دانلود و خرید کتاب اسکندر الیف شافاک ترجمه صابر حسینی
تصویر جلد کتاب اسکندر

کتاب اسکندر

نویسنده:الیف شافاک
انتشارات:نشر نیماژ
امتیاز:
۳.۴از ۱۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب اسکندر

«اتاقش را نشان خواهم داد. بعد، آرام در را به‌روی برادرم باز می‌گذارم و بر روی کسانی که به هیچ طریقی از ذهنم پاک نمی‌شوند خواهم‌بست. از توی اتاقی در خانه نگاهش خواهم کرد. نه زیاد دور است و نه نزدیک. میان چهاردیواری است. توی جعبه‌ای در قلبم خواهدبود. اسکندری که نه می‌توانم دوستش بدارم و نه از او متنفر باشم. او برادر من است. او یک قاتل است». رمان «اسکندر» در سال ۲۰۱۱ منتشر شد. کتابی که بر اساس زندگی مردمانی از طبقه‌ی فقیر و متوسط جامعه‌ی ترکیه نوشته شده‌است. داستان انسان‌هایی که از فلات مرکزی ترکیه راهی استانبول و سپس شهر لندن می‌شوند. الیف شافاک (-۱۹۷۱) در این کتاب به موضوع مهاجرت ترک‌ها و تناقض‌های فرهنگی مردان و زنان ترک با خارجی‌ها می‌پردازد. یکی دیگر از موضوعات محوری رمان، موضوع ناموس و غیرت است که بیشتر شخصیت‌های داستان را درگیرش کرده و آن را در شخصیتی به نام اسکندر به اوج خود رسانده‌است. به گمان این نویسنده‌ی توانا مهاجرت به خودی خود نمی‌تواند تربیتی را که در جوهره‌ی یک انسان شرقی ریشه افکنده از میان ببرد. یک مهاجر ترک هر جای دنیا هم که باشد، ریشه‌های خود را نیز با خویش به این‌سو و آن‌سو می‌کشد. او هیچ مسئولیتی در قبال رفتار خویش احساس نمی‌کند و در پذیرش فرهنگ کشور میزبان از خویش مقاومت نشان می‌دهد. رمان اسکندر خواهشی است برای زدودن خشونت از وجود مرد شرقی. و شاید بتوان گفت که نویسنده با این کتاب توانسته نگاه مردسالارانه‌ی جامعه‌ی ترکیه را نسبت به موضوعاتی چون عشق، زن، خانواده و فرزندان نشان دهد. شافاک به دلیل این‌که سال‌ها در مهاجرت بوده و هم‌اکنون نیز بیشتر سال را در لندن مقیم است، رفتار نژادپرستانه‌ی بعضی از انگلیسی‌ها را تجربه کرده و در رمان اسکندر نیز نیم‌نگاهی به رفتار نژاد‌پرستانه‌ی مردم انگلیس نسبت به خارجی‌ها انداخته‌است و این دیدگاه خویش را در برخورد‌های اسکندر با هم‌کلاسی‌هایش و در برخوردهای دیگر شخصیت‌ها به خوبی نشان داده‌است.
معرفی نویسنده
عکس الیف شافاک
الیف شافاک
ترکیه‌ای | تولد ۱۹۷۱

الیف شافاک ترک-بریتانیایی زاده‌ی ۲۵ اکتبر ۱۹۷۱ در شهر استراسبورگ فرانسه؛ رمان‌نویس، مقاله‌نویس، سخنران، فعال سیاسی و فعال در حوزه‌ی حقوق زنان و اقلیت‌ها است. شافاک همچنین دارای مدرک دکترای علوم سیاسی است.

سیّد جواد
۱۳۹۷/۰۳/۰۷

این کتاب با نام " مادرم دو‌بار مرد " قبلا ترجمه و توسط ناشر دیگری چاپ شده دوستان توجه داشته باشند اگر آن کتاب را دارند ، تکراری خرید نکنند اسم ترکیه ای کتاب، اسکندر هستش ترجمه انگلیسی آن، Honor و ترجمه عربی آن

- بیشتر
Alireza Vahedpour
۱۳۹۷/۰۳/۰۷

با سلام من این کتاب قبلا با اسم مادرم دو بار مرد خوندم جالب بود و من از این نویسنده کتاب ملت عشق رو خیلی ترجیح دادم اون بینظیر بود و این خوب

مریم
۱۳۹۸/۰۹/۰۵

کتابهای الیف شافاک سبک خوبی داره .. ملت عشق و سه دختر هوا و اسکندر خیلی موضوع جالبی داره... تنها کتاب این نویسنده ست که وقتی می خونم خوابم نمیبره و خیلی مشتاق ادامه ی ان هستم... الیف دوستت دارم😉😉

بهار قربانی
۱۳۹۸/۰۶/۱۶

فک کنم حدودا دو سال پیش خوندم ، خیلی موضوع شو اون موقع دوست داشتم و خوشم اومده بود یکی از کاربرا اشاره کرده کتاب با دو تا عنوان تو ایران چاپ شده، اسکندر و مادرم دوبار مرد.

زهره
۱۳۹۸/۰۴/۱۲

این کتاب با دو نام منتشر شده.اسکندر و مادرم دو بار مرد،موضوع کتاب خیلی قشنگه.خیلی خیلی قشنگه.به نظر من به مراتب از ملت عشق قشنگ تره

Narges Assadpour
۱۴۰۰/۰۶/۰۲

خیلی داستان قشنگی داره بخصوص اگه کسی با نوع و شیوه زندگی کُردها و ترکهای ترکیه آشنایی داشته باشه و همچنین زندگی در لندن و اون هجم از نژادپرستیشون رو از نزدیک دیده باشه انگار داخل داستان داره زندگی میکنه،

- بیشتر
Azadeh
۱۳۹۷/۰۴/۲۴

موضوعش خوب بود ولی ملت عشق قوے تر بود بیشتر شبیه سریالهای تلوزیونی بود

فرشته
۱۳۹۹/۱۲/۲۲

درباره ناموس، خیلی خوب این مفهوم رو کندوکاو کرده و تاثیراتش رو توی زندگی افراد و جامعه هایی با فرهنگ شبیه ما به تصویر کشیده

zeinab
۱۳۹۷/۰۳/۰۸

فک نکنید بخوبی ملت عشقه اصن در اون حد نیس

رامین
۱۳۹۷/۰۳/۰۸

کتاب خوبیه . اما اگر ملت عشق و قبلا خوانده باشی سطح انتظارت از شافاک بالا رفته و این کتاب در اندازه ملت عشق نبوده و نیست . اما در جای خودش داستان زیبا و خواندنی داره.

مادرها وقتی می‌میرند، سریع به بهشت نمی‌روند؛ کمی روی زمین می‌مانند، برای مراقبت از بچه‌هایشان از خدا کمی اجازه می‌خواهند
فاطمه
در این دنیا جز برای درویشان، دیوانگان و عاشقان چیز شگفت‌انگیزی وجود ندارد، همه‌چیز همان‌طوری است که باید باشد، نه کم و نه زیاد، همه‌چیز سر جایش است.
فاطمه
«درسته! اگه اون سر دنیا هم بری، باز هم نمی‌تونی از خودت فرار کنی.»
Parasto Parvand
مادرها وقتی می‌میرند، سریع به بهشت نمی‌روند؛ کمی روی زمین می‌مانند، برای مراقبت از بچه‌هایشان از خدا کمی اجازه می‌خواهند. گرچه در چند روز عمر فانی‌شان میان آن‌ها و فرزندان‌شان اختلافی وجود داشته باشد.
marya
تو باید حرف بزنی و خدا گوش بده. اگه غیر از این رو می‌خواست، اون وقت تو رو ماهی خلق می‌کرد.
کاربر ۶۹۰۳۳۵
هروقت سه نفر یا بیشتر در یک فضای تنگ می‌خوابیدند، دیر یا زود دم و بازدم‌شان هم‌زمان می‌شد. شاید هم این نشانه‌ای از سوی خدا بود تا به ما بفهماند هنگامی‌که از جنگ و جدل منصرف می‌شویم، سرانجام می‌توانیم هماهنگی لازم را میان خود ایجاد می‌کنیم
marya
اسما می‌گه چیزی به اسم داستان مفصل وجود نداره. بعضی داستان‌ها هستن که می‌خوایم تعریف کنیم، بعضی‌ها هم هست که نمی‌خوایم به کسی شرح بدیم
کاربر ۶۹۰۳۳۵
«تو باید حرف بزنی و خدا گوش بده. اگه غیر از این رو می‌خواست، اون وقت تو رو ماهی خلق می‌کرد.
کاربر ۶۹۰۳۳۵
کدخدا گفت: «کسی دانا نیست. همه‌ی ما نصف‌مون احمق و نصف دیگه‌مون عاقله. تا حماقت نباشه، عقل وجود خارجی پیدا نمی‌کنه.»
marya
گاهی میان‌بُرترین راه راهیه که با یه دوست همراه بشی.
marya
بعضی زن‌ها با وجود این‌که شوهر دارن تنهان
marya
انسان‌ها وقتی چیزی را درک نمی‌کنند، شروع به خیال‌پردازی راجع به آن چیز می‌کنند.
marya
«اگه بدی دیدی، فراموشش کن، خوبی دیدی تو یادت نگه‌دار.»
marya
درگیری با دیگرون رو رها کن. هر خشم و نفرتی مثل یه چمدون سنگینه. چرا باید حملش کنی؟
محمدرضا
زن‌ها به دو قسمت تقسیم می‌شن. اون‌هایی که به‌شکل بارزی پیچیده‌ان و اون‌هایی که با یه نگاه نمی‌شه متوجه پیچیده بودن‌شون شد
محمدرضا
در دوران کودکی، دانستن این‌که مادر موجودی بی‌نقص است، کار آسانی محسوب می‌شود. اما وقتی بزرگ می‌شوی و به بلوغ فکری می‌رسی، حقیقت آشکار می‌شود. متوجه تک‌تک خطاها، ضعف‌ها و افکار کهنه‌اش می‌شوی. وقتی به این می‌اندیشی که هیچ‌گاه عوض نخواهد شد، عصبانی می‌شوی.
محمدرضا
طبیعت انسان این‌طور است، همیشه کسانی که از آن‌ها متنفریم همان‌هایی هستند که دوست‌شان داریم.
محمدرضا
پدر بد مثل استخوانی است که در گلو گیر می‌کند؛ نه می‌توانی تف کنی، نه می‌توانی ببلعی. اگر بتوانی به‌نحوی خودت را از دستش خلاص کنی، باز هم ردی از خودش به‌جای می‌گذارد.
محمدرضا
پدرش باخنده گفته بود: «دو چیزه که از یه پسربچه مرد می‌سازه، خجالت نکش! اولی عشق یک زنه، دومی نفرت یه کس دیگه‌ست.»
marya
بازگشت به گذشته خلاف طبیعت پنبه بود. باور داشت که زمان یا دعاها حتماً کارها را بر وفق مراد پیش خواهد برد. بی‌آن‌که شکایتی داشته باشد و دچار ناامیدی شود، با تمام قوایش به زندگی می‌چسبید. یقین داشت که هر اتفاقی، دیر یا زود، خیر و برکتی خواهد داشت.
marya

حجم

۴۲۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۴۸۸ صفحه

حجم

۴۲۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۴۸۸ صفحه

قیمت:
۸۰,۰۰۰
۲۴,۰۰۰
۷۰%
تومان