دانلود و خرید کتاب صوتی من و استادم
معرفی کتاب صوتی من و استادم
«من و استادم» رمانی از نویسنده ترکتبار فرانسوی، الیف شافاک است که نخستینبار در سال ۲۰۱۳ به چاپ رسید. این اثر با ترجمهٔ صابر حسینی و گویندگی تایماز رضوانی توسط انتشارات ماهآوا منتشر شده است. او در سال ۲۰۱۰ نشان شوالیهٔ ادبیات و هنر کشور فرانسه را از آنِ خود کرد. آثار این نویسنده به سی زبان ترجمه شده و از طرف ناشران معروفی مثل ویکینگ، پنگوئن، ریزولی و ... به چاپ رسیده است. رمان من و استادم به واکاوی بخشی از تاریخ سلاطین عثمانی میپردازد. در جایجای رمان ردپای مردمانی از فرهنگهای مختلف دیده میشود. مردمی با مذاهب گوناگون که هرکدام به شکلی بیطرفانه در ماجراهای داستان نقش دارند. شافاک تا کنون دهها رمان منتشر کرده است که همگی به چندین زبان دنیا ترجمه شدهاند.
درباره کتاب من و استادم
داستان در دوران سه پادشاه عثمانی، سلطانسلیمان، سلطانسلیم و سلطانمراد، اتفاق افتاده است. در این رمان، استانبول در مرکز توجه الیف شافاک قرار گرفته است؛ شهری جادویی که روی تپهها بنا شده؛ شهری که جهان قهرمان اصلی داستان، با فیلَش به آنجا میرسد و بیخبر از ماجراها و سرنوشتی که زندگیاش را ازاینرو به آن رو خواهد کرد، به قصر سلطانسلیمان راه پیدا میکند و...
شافاک در این رمان، داستانی را روایت میکند که به حدود یک قرن از زندگی در امپراطوری عثمانی میپردازد. در سال 1540، پسری دوازده ساله به نام جهان به استانبول میرسد. او که رام کنندهٔ حیواناتِ سلطان است، مسئول مراقبت از فیلی بسیار باهوش به نام چوتا میشود. جهان همچنین، با دختر زیبای سلطان، شاهزاده میهریماه، دوست میشود و پس از مدتی احساس میکند که عاشق او شده است. دیدارهای پنهانی او با دختر سلطان، همزمان میشود با آشنایی جهان با معمار سینان که یکی از معماران معروف دربار سلطان سلیمان است و بسیاری از مساجد و بناهای تاریخی آن دوران را ساخته است. جهان پس از مدتی با سینان و به کمک او، در ساخت تعدادی از باشکوهترین سازههای تاریخ مشارکت میکند. او در کنار معمار سینان به یادگیری فوت و فن معماری میپردازد و همراه با او در بسیاری از جنگها شرکت میکند و به ساختن پلها و مسجدها میپردازد. اما اوضاع به همین آرامی پیش نمیرود و احساس خشم و حسادت در میان چهار شاگرد سینان شعله ور میگردد.
شافاک بخش بزرگی از زندگیاش را در شهرهای مختلف دنیا، از جمله مادرید، عمان، کُلن، بوستون، میشیگان، آریزونا، آنکارا و استانبول گذرانده است. بهیقین توجه او به مردم و فرهنگهای مختلف، در اغلب آثارش آشکار است و رمان «من و استادم» نمونهای از زندگی چندفرهنگی این نویسندهٔ چیرهدست است.
درباره الیف شافاک
الیف شافاک یا الیف شفق، زادهٔ ۲۵ اکتبر ۱۹۷۱ استراسبورگ فرانسه نویسندهای ترکتبار است. مادرش دیپلمات بوده و ازاینجهت شافاک زندگی در شهرهای مختلف جهان را تجربه کرده است. او از دانشگاه تکنیک اورتا دو غوی آنکارا لیسانس روابط بینالملل و فوقلیسانس مطالعات زنان و دکترای علوم سیاسی گرفت. او در هنگام تحصیل در دورهٔ فوقلیسانس، اولین کتاب داستانش را در سال ۱۹۹۴ و در سال ۱۹۹۷ هم رمان دومش را منتشر کرد. پس از اتمام دوره دکترا به استانبول آمد و آینههای شهر را نوشت. او در سال ۱۹۹۸، برای کتاب «پنهان» برندهٔ جایزهٔ مولانا شد و در سال ۲۰۰۰، با نوشتن رمان «محرم»، جایزهٔ بهترین رمان سال را از طرف کانون نویسندگان ترکیه از آن خود کرد.
کتاب من و استادم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به رمانهای تاریخ ترکیه و دوستداران آثار الیف شافاک پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب من و استادم
درست وقتی که شروع کرده بود طرح خود را از نو رسم کند چند ورق کاغذ از کاتبان دربار دزدیده بود ـ بار دیگر صدای ببر را شنید. موهای تنش سیخ شد. نفسش را در سینه حبس و گوشهایش را تیز کرد. صدایی که میشنید هشداری بود که خون را در بدنش منجمد میکرد؛ اخطاری برای نزدیک نشدن به دشمنی که دیده نمیشد. جهان در را آرام باز کرد و چشمانش را به تاریکی متراکمی که اطراف را فرا گرفته بود دوخت. در آن لحظه دوباره صدای خُرناسی به گوشش رسید، صدایی تهدیدکنندهتر از صداهای قبل. ناگهان سروصدای حیوانات دیگر هم بلند شد: طوطی در خلوتش جیغ کشید، کرگدن مووو کشید، خرس با عصبانیت خرناس کشید، شیر نعره زد، پلنگ با صدایی فِسفِس مانند تهدید میکرد. خرگوشها هر وقت میترسیدند پاهایشان را با صدای تاپتاپ به زمین میکوبیدند. میمونها با اینکه تعدادشان پنج تا بود اما به اندازهی یک لشکر سروصدا بر پا کرده بودند. در این بین اسبها نیز در اسطبلهایشان شیهه میکشیدند. در میان این آشفتهبازار صدای ضعیف و کوتاهی به گوشش رسید. انگار که صاحب صدا نمیخواست صدایش با صداهای دیگر بیامیزد. این صدای فیل سفید بود، «چوتا۱» ی عزیز! معلوم بود مخلوق عظیمالجثهای این حیوانات را ترسانده است. این موجود هرچه بود حتماً همین دوروبرها یا حتی همین نزدیکیهاست. فانوس را در دست گرفت و بهسمت باغوحش رفت. رایحهی مدهوشکنندهای از گلها و علفها در هوا پراکنده بود. هنوز دو سه قدم برنداشته بود که پچپچ مربیها در زیر یک درخت به گوشش خورد. وقتی متوجه آمدن جهان شدند سرهایشان را بالا آوردند و به او نگاه کردند. ناراحتی از چهرههایشان پیدا بود. جهان پرسید: «چه اتفاقی افتاده؟»
دارا، مربی زرافه گفت: «حیوانها مضطربند،» و این در حالی بود که خودش مضطربتر به نظر میرسید.
زمان
۲۳ ساعت و ۳۵ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۲۹۲٫۵ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۲۳ ساعت و ۳۵ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۲۹۲٫۵ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
کتابی همه چیز تمام با اوج وفرودهایی به جا وواقع گرایانه که تلخی حقیقت را به زیبایی نشان میدهد گوینوگی هم استادانه بود حتما صوتیش را تهیه کنید و همسفر مرید و استاد شود
به نظرم بیوگرافیه .بسیار روان و روایت تاریخی جذابی رو میشنویم با خوانش بینظیر آقای رضوانی پیشنهاد میکنم گوش کنید یا بخونید.
بسیار لذت بردم عالی بود 👌🏻
واقعا لذت بردم این کتاب از نظر صدا گذاری از موسیقی همه چیز تمام بود جوری بود که واقعا از تموم شدن کتاب ناراحت شدم ممنون از دست اندرکاران
داستان جذابی نداشت