دانلود و خرید کتاب شام مخصوص هرمان کخ ترجمه مهرنوش گلشاهی‌فر

معرفی کتاب شام مخصوص

«شام مخصوص» اثر هرمان کخ را می‌توان موفق‌ترین کتاب ادبیات هلند در سال‌های اخیر دانست.

کخ متولد سال ۱۹۵۳ میلادی در شهر آرنهم هلند و داستان‌نویس و بازیگر است. این رمان تاکنون به ۳۵ زبان دنیا ترجمه و در ۳۷ کشور منتشرشده و با فروش خیره‌کننده‌ی بین‌المللی خود شهرت فراوانی برای نویسنده‌اش به ارمغان آورده‌است.

شام مخصوص داستان دو خانواده است که در تلاشند مهم‌ترین تصمیم زندگی‌شان را بگیرند. در عصری تابستانی در آمستردام و سر میز شام؛ داستانی که باعث می‌شود از روزمرگی فاصله بگیرید و جلوه‌هایی ناب از ادبیات هلند را تجربه کنید.

وال‌استریت ژورنال رمان شام مخصوص را با اثر مشهور گیلیان فلین مقایسه کرده و آن را «دختر گمشده‌ی اروپا» نامیده‌است. به تازگی هم فیلمی بر اساس این کتاب ساخته شده و روی پرده سینماهای جهان رفته‌است، ضمن این‌که این اثر، بهترین کتاب سال ۲۰۰۹ به انتخاب مردم نیز شده‌است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

ما برای خوردن شام به رستورانی مخصوص رفتیم. اینجا نمی‌خواهم اسمی از رستوران ببرم برای اینکه از فردا همه مردم هجوم خواهند آورد تا ما را از نزدیک ببینند. چون شاید فکر بکنند ما هنوز هم به آنجا می‌رویم، ولی باید بگویم که ما دیگر هیچ‌وقت به آنجا نمی‌رویم. سرژه این رستوران را رزرو کرده بود. رزرو رستوران کار همیشگی او بود. این رستوران از آن جاهایی بود که باید آن را از سه ماه پیش رزرو می‌کردید.

شاید هم از شش و یا هشت ماه قبل که در واقع ما این کار را نکرده بودیم. خود من هیچ علاقه‌ای به اینکه از سه ماه پیش جایی را برای شام خوردنم رزرو کنم ندارم، ولی مثل اینکه خیلی از مردم مشکلی با این موضوع ندارند. اگر تاریخ‌شناسان در قرن‌های آینده بخواهند انسان‌های قرن بیست و یکم را بررسی کنند، کافی است نگاهی به لیست رزرویشن کامپیوترهای اینچنین رستوران‌هایی بیندازند تا به برخی از عادت‌های این دوره و زمونه پی‌ببرند. خیلی اتفاقی متوجه شده‌ام که این رستوران‌ها تمامی مشخصات مشتریانشان را در فایل‌های خود ذخیره می‌کنند؛ مثلاً زمانی که آقای «ل» دفعه پیش حاضر بوده‌است که سه ماه برای رزرو یک میز صبر کند، دفعه بعد خیلی راحت می‌تواند حتی پنج ماه هم برای میزی در کنار دستشویی صبر کند.

حمید
۱۳۹۸/۰۱/۱۷

اثر بسیار ارزشمندیه. وقتی یک رمان از زبان اول شخص روایت میشه قرار نیست اون راوی رفتار یک انسان برتر و کامل رو داشته باشه. چیزی که ما معمولا در آثار بی ارزش برخی نویسنده های خودمون میبینیم. شما ببینید

- بیشتر
ستاره
۱۳۹۶/۰۹/۱۶

نمونه رو خوندم؛ داستان جالبه ولی لحن مترجم یکدست نیست. یه جا میگه نمیدونم (عامیانه) باقی جمله ادبی میشه!! چرا یه دور قبل چاپ نمیخونین کتابو!

سیّد جواد
۱۳۹۶/۰۹/۱۵

اسم فیلمی که از روی این رمان ساخته شده، The Dinner محصول ۲۰۱۷ هستش، با بازی ریچارد گر ، لورا لینی، استیو کوگان و ربکا هال فیلم در جشنواره فیلم برلین نامزد دریافت جایزه خرس طلایی برای بهترین فیلم شده بود.

هنگامه محمدی
۱۳۹۸/۰۹/۲۵

عجب داستان متفاوت و جالبی داشت!!! چقدر شیرین و خواندنی بود این کتاب. چقدر دوست داشتم مدام بخونمش و بفهمم آخرش چی قراره بشه. چقدر بعضی جاها میخکوب کننده و بهت آور بود. روند داستان تند و سریع بود ؛

- بیشتر
maryhzd
۱۳۹۸/۰۳/۲۱

اگر روزی بخواهم برای یک آدم اهل رمان و مطالعه کتابی بخرم، این کتاب را به عنوان یک گزینه در نظر خواهم داشت مباحث نژادپرستانه و خشونت پنهان آدم های اروپایی اتوکشیده، که بحث های ضدنژادپرستی از زبانشان نمی افتد، یکی

- بیشتر
شادی
۱۳۹۶/۰۹/۲۸

داستان جذابی نداشت متاسفانه. خیلی خسته کننده بود.

|قافیه باران|
۱۳۹۹/۰۲/۲۳

دلچسب و خواندنی بود با ترجمه خوب و روان. داستان جوری پیش میره که ابعاد جدیدی از شخصیتها به مرور برای خواننده روشن میشه ، قضاوتها تغییر میکنه و پایانی ایجاد میشه غیر کلیشه ای و نو . آدمهای داستان سر دوراهی

- بیشتر
leili
۱۳۹۸/۰۲/۲۱

کتاب خاص و عجیبی بود، بدترین وجه شخصیت ادمها رو در لفافی از خوشبختی و اسودگی ظاهری نشان میداد .

Taha
۱۳۹۷/۱۲/۲۵

داستان کتاب به نظر من کاملا نمادینه. این خانواده نمادی از خانواده های هلندی امروزی میخواد نشون بده. از تفریحاتشون، از مدل و سبک زندگی، غذا خوردن، فرزند پروری و.... در عین اینکه آدم ممکنه با خیلی از دیدگاه های راوی

- بیشتر
منصوره
۱۳۹۷/۱۱/۰۶

من اصلا دوستش نداشتم. خیلی کسل کننده بود و حواشی زیاد داشت به نظرم

در خانواده‌های بدبخت زوج‌های بدبختی هم وجود دارند که هیچ وقت بدون حضور تماشاچی نمی‌توانند به زندگیشان ادامه بدهند. هرچقدر تماشاچی این زندگی بیشتر باشد برایشان بهتر است. از نظر من بدبختی و ناکامی همیشه به دنبال آدم‌های دیگری برای دورهمی و جشن گرفتن لحظات ناکامی است.
مائده
اگر ریش یک روزه‌ات را نگه‌داری بهت می‌گویند که تنبل هستی. ریش دو روزه خیلی سریع این حس را منتقل می‌کند که آیا در فکر گذاشتن ریش برای طولانی مدت هستی؟ و ریش سه روزه و بیشتر نتراشیده شده امکان وجود افسردگی و بریدن از دنیا را نشان می‌دهد. سریع می‌پرسند: «حالت خوبه؟ زندگیت خوب می‌چرخه؟ مریض نیستی؟» انسان به هر حال موجود آزادی برای تصمیم‌گیری در مورد زندگیش نیست. ریشت را می‌زنی، ولی حسی از آزادی نداری. حتا ریش تراشیدن هم به نوبه خودش می‌تواند دردسر ساز باشد. خیلی زود به تو خواهند گفت که «حتماً امشب برات خیلی مهم بوده که ریشت را اینجوری زده‌ای!» می‌بینید به هر حال شما همیشه با افکار بقیه ۱‌۰ به نفع آنها عقب هستید!
Johnny
همین که پیغام مهم و اصلی را توی گوش این هلندی‌ها بکنند کافی است: شما به اینجا تعلق ندارید! برید گم بشوید و به کشور خودتون برگردید! برید در هلند فرانسه بازی و ادای فرهنگ ما را با نان باگت و شراب و پنیر ارزان قیمت بی‌کیفیت‌تان در بیاورید. نه اینجا! نه جلوی چشمان ما!
هانا
به چشم‌های کلِر نگاه کردم. به چشم‌های زنی که برایم همیشه به معنای خوشبختی بوده است. زیاد شنیده بودم که مردها می‌گویند که بدون همسرمان هیچی نیستیم، اما در واقع منظورشان این است که یک زن همیشه پشت سر کارها و اشتباهات آنها ایستاده است و دم نزده است.
منصوره
تولستوی در اولین جمله کتاب آنا کارنینایشمی‌گوید: «همه خانواده‌های خوشبخت شبیه همدیگر هستند، ولی هر خانواده بدبختی به طریق و روش خودش بدبختی و ناکامی را تجربه می‌کند.»
arghavan
اگر ما اول بتوانیم ترسمان را کنترل بکنیم شاید بتوانیم راحت‌تر هم‌دیگر را درک کنیم».
مروارید
انسان به هر حال موجود آزادی برای تصمیم‌گیری در مورد زندگیش نیست.
arghavan
در این دوره و زمانه هر کاری که کنیم یک حرف و حدیثی پشت سرش بوجود می‌آید. آدم‌ها نشسته‌اند تا ما را از طریقه برخورد، ظاهرو پوششمان قضاوت بکنند.
Soheyla
«همه ما، مجازات مرگ را چیزی غیر انسانی می‌دانیم. همه آدم‌های عادی با مغزی سالم
هانا
فیلمی که به نظر تو و برادر بزرگترت خیلی خوب و هنری باشد، همان حسی را می‌دهد که تو اجازه داشته باشی لباس‌های برادرت را بپوشی. لباس‌های کهنه‌اش را که الان
هانا
«همه خانواده‌های خوشبخت شبیه همدیگر هستند، ولی هر خانواده بدبختی به طریق و روش خودش بدبختی و ناکامی را تجربه می‌کند.»
|قافیه باران|
من، کلِر و میشل. ما با هم یک چیز مشترک داریم. چیزی که قبل از آن بین ما وجود نداشته است. هر سه نفر ما به نوعی تکه‌ای از آن چیز مشترک را در خود به دوش می‌کشد. در واقع لازم نیست که همه چیز هم‌دیگر را هم بدانیم. رازهای ما جلوی زندگی عادی‌مان را نمی‌گیرند.
Fatemeh
از نظر من بدبختی و ناکامی همیشه به دنبال آدم‌های دیگری برای دورهمی و جشن گرفتن لحظات ناکامی است. بدبختی نمی‌تواند ساکت سر جایش بنشیند و از لحظاتش لذت ببرد، بخصوص به هیچ عنوان تحمل سکوت و تنهایی بین چهار دیواری خانه را ندارد. بدبختی آدم‌ها نیاز دارد که بیرون بیاید و خودش را به بقیه نشان بدهد و بگوید: «ببینید که این آدم‌ها چطور رنج می‌کشند؟ نظر شما چی است؟»
sepide saad
تولستوی در اولین جمله کتاب آنا کارنینایشمی‌گوید: «همه خانواده‌های خوشبخت شبیه همدیگر هستند، ولی هر خانواده بدبختی به طریق و روش خودش بدبختی و ناکامی را تجربه می‌کند.» من می‌خواهم از طرف خودم هم این جمله اضافه بکنم که در خانواده‌های بدبخت زوج‌های بدبختی هم وجود دارند که هیچ وقت بدون حضور تماشاچی نمی‌توانند به زندگیشان ادامه بدهند.
هانا
تولستوی در اولین جمله کتاب آنا کارنینایشمی‌گوید: «همه خانواده‌های خوشبخت شبیه همدیگر هستند، ولی هر خانواده بدبختی به طریق و روش خودش بدبختی و ناکامی را تجربه می‌کند.» من می‌خواهم از طرف خودم هم این جمله اضافه بکنم که در خانواده‌های بدبخت زوج‌های بدبختی هم وجود دارند که هیچ وقت بدون حضور تماشاچی نمی‌توانند به زندگیشان ادامه بدهند. هرچقدر تماشاچی این زندگی بیشتر باشد برایشان بهتر است. از نظر من بدبختی و ناکامی همیشه به دنبال آدم‌های دیگری برای دورهمی و جشن گرفتن لحظات ناکامی است. بدبختی نمی‌تواند ساکت سر جایش بنشیند و از لحظاتش لذت ببرد، بخصوص به هیچ عنوان تحمل سکوت و تنهایی بین چهار دیواری خانه را ندارد. بدبختی آدم‌ها نیاز دارد که بیرون بیاید و خودش را به بقیه نشان بدهد و بگوید: «ببینید که این آدم‌ها چطور رنج می‌کشند؟ نظر شما چی است؟»
Hafez Ahmadi
تصور دنیایی آرام بدون فاجعه، بدون مصیبت هم خیلی غیر واقعی است!
Shirin Rassam
«همه خانواده‌های خوشبخت شبیه همدیگر هستند، ولی هر خانواده بدبختی به طریق و روش خودش بدبختی و ناکامی را تجربه می‌کند.» من می‌خواهم از طرف خودم هم این جمله اضافه بکنم که در خانواده‌های بدبخت زوج‌های بدبختی هم وجود دارند که هیچ وقت بدون حضور تماشاچی نمی‌توانند به زندگیشان ادامه بدهند. هرچقدر تماشاچی این زندگی بیشتر باشد برایشان بهتر است.
Soheyla
«من به غیر از تاریخ جنگ جهانی در مورد اتفاقات بعد از آن هم که در کره، ویتنام، کویت، خاور دور و فلسطین هم افتاده است صحبت می‌کنم. به همین خاطر نمی‌توانی در پروژه آخر ترمت فقط از فلسطین به عنوان جایی که درختان زیتونش قشنگ هستند حرف بزنی. اینکه در صحرایش هم گل‌های زیبا می‌رویند. منظورم این است جایی که جنگ است و روزانه مردم کشته می‌شوند. باید در این موارد هم در پروژه آخر ترمش حرف می‌زد و یک تصویر واقعی از آنجا به بقیه همکلاسی‌هایش می‌داد. درسته؟»
شلاله
تولستوی در اولین جمله کتاب آنا کارنینایشمی‌گوید: «همه خانواده‌های خوشبخت شبیه همدیگر هستند، ولی هر خانواده بدبختی به طریق و روش خودش بدبختی و ناکامی را تجربه می‌کند.» من می‌خواهم از طرف خودم هم این جمله اضافه بکنم که در خانواده‌های بدبخت زوج‌های بدبختی هم وجود دارند که هیچ وقت بدون حضور تماشاچی نمی‌توانند به زندگیشان ادامه بدهند. هرچقدر تماشاچی این زندگی بیشتر باشد برایشان بهتر است. از نظر من بدبختی و ناکامی همیشه به دنبال آدم‌های دیگری برای دورهمی و جشن گرفتن لحظات ناکامی است. بدبختی نمی‌تواند ساکت سر جایش بنشیند و از لحظاتش لذت ببرد، بخصوص به هیچ عنوان تحمل سکوت و تنهایی بین چهار دیواری خانه را ندارد. بدبختی آدم‌ها نیاز دارد که بیرون بیاید و خودش را به بقیه نشان بدهد و بگوید: «ببینید که این آدم‌ها چطور رنج می‌کشند؟ نظر شما چی است؟»
rez1
من به هیچ کسی، هیچ توضیحی بدهکار نبودم
|قافیه باران|

حجم

۲۱۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

حجم

۲۱۵٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

قیمت:
۴۹,۵۰۰
تومان