دانلود و خرید کتاب همسفرها علی‌محمد افغانی
تصویر جلد کتاب همسفرها

کتاب همسفرها

انتشارات:انتشارات نگاه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۸از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب همسفرها

«همسفرها» مجموعه سه داستان از علی‌محمد افغانی، نویسنده رمان معروف «شوهر آهوخانم» است. «آنتونیوی دلاور»، «همسفرها» و «افسانه بنی‌طی» نام این داستان‌ها هستند. بخشی از داستان همسفرها را می‌خوانید: «از هنگامی که شوهرش در شرکت تولید فرآورده‌های غذایی تایگریس مشغول کار شده و در محله جدید به این آپارتمان یک اتاق خوابه هشتاد متری نقل مکان کرده بودند، هیچ مهمانی به خانه‌اش نیامده بود. زن و شوهر، در این سه ساله به اتفاق هم، خیلی جاها رفته بودند. دعوت‌های رسمی شلوغ پلوغ، یا مهمانی‌های عادی کاملاً خودمانی. سالگردهای تولد و ازدواج یا جشن‌های خداحافظی برای همکاران سالمندی که از خدمت بازنشسته می‌شدند یا به علت بالا بودن حقوق، محترمانه کنارشان می‌گذاشتند. بعضی از این خانه‌ها را، برحسب اتفاق یا صرفاً به این خاطر که صاحبانشان روی گشاده‌تری داشتند، دوبار رفته بودند. و در میان زنان آنها، خانم کاترین صمیمی ولی دیر آشنا، بی‌تردید کسانی را یافته بود، خورند خود، که با شور و شوقی تحسین‌انگیز مایل بودند رشته دوستی را تا حد آمد و رفت‌های پایدار همیشگی، صمیمانه‌تر گره بزنند؛ کسانی که می‌خواستند با او معاشرت کنند، و خارج از دایره دید و بازدیدها، گاهی در نبود شوهران، قرارهایی بگذارند و همدیگر را ببینند.»
معرفی نویسنده
عکس علی‌محمد افغانی
علی‌محمد افغانی

علی محمد افغانی در یازدهم دی‌ماه سال ۱۳۰۳ متولد شد. پدر او حسینقلی اصالتا اصفهانی بود که به‌جبر دیار خود را ترک کرده بود. حسینقلی افغانی پس از مدتی حضور در عتبات به کرمانشاه رفت و در این شهر ماندگار شد. مادر علی‌محمد افغانی نیز صغری نام داشت که در کرمانشاه با پدر او حسینقلی آشنا شده بود. آن‌دو در کرمانشاه با هم ازدواج کردند و علی‌محمد نیز در کرمانشاه به دنیا آمد.

مراد
۱۴۰۱/۱۱/۲۶

جذاب و روان بود

ایران آزاد
۱۴۰۳/۰۳/۲۸

اول کتاب که پر از مکالمات بی‌خود و کسالت‌بار بود. ادامه ندادم.

هنگامی که مردم به گاو من بخندند انگار به خودم خندیده‌اند.
محمدرضا
شتر در خواب بیند پنبه‌دانه، گهی لپ‌لپ خورد گه دانه دانه.
محمدرضا
از پلیس اسپانیا در دنیا رذل‌تر نیست.
محمدرضا
من تا به حال غیر از سالامانک جایی را ندیده‌ام.
محمدرضا
آدمی که سر نترس دارد، به زندگی عادی قانع نیست.
محمدرضا
کسی که بیکاره شد، این قبای تن او است و باید ابدالدهر بیکاره بماند.
محمدرضا
توی لوله‌هایش هوا می‌افتد و چنان خرناسی می‌کشد که اسرافیل شیپورش را می‌اندازد و می‌گریزد.
محمدرضا
هیچ قهرمانی در دنیا بدون کس یا کسانی که در پشت صحنه هوایش را داشته باشند به جایی نرسیده است.
محمدرضا

حجم

۳۹۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۶۷

تعداد صفحه‌ها

۲۱۶ صفحه

حجم

۳۹۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۶۷

تعداد صفحه‌ها

۲۱۶ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
۲۴,۵۰۰
۳۰%
تومان