بریدههایی از کتاب اسکندر
۳٫۴
(۱۸)
مادرها وقتی میمیرند، سریع به بهشت نمیروند؛ کمی روی زمین میمانند، برای مراقبت از بچههایشان از خدا کمی اجازه میخواهند
فاطمه
در این دنیا جز برای درویشان، دیوانگان و عاشقان چیز شگفتانگیزی وجود ندارد، همهچیز همانطوری است که باید باشد، نه کم و نه زیاد، همهچیز سر جایش است.
فاطمه
«درسته! اگه اون سر دنیا هم بری، باز هم نمیتونی از خودت فرار کنی.»
Parasto Parvand
تو باید حرف بزنی و خدا گوش بده. اگه غیر از این رو میخواست، اون وقت تو رو ماهی خلق میکرد.
کاربر ۶۹۰۳۳۵
مادرها وقتی میمیرند، سریع به بهشت نمیروند؛ کمی روی زمین میمانند، برای مراقبت از بچههایشان از خدا کمی اجازه میخواهند. گرچه در چند روز عمر فانیشان میان آنها و فرزندانشان اختلافی وجود داشته باشد.
marya
اسما میگه چیزی به اسم داستان مفصل وجود نداره. بعضی داستانها هستن که میخوایم تعریف کنیم، بعضیها هم هست که نمیخوایم به کسی شرح بدیم
کاربر ۶۹۰۳۳۵
هروقت سه نفر یا بیشتر در یک فضای تنگ میخوابیدند، دیر یا زود دم و بازدمشان همزمان میشد. شاید هم این نشانهای از سوی خدا بود تا به ما بفهماند هنگامیکه از جنگ و جدل منصرف میشویم، سرانجام میتوانیم هماهنگی لازم را میان خود ایجاد میکنیم
marya
«تو باید حرف بزنی و خدا گوش بده. اگه غیر از این رو میخواست، اون وقت تو رو ماهی خلق میکرد.
کاربر ۶۹۰۳۳۵
گاهی میانبُرترین راه راهیه که با یه دوست همراه بشی.
marya
کدخدا گفت: «کسی دانا نیست. همهی ما نصفمون احمق و نصف دیگهمون عاقله. تا حماقت نباشه، عقل وجود خارجی پیدا نمیکنه.»
marya
«اگه بدی دیدی، فراموشش کن، خوبی دیدی تو یادت نگهدار.»
marya
انسانها وقتی چیزی را درک نمیکنند، شروع به خیالپردازی راجع به آن چیز میکنند.
marya
بعضی زنها با وجود اینکه شوهر دارن تنهان
marya
در این دنیا جز برای درویشان، دیوانگان و عاشقان چیز شگفتانگیزی وجود ندارد
marya
بازگشت به گذشته خلاف طبیعت پنبه بود. باور داشت که زمان یا دعاها حتماً کارها را بر وفق مراد پیش خواهد برد. بیآنکه شکایتی داشته باشد و دچار ناامیدی شود، با تمام قوایش به زندگی میچسبید. یقین داشت که هر اتفاقی، دیر یا زود، خیر و برکتی خواهد داشت.
marya
پدرش باخنده گفته بود: «دو چیزه که از یه پسربچه مرد میسازه، خجالت نکش! اولی عشق یک زنه، دومی نفرت یه کس دیگهست.»
marya
پدر بد مثل استخوانی است که در گلو گیر میکند؛ نه میتوانی تف کنی، نه میتوانی ببلعی. اگر بتوانی بهنحوی خودت را از دستش خلاص کنی، باز هم ردی از خودش بهجای میگذارد.
محمدرضا
طبیعت انسان اینطور است، همیشه کسانی که از آنها متنفریم همانهایی هستند که دوستشان داریم.
محمدرضا
در دوران کودکی، دانستن اینکه مادر موجودی بینقص است، کار آسانی محسوب میشود. اما وقتی بزرگ میشوی و به بلوغ فکری میرسی، حقیقت آشکار میشود. متوجه تکتک خطاها، ضعفها و افکار کهنهاش میشوی. وقتی به این میاندیشی که هیچگاه عوض نخواهد شد، عصبانی میشوی.
محمدرضا
زنها به دو قسمت تقسیم میشن. اونهایی که بهشکل بارزی پیچیدهان و اونهایی که با یه نگاه نمیشه متوجه پیچیده بودنشون شد
محمدرضا
درگیری با دیگرون رو رها کن. هر خشم و نفرتی مثل یه چمدون سنگینه. چرا باید حملش کنی؟
محمدرضا
حجم
۴۲۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۴۸۸ صفحه
حجم
۴۲۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۴۸۸ صفحه
قیمت:
۸۰,۰۰۰
۲۴,۰۰۰۷۰%
تومان