عبدالحسین نوشین
زندگینامه و معرفی کتابهای عبدالحسین نوشین
عبدالحسین نوشین (Abdolhossein Noushin) (۱۲۸۵-۱۳۵۰) پدر تئاتر نوین و علمی ایران، نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر، مترجم، شاهنامهپژوه و از مصححان شاهنامهی نسخهی چاپ مسکو و از اعضای اصلی حزب توده. عبدالحسین نوشین، کسی که شاهنامهی فردوسی را از روی نسخهی چاپ مسکو تصحیح کرد. وی در آکادمی ادبیات گورکی اتحاد شوروی دکترا گرفت و آثار نویسندگان روس را مستقیماً از زبان روسی ترجمه میکرد.
بیوگرافی عبدالحسین نوشین
سید عبدالحسین نوشین خراسانی که به گفتهی بعضی دوستانش سال تولدش را از همه پنهان میکرد، در تربت حیدریهی خراسان به سال ۱۲۸۵ (به روایت محمدتقی مینا، دوست و شاگرد نوشین) متولد شد. پدر و مادرش به فاصلهی یک هفته فوت شدند و عبدالحسین ششماهه را ابتدا خالهاش نگهداری کرد، سپس دایی متمولش سرپرستی او را بر عهده گرفت. شش کلاس ابتدایی را در دبستان اشراف تهران گذراند. پس از آن مدتی به مشهد رفت و داوطلبانه به گروه مبارزان طرفدار کلنل محمدتقیخان پسیان پیوست. برای ادامهی تحصیل در سال ۱۳۰۱ به تهران برمیگردد و وارد دبیرستان نظام میشود و بعد از سه سال بهدلیل بیعدالتیای که میبیند از مدرسه بیرون میآید و وارد دارالمعلمین که همهی معلمانش فرانسوی بودند میشود و در سال ۱۳۰۷ دیپلم متوسطه میگیرد.
در جریان اعزام دیپلمهها به اروپا، نوشین هم در امتحان اعزام شرکت میکند و برای خواندن رشتهی تاریخ و جغرافیا در فرانسه قبول میشود. اما نوشین پس از گذراندن یک سال پیشدانشگاهی در تورین، در رشتهی هنرهای دراماتیک کنسرواتوآر تولوز نامنویسی کرد و از همان ابتدا خوش درخشید. اما سرپرست دانشجویان ایران با تغییر رشتهی نوشین مخالفت کرد و هزینهی تحصیلش را قطع کرد. نوشین در تابستان ۱۳۰۹ به تهران بازمیگردد و نمایشنامهای را که خودش نوشته بود با همکاری لُرتا هایراپتیان، از بازیگران مطرح دههی بیست، به روی صحنه میبرد. پول حاصل از اجرای این نمایشنامه خرج ادامه تحصیل وی در کنسرواتوآر شد و توانست تا ۱۳۱۱ این دوره را تمام کند. آشنایی و همکاری با لرتا که اصالتاً ارمنی بود، در نهایت به ازدواج این دو منجر شد. حاصل این ازدواج پسری به اسم کاوه (متولد مهر ۱۳۲۲) بود.
چند سال زندگی در فرانسه باعث میشود نوشین با چپهای فرانسوی آشنا شود و گرایشهای چپگرایانه پیدا کند، تا جایی که چند سال بعد داوطلب شرکت در جنگ داخلی اسپانیا میشود. همین گرایش چپ او موجبات آشنایی و دوستی وی با بزرگ علوی و تقی ارانی را هم فراهم میکند؛ هرچند وقتی اعضای گروه موسوم به ۵۳ نفر را دستگیر و زندانی کردند نوشین مصون ماند، چراکه هنوز فعالیت رسمی خود را در این زمینه آغاز نکرده بود.
آغاز فعالیت سیاسی
وقتی در شهریور ۱۳۲۰ متفقین و نیروهای ارتش سرخ وارد ایران شدند، نوشین با دیدار ایرج اسکندری فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد. وی که از اعضای حزب کمونیست ایران نیز بود از کمینترن میخواهد که کمونیستهای ایرانی را راهیِ ایران کنند تا به حزب تازه تأسیس توده بپیوندند. نوشین از جمله کسانی بود که تا پایان عمر عضو فعال حزب توده و عضو ثابت کادر رهبری آن بود. او در عین حال که فعالیتهای سیاسی خود در حزب توده را انجام میداد در حوزهی فرهنگی و ادبی نیز فعال بود. شاید تصویری که انور خامهای، از اعضای گروه ۵۳ نفر، از نوشین به دست میدهد، برای شناخت وی جالب توجه باشد. وی در کتاب «چهار چهره» مینویسد: نوشین «قامتی بلند و استوار همچون خدنگ، اندامی ورزیده و متناسب، پوستی گندمگون ولی تیره رنگ، صورتی کشیده و نگاهی سخت نافذ داشت. تنها نقصی که در چهرهاش به چشم میخورد، انحراف شدید بینیاش به سمت راست بود. با وجود این، همین نقیصه بر مردانهبودن قیافهاش میافزود. ولی آنچه این حالت را، این مردانگی را به سر حد کمال میرساند صدای رسا، گیرا و خوشآهنگش بود. آرام، شمرده، پرطنین و همراه با ژستهای متناسب دست و صورت سخن میگفت و شنونده را مجذوب گفتار خویش میکرد. نوشین یک ناطق و هنرپیشهی تمامعیار بود.»
بنیاد تئاتر فردوسی
نوشین بر کلاسهای تئاتر هنرستان هنرپیشگی، نخستین مدرسهی حرفهای تئاتر در ایران که سالها بعد جای خود را به دانشکدهی هنرهای دراماتیک میدهد نظارت داشت. برخی از بزرگان سینمای امروز ازجمله مصطفی اسکویی، حمید سمندریان و علی نصیریان در این کلاسها شرکت کردهاند. وی در سال ۱۳۲۵ در تهران تئاتر فردوسی را با سرمایهی علی وثیقی که یکی از سرمایهگذاران تئاتر فرهنگ بود و عبدالکریم عمویی، در خیابان لالهزار کوچه جامعه باربد بنیاد نهاد. تئاتر فردوسی یک تفاوت اساسی با دیگر سالنها داشت و آن «سن گردان» آن بود. این اتفاق در دههی بیست اهمیت زیادی داشت بهخصوص که در حال حاضر نیز تنها تالار وحدت از چنین امکانی برخوردار است.
نمایشهای بسیاری از جمله مستنطق، پرندهی آبی، مونسرا، توپاز، بادبزن خانم ویندیرمیر و نوکرخان لنکران را به روی صحنه برد. مصطفی اسکویی، مهین اسکویی، حسین خیرخواه، پرخیده و تعدادی دیگر از جمله بازیگرانی بودند که به گروه نوشین پیوستند و در نمایشهای او بازی کردند. اما مخالفتهای تودهایها از همان ابتدا با اسم فردوسی که برای بنیاد تئاتر انتخاب شده و بعدتر انتقادهای بسیاری به اولین نمایش با عنوان سرگذشت و حتی انتقاد به مرام و آرمان نوشین که در تضاد با باورهای حزبی است، همه و همه باعث شد گروهی از بازیگران تئاترش از او جدا شوند و در سال ۱۳۲۸ هم که به جان شاه سوءقصد شد و حزب توده مورد سوءظن قرار گرفت و فعالیتش غیرقانونی اعلام شد، عبدالحسین نوشین بازداشت و در پی آن تئاتر فردوسی بسته شد. نوشین به سه سال زندان محکوم شد که مدتِ محکومیت او در مقایسه با دیگر رهبران حزب کم بود. بنا بر اسناد موجود نوشین قصد داشته پس از گذراندن سه سال محکومیت خود از سیاست کنارهگیری کند و تماماً به تئاتر بپردازد؛ اما برخی از افراد بالادستی حزب برنامهی فرار او و چند تن از رهبران حزب را میچینند و نوشین تسلیمِ این تصمیم میشود و فرار میکند و به خانهی عزتالله انتظامی، شاگرد و همکار او و عضو حزب، پناه میبرد. ناگفته نماند که وی تا زمانی که در زندان بود بر فعالیتهای تئاتر سعدی هم نظارت میکرد. لرتا هر هفته به ملاقاتش میرفت و او را در جریان امور قرار میداد.
نوشین پس از فرار از زندان و یکسال مخفیانه در خانهی انتظامی ماندن به شهر دوشنبهی تاجیکستان میرود. سپس وارد مسکو میشود و در آنجا فرصت پیدا میکند و در مؤسسهی ادبیات گورکی، معتبرترین دانشگاه اتحاد شوروی در رشتهی ادبیات که نویسندگان بنامی در آنجا درس خواندهاند، ادبیات را تا درجهی دکتری ادامه میدهد. «واژهنامک» که فرهنگ واژگان شاهنامهی فردوسی است، رسالهی دکتری او بوده است.
عبدالحسین نوشین همواره در فعالیتهای حزبیاش موضع مستقل خود را داشته است و در موضوعات فرقهی دموکرات یا انشعاب از حزب سعی کرده تا جای ممکن بیطرف باشد. البته این بیطرفی نشانهی دیگری از عدم تمایل وی در فعالیتهای سیاسی است. بارها در جلسات کمیتهی مرکزی حزب درخواست کنارهگیری خود را مطرح میکرد و همواره با درخواستش مخالفت میشد.
دههی چهل بهواسطهی ناتل خانلری، وزیر فرهنگ وقت، شرایطی فراهم میشود که لرتا به ایران بازگردد و اگر بشود پس از او نوشین هم اجازهی بازگشت پیدا کند، اما نوشین هیچگاه برنمیگردد. پس از لرتا، عبدالحسین با ایزولدا، یهودی روس که در مؤسسهی خاورشناسی ماشیننویس بود، ازدواج میکند.
در سال ۱۳۴۹ نوشین متوجه میشود که به سرطان معده مبتلا شده است. به همین دلیل در بیمارستان بستری میشود و در نوروز ۱۳۵۰ حالش رو به وخامت میگذارد و به اغما میرود. طبق پیام تسلیتی که کمیتهی مرکزی حزب تودهی ایران منتشر کرد مرگ نوشین روز یکشنبه دوازده اردیبهشتماه ۱۳۵۰ در بیمارستان اول کلینیک شهر مسکو در سن شصتوچهارسالگی اتفاق افتاد. پیکر نوشین در همانجا به خاک سپرده شد.
مروری بر کتابها و آثار عبدالحسین نوشین
نوشین همیشه در کنار فعالیتهای حزبیاش به نوشتن داستان و ترجمه و شاهنامهپژوهی نیز مشغول بوده است. گاهی نوشتههایش را با نام مستعار حزبیاش، فردوس، منتشر میکرد.
ترجمهها
«در اعماق اجتماع» و «رویاروی زندگی» از جمله آثار ماکسیم گورکی است که نوشین آنها را از روسی به فارسی ترجمه کرده است. «در اعماق اجتماع» نمایشنامهای بود که به زندگی آدمهای فرومایهی جامعه میپرداخت. این نمایشنامه در شوروی، آمریکا، ژاپن، چین، انگلیس، فرانسه و ایران به روی صحنه رفته است.
«مانیفست کمونیست» کارل مارکس و فریدریش انگلس را از فرانسه به فارسی ترجمه کرد. نوشین آثار دیگری از مارکس از جمله «اصول علم اقتصاد» یا «مزد، بها، سود» را نیز ترجمه کرده است.
«پرندهی آبی» موریس مترلینگ، نمایشنامهنویس بلژیکی، یکی از بهترین نمایشنامههایی بود که نوشین آن را ترجمه کرد. انتشارات قطره و علمی و فرهنگی این کتاب را چاپ و هرکدام بارها آن را تجدید چاپ کردهاند. پرندهی آبی نمادی از خوشبختی است که خواهر و برادری در جستوجوی آن هستند.
«داستان زنان»، «انگور فرنگی»، «الینکای عزیز و چند داستان دیگر»، «بانو با سگ ملوس» داستانهایی است که نوشین از چخوف ترجمه کرده است.
«اتللو» و «هیاهوی بسیار برای هیچ» از شکسپیر که نوشین آنها را انتخاب و ترجمه کرد. «اتللو» نمایشنامهای کلاسیک است. فرمانده اتللو بهواسطهی یکی از زیردستانش به نام یاگو به همسرش شک میکند و در تردید است که همسرش به او خیانت میورزد؛ درحالیکه همهی اینها دروغ و توطئهی همان یاگو است. «هیاهوی بسیار برای هیچ» هم داستان جذاب عشق و دسیسههای دو زوج به اسمهای بندیک و بئاتریس، و کلودیا و هرو است. شکسپیر این نمایشنامهی کمدی را سال ۱۵۹۸ نوشت و اجرا کرد.
«نخستین عشق» از ایوان تورگنیف نویسندهی مشهور روسی است که بهنوعی زندگینامهی خودنوشت تورگنیف در قالب رمان است. داستان مربوط به سالهای آغازین جوانی نویسنده است.
«آبهای بهاری» اثر دیگری از تورگنیف است که در اینجا هم به موضوع عشق میپردازد. عشقی که نهتنها سطحی و زودگذر نیست بلکه چنان عمیق و پایدار است که برای یک عمر در روح قهرمان داستان اثر میگذارد.
یکی از نمایشنامههای مورد علاقهی نوشین «وُلپُن» از بن جانسون انگلیسی است. وی این نمایشنامه را اوایل دههی بیست ترجمه کرد و بهعنوان افتتاحیهی تئاتر فرهنگ آن را به روی صحنه برد. از اجرای این نمایشنامه استقبال خوبی شد و گفته شده تأثیر شگرفی بر فضای فرهنگی پایتخت گذاشت. «وُلپن» روایت جامعهای است که آدمهایش حاضرند برای کسب منافع بیشتر دست به هر کاری بزنند.
آثار تألیفی
«خروس سحر» شامل دو نمایشنامه به نام «تأثیر زن وظیفهشناس در اجتماع» و «خروس سحر» است. نمایشنامهی اول فضایی رمانتیک و سوزناک دارد و در باب بیاخلاقی و ناپاکی و بیغیرتی زبان به اعتراض میگشاید. نمایشنامهی «خروس سحر» دربارهی زندگی کارگران ایرانی است و فضای جامعهی کارگران را به تصویر میکشد. به باور بعضی منتقدان، نوشین نمایشنامهی دوم را به تأثیر از نمایشنامهی دشمنان گورکی که کریم کشاورز آن را ترجمه و چاپ کرده بود نوشته است. نوشین حتی قصد داشته آن را روی صحنه ببرد و علیرغم تمرین بازیگرانش هیچگاه اجرا نشد.
«واژهنامک: فرهنگ واژههای دشوار شاهنامه»، در اصل پژوهش نوشین در دورهی دکتریاش بود که بهعنوان رساله آن را ارائه داد. این کتاب نتیجهی علاقهی او به شاهنامه فردوسی بود. همچنین تصحیح شاهنامه نسخهی چاپ مسکو تلاش دیگر نوشین در زمینهی شاهنامهپژوهیاش بود. کتاب کوچکی هم با عنوان سخنی چند دربارهی شاهنامه دارد که م. گودرز آن را ویرایش کرده و توضیحاتی را افزوده است. سال ۱۳۶۷ انتشارات اساطیر آن را منتشر کرده است.
«هنر تئاتر» از آثار تألیفی نوشین است که پیرامون تئاتر و اجزای تشکیلدهندهی این هنر جهانی نوشته است. در بخشی از کتاب نیز بهشکلی انتقادی هنرپیشگی در ایران را نقد میکند و معتقد است جز تعداد انگشتشماری بقیه از این هنر بیبهرهاند و آرزو میکند که روزی همهی هنرمندان صاحب دانش و بصیرت در کار خود شوند.
«خان و دیگران» تنها مجموعه داستانی است که نوشین آن را نوشته است و محصول دورانی است که وی خود را در خدمت جامعه میدید و فکر میکرد که هنرش را هم باید برای اهداف جامعهاش خرج کند. سال نگارش آن مشخص نیست، اما گفته میشود مربوط به قیام محمدتقیخان پسیان است. سید مسعود هاشمی کاسوائی و حسین کریمی جعفری بر این کتاب مقدمه، نقد و تعلیقات نوشتهاند و نشر سیب سرخ آن را منتشر کرده است.
نقدی بر آثار عبدالحسین نوشین
اسم عبدالحسین نوشین با تئاتر، شاهنامه و توده گره خورده است. با نگاهی به آثار ادبی و کارهای فرهنگی وی میبینیم که تماماً در خدمت جامعهی خویش بوده است. وی چه در آثار تألیفی که اغلب نمایشنامه است، چه در ترجمههایش که آنها هم نمایشنامههای مشهور از نویسندگان بزرگ است، بیشتر بهدنبال بیان دغدغههای طبقهی ضعیف، بخصوص طبقهی کارگری، بوده است. نوشین بعد از زندانیشدنش همیشه میخواسته تمرکز خود را بر هنر تئاتر بگذارد و از تشکیلات حزب کناره بگیرد، اما اوضاع جور دیگری رقم میخورد؛ با وجود این، تا پایان عمرش در خدمت هر سه علاقهاش میماند. تا وقتی که در ایران است نمایشنامههای خوبی را ترجمه و اقتباس میکند و به کمک تیم بازیگرانش به روی صحنه میبرد. او با آموزههایش در زمینهی تئاتر که در فرانسه و روسیه فراگرفته بود، خدمت بزرگی به هنر تئاتر در ایران کرد و جزو اولین نفرات در این رشته بود، به همین دلیل او را پدر تئاتر علمی ایران میدانند
نگاهی به نسخهی صوتی آثار نوشین
امروزه در کنار کتابهای کاغذی و الکترونیکی، به همت بعضی گویندگان خوشذوق میشود کتابها را گوش هم کرد. در بین کتابهای صوتی سه کتاب با ترجمهی نوشین هم برای علاقهمندان خوانده شده است. مجموعه داستان «بانو با سگ ملوس» چخوف را رضا عمرانی، پروین دشتی و آرش رستمی خواندهاند و انتشارات ماه آوا آن را منتشر کرده است. میلاد تمدن مجموعه داستان «انگور فرنگی» چخوف را با ترجمهی نوشین خوانده است. رمان نخستین عشق تورگنیف به گویندگی اشکان فتولی را هم انتشارات ارس انتشار داده است.
جوایز و افتخارات عبدالحسین نوشین
نوشین را پدر تئاتر نوین و علمی ایران قلمداد میکنند. نوشین بهخوبی میدانست که برای پایهگذاری تئاتری بهعنوان یک هنر جمعی، نخستین گام داشتن بازیگرانی حرفهای و توانمند است. با همین هدف، در سال ۱۳۲۱ هنرکدهی هنرپیشگی را بنیان گذاشت و به آموزش جوانان مستعد و علاقهمند پرداخت. کلاسهای او نهتنها در زمینه بازیگری، بلکه در فن بیان نیز از بالاترین استانداردهای هنری برخوردار بود. نتیجه این تلاشها ظهور نسلی از بهترین هنرمندان تئاتر ایران بود: از صادق شباویز و محمدعلی جعفری تا عزتالله انتظامی و نصرت کریمی، همه از شاگردان او بودند.
حمید سمندریان، کارگردان برجسته تئاتر، دربارهی نوشین میگوید: «با آمدن نوشین، دوران جدیدی در هنر نمایشی ایران آغاز شد. او تأکید داشت که هنرمند نمایشی باید شعور، دانش و فرهنگی عمیق داشته باشد تا بتواند ارزشهای نهفته در نمایشنامههای بزرگ را کشف و با اجرای قابلفهم به دیگران منتقل کند.»
تلاشهای نوشین جایگاه و اعتبار بیسابقهای به تئاتر بخشید و به زنان بااستعداد جرئت داد تا بدون ترس از قضاوتهای اجتماعی وارد عرصه بازیگری شوند. بسیاری از هنرمندان برجسته زن مانند عصمت صفوی، توران مهرزاد، ایرن، مهین اسکویی، اعلم دانایی و شهلا ریاحی، فعالیت خود را در مکتب او آغاز کردند.
به پاس تمامی خدماتی که نوشین به هنر تئاتر ایران روا داشت، انجمن منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانهی تئاتر، نشان عبدالحسین نوشین را نامگذاری کرد تا به یاد این مرد بزرگ، این نشان را به کسانی که اثر شاخصی ارائه دادهاند، هدیه دهند. اصغر فرهادی یکی از کسانی است که این نشان را دریافت کرده است.
برای شناخت بیشتر نوشین
فرزاد فرهوشی در سال ۱۳۹۸ فیلم مستندی به اسم پرندهی آبی ساخت و به زندگی عبدالحسین نوشین و اقداماتی که او در زمینهی تئاتر نوین ایران انجام داد، پرداخت. در این مستند شخصیتهایی از جمله داریوش اسدزاده، انور خامهای و هشیار نوشین (برادرزادهی عبدالحسین) دربارهی وی صحبت میکنند. در ۲۵ آبان ۱۳۹۸ علی دهباشی بهمناسبت تولید چنین مستندی شب عبدالحسین نوشین را با رونمایی و نمایش این مستند برگزار میکند.
در سال ۱۳۹۳ غلامحسین دولتآبادی و آراز بارسقیان نمایشنامهای مینویسند با عنوان «پرتره مرد ریخته: مکاشفهای در زندگی عبدالحسین نوشین» که نوعی مونودرام دربارهی زندگی این شخصیت برجستهی تاریخ تئاتر است. این نمایشنامه یک بازیگر دارد که نُه پرسوناژ مختلف را بازی میکند. اصغر همت در نقش نوشین در اجرای نمایش ایفای نقش میکند.