کتاب مهمانی تلخ
۳٫۰
(۴۱)
خواندن نظراتمعرفی کتاب مهمانی تلخ
«مهمانی تلخ» رمانی از سیامک گلشیری، برادرزاده هوشنگ گلشیری نویسنده نام دار ایرانی است.
رامین ارژنگ، استاد دانشگاه، در اتوبانی منتظر تاکسی است که یکی از شاگردان قدیمیاش تورج را میبیند. تورج که از دانشگاه اخراج شده یکی از عاملان اخراجش هم همین استاد ارژنگ بوده است.
تورج که حالا وقایع گذشته را فراموش کرده به ارژنگ میگوید زندگی خوب و مرفهی دارد و با دختر زیبایی به نام شیرین هم ازدواج کرده است. او از استاد خواهش میکند که همراه همسرش آن شب به باغ تورج بروند. ارژنگ قبول میکند غافل از این که ممکن است پشت این دعوت نیات دیگری باشد:
«رفت توی راهرو. من تکیه دادم به مبل و تازه چشمم افتاد به تابلوهای مربعشکل نسبتاً کوچک و هماندازهای که نزدیک دکورهای شیشهای، به دیوار، آویزان بود. بیشترشان تصویر چهرهٔ سرخپوستهایی بود که کلاه سرشان گذاشته بودند، چیزی شبیه سرخپوستهای اینکا. بعد داشتم به ساعتم نگاه میکردم که دیدم ایستاده بالای سرم. هر دو آلبومی را که دستش بود، گذاشت روی میز چوبی گردی که مقابلم بود و نشست. آلبومی را که جلد چرمی داشت باز کرد و گفت: «اینها عکسهای جشن نامزدیمونه.» اولین صفحه، عکس بزرگی از خودش و شیرین بود. ایستاده بودند کنار هم، پشت به پردهٔ توری سفیدرنگِ بلندی و لبخند به لب داشتند.»
داستان فضایی دلهرهآور دارد و حس آن را هم خیلی خوب منتقل میکند. در این کتاب همه وقایع در یک شب و در چند ساعت اتفاق میافتد.
سیامک گلشیری قلمی شناخته شده دارد و معمولاً در نوشتههایش حسی از تعلیق و اضطراب را باهم تلفیق میکند. رمان «مهمانی تلخ» نامزده دریافت جایزه بهترین رمان جشنواره مهرگان بوده است.
کاست کابوس ـ شمارهی ۱ ـ فقط پنج دقیقه فرقشه
سیامک گلشیری
تصویر دختری در آخرین لحظهسیامک گلشیری
تقدیم به گلرخ با عشق و نفرتسیامک گلشیری
کاست کابوس ـ شمارهی ۲ ـ مسافری به نام مرگسیامک گلشیری
آخرین رویای فروغسیامک گلشیری
تصویری دختری در آخرین لحظهسیامک گلشیری
کاست کابوس ـ شمارهی ۴ ـ مهمان هرشبسیامک گلشیری
داستان همراه ۹ (ایرانی)نسیم مرعشی
کاست کابوس ـ شمارهی ۳ ـ ویلاهای آنسوی دریاچهسیامک گلشیری
حجم
۱۳۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۴۲ صفحه
حجم
۱۳۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۴۲ صفحه
قیمت:
۳۸,۵۰۰
۱۹,۲۵۰۵۰%
تومان
نظرات کاربران
با توجه به نظرات دوستان و معرفی کتاب، تصمیم به خوندنش گرفتم.با اینکه داستان های رازآلود و هیجان انگیز رو دوست دارم،این کتاب رو اصلاً نپسندیدم.در واقع این داستان اصلاً رازآلود نبود.نویسنده دوست داشت ترس رو به خواننده القا کنه.اینجوری
یه نفس خوندمش و این یعنی کتاب بدی نبود هر چند کتاب خیلی خوبی هم نیست به نظرم . یه تعلیقی تو روند قصه است که منو دنبال خودش می کشوند هر چند مبنای قصه برای شکل گیری این تعلیق خیلی
اصلا توصیه نمی کنم. تنها دلیل چاپ این کتاب بند پ است.
کتاب واقعا ابتدایی بود. بیشتر اتفاقاتش قابل پیش بینی بود و غافلگیری اصلا معنایی درش نداشت. بیشتر شبیه صفحات یه وبلاگ بود که حالا چاپ شده.
این کتاب ماجرای مواجه شدن یک استاد و یکی از دانشجوهای اخراجی رو روایت میکنه. سن و سال استاد رو نتونستم درک کنم. احتمال اعتماد کردن به دانشجویی که پس از سالها همدیگه رو دیدن و استاد در اخراجش دست
از نظر توصیف مکان و چهره اشخاص خوب عمل کرده ....ولی کلا کتابی نیست که چیزی ازش یاد بگیرید و اینکه خیلی ابتدایی و در عجله نوشته شده، انگار ک نویسنده برای نوشتن اصلا وقت نداشته.
کتاب توصیف مکان های خوبی داره که می تونه آموزنده باشه واقعا و فضا سازی خوبه شما می تونید خیلی راحت بپرید توی داستان انگار یه گوشه وایسادی و داری نگاه می کنی و خیلی تصویری نوشته شده .مثل اینه
داستان پردازی ضعیف. شخصیت پردازی بی ربط. داستان دوتکه پاره، غیر قابل باور. اصلا کتاب رو دوست نداشتم و اگر تعداد صفحات کتاب کم نبود، به طور حتم داستان را تا آخر نمی خوندم.
چرت و پرت و بی ارزش
من نظرات را خواندم همه منفی بود ولی به هر حال کتاب را خواندم. متن روان و همراه با جزئیات فراوان بود. انگار داشتم یه فیلم می دیدم اینقدر که قشنگ توصیف کرده بود . داستان کشش داشت و من خوشم