‌های شعر کلاسیک در قرن ۱۴ هجری به‌وجود آمده است. این گونه از شعر فارسی آزادی بسیاری را در فرم و محتوا به شاعر می‌دهد. شعر نو به لحاظ محتوا و جریان‌های اصلی ادبی حاکم بر آن کاملاً با شعر کلاسیک فارسی متفاوت است و به‌لحاظ فرم و تکنیک ممکن است همانند شعر کلاسیک موزون باشد یا نباشد یا وزن آن عروضی کامل باشد یا ناقص. استفاده از قافیه نیز در شعر نو آزاد است. معمولاً شعر نو فارسی را به ۳ دستهٔ اصلی شعر نیمایی، شعر سپید و موج نو تقسیم می‌کنند و پدر شعر نوی ایران را نیما یوشیج (علی اسفندیاری) می‌دانند. احمد شاملو، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، هوشنگ ابتهاج (سایه)، نادر نادرپور، فریدون مشیری و محمدرضا شفیعی کدکنی بعضی از شاعران مشهور ایرانی هستند که در قالب شعر نو می‌سروده‌اند.

خواندن کتاب ویترین خالی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران شعر معاصر ایران پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب ویترین خالی

«"مهمانی شاعران"

اسب

خسته از چهارنعل تاختن

و یورتمه رفتن

در سطرهای تاریخ

می‌ایستد

سُم به زمین می‌کوبد

شیهه می‌کشد

و شاعر

چمدانش را می‌بندد

سهره‌ای سرگردان

نشسته بر بال هواپیما

مستانه آواز می‌خوانَد

مسافر این شعر

جا می‌مانَد از پرواز

و در سطر آخر

اتفاقی نو می‌افتد…

به حمام می‌روم. لباس‌های نو می‌پوشم و هم‌زمان شعر نانوشته‌ام را در ذهنم مرور می‌کنم.

مهمانی خداحافظی کوندرا را از قفسهٔ کتابخانه برمی‌دارم و روی صندلی ون گوگ ولو می‌شوم. پیپش هنوز روشن است. به‌آرامی پک می‌زنم. چشم‌هایم را می‌بندم و با ارابه‌ای چهاراسبه به مهمانی شاعران می‌روم.»

*

«"یک هفتهٔ پُرمشغله"

با کازانتزاکیس

دربارهٔ سروانتس گفت‌وگو کردم

و با تولستوی

دربارهٔ هاینه

با گورکی به سفر رفتم

با قطار

و هم‌سفر رمبو شدم

در کشتی مست

شعرهایم را

برای الیوت پُست کردم

یادداشت‌هایم را برای بورخس

و نانوشته‌هایم را

در گوش سیلویا نجوا کردم

با چند شعر کراواتی

به دیدار الوار رفتم

دفترش را باز کردم و خواندم

«رؤیای تو آزادی بود و من

راهت را ادامه می‌دهم»

بعد از خواندن رمانِ شوخی

به کوندرا ایمیل زدم:

«به‌راستی سرنوشت انسان اغلب

پیش از مرگش به پایان می‌رسد»

و به بوکفسکی

که کنار پنجره خمیازه می‌کشید

گفتم

چیزی بگو

دوست دارم این شعر

با سطرهای تو به پایان برسد

او

لیوانش را سر کشید و گفت

«برای من

بهتر از این نمی‌شود»

به آرزوهای دست‌نیافتنی فکر نمی‌کنم، می‌رسم!

رازش اما گفتنی نیست…»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
گاهی ردّ یک سیلی، یادآور بوسه‌ای شیرین و ردّ یک بوسه، یادآور وداعی تلخ است.
hosein lima
یکی از قدیمی‌ترین وسائل این خانه، مبلی است که پدر بزرگم آن را ساخته بود. امروز تا بیدار شدم، آن را از اتاق کارم کشان‌کشان به این شعر آوردم. سنگین بود اما به زحمتش می‌ارزید.
maryam
می‌دانم، در طی سال فقط چند روزی هشیارم. مثل آدم‌بزرگ‌ها زندگی می‌کنم و عقلم پسِ کله‌ام نمی‌رود، زیاد ولخرجی نمی‌کنم، به مهمانی می‌روم، با آدم‌هایی که دوست‌شان ندارم و دوستم ندارند گرم می‌گیرم، کم‌تر بچگی می‌کنم و عاشقی‌هایم به دیوانگی و جنون نمی‌انجامد. القصه، این چند روزِ سال، همان اوقاتی است که در این اتاق شعری سروده نمی‌شود…
maryam
زیباترین بادبادک‌هایم را، آن روزها، با پاکت‌های میوه درست می‌کردم و به آسمان می‌فرستادم، بادبادک‌هایی با بال‌ها و دنباله‌های بلند و بوی سکرآور میوه.
maryam
دیگر خودم هم نمی‌دانم دنبال چه می‌گردم و گم‌شده‌ام را چه کسی از من گرفته. گرفته آیا به‌زور، یا خودم آن را به او داده‌ام. یادم نیست…
hosein lima
هنگام خداحافظی، به او گفته بودم: می‌دانم، اگر روزی خودم را هم فراموش کنم، تو را از یاد نخواهم برد.
hosein lima
صدای پاشنهٔ کفش‌هایش می‌آید دارد می‌رود
hosein lima
آن روزها از هر سو گلوله‌ای نفیر می‌کشید کودکی می‌افتاد بر خاک و مادری در پی‌اش می‌دوید تا عرش در آسمان
hosein lima
وقتی دشمن، مینی زیر خاک پنهان می‌کند، آن‌قدرها هم که می‌گویند ترسناک نیست. یک‌باره منفجر می‌شود و خلاصت می‌کند. اما همان مین را اگر تو زیر خاک پنهان می‌کنی، تا روزی که نفس می‌کِشی هِی منفجر می‌شود و هِی تکه‌پاره‌ات می‌کند.
maryam
شعر، برای من زنی طناز است و برای او، مردی مغرور و یک‌دنده. فقط شعر می‌تواند در هیاهوی جهان ما را به سکوت وادارد و در خلوت جان‌مان را به مستی درآرد، به رقص. فقط شعر می‌تواند ما را بهنگام به هم نزدیک و نابهنگام دور کند از هم
maryam

حجم

۴۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۵ صفحه

حجم

۴۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۵ صفحه

قیمت:
۲۸,۰۰۰
تومان