کتاب رویای آدم مضحک فئودور داستایفسکی + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب رویای آدم مضحک

کتاب رویای آدم مضحک

انتشارات:سنجاق
امتیاز
۴.۶از ۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب رویای آدم مضحک

کتاب رویای آدم مضحک (The Dream of a Ridiculous Man) نوشته فئودور داستایفسکی و ترجمه محمدرضا شهبازی، داستانی کوتاه در حوزه‌ی ادبیات داستانی و فلسفی روسیه است که به بررسی دغدغه‌های وجودی، معنای زندگی و حقیقت انسان می‌پردازد. این کتاب، داستان مردی را روایت می‌کند که خود را مضحک می‌داند و در آستانه‌ی خودکشی، با تجربه‌ای رؤیایی و تکان‌دهنده مواجه می‌شود. داستایفسکی در این اثر با نگاهی روان‌شناسانه و فلسفی، مفاهیمی چون رنج، حقیقت، عشق و فساد را به چالش می‌کشد و خواننده را به سفری درونی و پر از پرسش‌های بنیادین می‌برد. نشر سنجاق این کتاب را در سال ۱۴۰۴ به‌صورت الکترونیکی منتشر کرده است. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب رویای آدم مضحک

کتاب رؤیای آدم مضحک ازجمله داستان‌های کوتاه و تأثیرگذار فئودور داستایفسکی است که به روایت زندگی یک مرد می‌پردازد؛ مردی که خود را از کودکی تا بزرگسالیْ مضحک و بی‌ارزش می‌پندارد. این شخصیت با نگاهی تلخ و بی‌اعتنا به جهان، در آستانه‌ی خودکشی قرار می‌گیرد. در شبی تاریک و پس از مواجهه با دختری درمانده به خانه بازمی‌گردد. ساختار کتاب بر پایه‌ی روایت اول‌شخص است و بخش عمده‌ای از آن به توصیف افکار، احساسات و رؤیای عجیب و فلسفی شخصیت اصلی اختصاص دارد. این رؤیا سفری است به جهانی آرمانی و بهشتی که در آن انسان‌ها پاک، بی‌گناه و سرشار از عشق هستند، اما با ورود راوی، فساد و رنج به آن جهان راه می‌یابد. کتاب با زبانی صمیمانه و بی‌واسطه، مفاهیمی همچون بی‌معنایی، رنج، حقیقت و امکان خوشبختی را در بستر داستانی کوتاه و فشرده به تصویر کشیده است.

داستان کوتاه رؤیای آدم مضحک در سال ۱۸۷۷ میلادی نوشته شده است. کتاب حاضر از متن انگلیسی با عنوان The dream of a ridiculous man به پارسی برگردانده شده است. در سال ۱۹۹۲ از روی این داستان توسط الکساندر پتروف، یک فیلم انیمیشن ساخته شد. در سال ۱۹۹۰ نیز شبکه‌ی بی‌بی‌سی این اثر مکتوب را به یک برنامه‌ی ویژه‌ی تلویزیونیِ ۳۰دقیقه‌ای با عنوان «رؤیا» (The Dream) تبدیل کرد. فیلمی هم براساس این کتاب در سال ۱۹۹۰ میلادی ساخته شد. فئودور داستایفسکی در این داستان کوتاه، مرز میان واقعیت و رؤیا را محو کرده و خواننده را با پرسش‌هایی درباره‌ی ماهیت انسان و امکان رستگاری روبه‌رو می‌کند.

خلاصه داستان رویای آدم مضحک

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!

داستان با معرفی مردی آغاز می‌شود که خود را آدم مضحک می‌نامد و از کودکی تا بزرگسالی، همواره احساس بی‌ارزشی و بیگانگی با جهان داشته است. او به نقطه‌ای می‌رسد که همه‌چیز را بی‌اهمیت می‌بیند و تصمیم به خودکشی می‌گیرد. در شبی بارانی، دختری کوچک و درمانده از او کمک می‌خواهد، اما او بی‌اعتنا از کنارش می‌گذرد و به خانه بازمی‌گردد. در اتاق کوچک و محقرش، هفت‌تیر را آماده می‌کند تا به زندگی‌اش پایان دهد، اما افکار متناقض و احساس ترحم نسبت به دخترک، او را به تأمل وامی‌دارد. درنهایت درحالی‌که در صندلی‌اش نشسته، به خوابی عمیق فرو می‌رود. در رؤیا، راوی خود را پس از مرگ می‌بیند؛ ابتدا در تابوت و سپس در سفری کیهانی به سیاره‌ای شبیه زمین اما بهشتی و بی‌گناه برده می‌شود. مردمان این سرزمین، سرشار از عشق، شادی و بی‌نیازی هستند و در هماهنگی کامل با طبیعت و یکدیگر زندگی می‌کنند. راوی به‌تدریج با آن‌ها انس می‌گیرد، اما به‌واسطه‌ی حضورش، فساد، دروغ، حسادت و رنج به میان آن‌ها راه می‌یابد و بهشت به جهنم بدل می‌شود. او خود را عامل این سقوط می‌داند و از رنج و اندوه مردم آن سرزمین عذاب می‌کشد. پس از این تجربه از خواب بیدار می‌شود و با نگاهی تازه به زندگی، تصمیم می‌گیرد حقیقتی را که دریافته، موعظه کند و عشق را محور زندگی خود قرار دهد. داستان با امید به امکان تغییر و رستگاری انسان‌ها پایان می‌یابد.

چرا باید کتاب رویای آدم مضحک را بخوانیم؟

داستان کوتاه رؤیای آدم مضحک، اثری است که با حجم کم، مفاهیم عمیق و چندلایه‌ای را مطرح می‌کند. این کتاب تجربه‌ی زیستن در مرز میان ناامیدی و امید، بی‌معنایی و معنا را به تصویر کشیده و با روایت اول‌شخص، خواننده را به درون ذهن و احساسات شخصیت اصلی می‌برد. مواجهه با رؤیای بهشت و سقوط آن، فرصتی برای تأمل درباره‌ی ماهیت انسان، ریشه‌های رنج و امکان خوشبختی فراهم می‌کند. داستایفسکی در این اثر با زبانی ساده و پرمغز، پرسش‌هایی بنیادین درباره‌ی حقیقت، عشق و مسئولیت فردی را پیش می‌کشد و مخاطب را به بازاندیشی در باورها و ارزش‌های خود دعوت کرده است.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب به علاقه‌مندان فلسفه، روان‌شناسی، ادبیات کلاسیک و کسانی که دغدغه‌ی معنای زندگی، رنج، حقیقت و امکان رستگاری انسان را دارند، پیشنهاد می‌شود. همچنین این داستان کوتاه از روسیه‌ی قرن ۱۹ میلادی می‌تواند برای کسانی که با احساس بیگانگی، ناامیدی یا بحران هویت دست‌وپنجه نرم می‌کنند، الهام‌بخش و تأمل‌برانگیز باشد.

درباره فئودور داستایفسکی

فئودور میخایلوویچ داستایفسکی (Fyodor Mikhailovich Dostoevsky)، نویسنده‌ی بزرگ و تأثیرگذار روسی در ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱ زاده شد و در ۹ فوریه‌ی ۱۸۸۱ درگذشت. او از برجسته‌ترین رمان‌نویسان جهان به شمار می‌رود و بسیاری او را بزرگ‌ترین نویسنده‌ی روان‌شناختی تاریخ می‌دانند. ویژگی اصلی آثار او تحلیل‌های عمیق روانی و کاوش در لایه‌های درونی شخصیت‌ها است. داستایفسکی در آغاز برای گذران زندگی به ترجمه پرداخت و آثاری مانند «اوژنی گرانده» از بالزاک و «دون کارلوس» از شیلر را ترجمه کرد، اما خیلی زود به نویسندگی روی آورد. شخصیت‌های آثارش اغلب انسان‌هایی عصیان‌زده، بیمار یا گرفتار بحران‌های روحی‌اند و در بسیاری از داستان‌های او مثلث‌های عشقی دیده می‌شود که بستری برای طرح مسائل اخلاقی و روان‌شناختی فراهم می‌سازد. منتقدان، شخصیت‌هایش را زنده، واقعی و برخوردهایشان را انسانی و باورپذیر توصیف کرده‌اند. از رمان‌ها و داستان‌های کوتاه او می‌توان به «بیچارگان» (۱۸۴۶)، «همزاد» (۱۸۴۶)، «خانم صاحبخانه» (۱۸۴۷)، «نیه‌توچکا» (۱۸۴۹ – ناتمام)، «رؤیای عمو» (۱۸۵۹)، «روستای استپان‌چیکو» (۱۸۵۹), «تحقیرشدگان» (۱۸۶۱)، «خاطرات خانه‌ی اموات» (۱۸۶۲)، «یادداشت‌های زیرزمینی» (۱۸۶۴)، «جنایت و مکافات» (۱۸۶۶)، «قمارباز» (۱۸۶۷)، «ابله» (۱۸۶۹) و ده‌ها اثر دیگر اشاره کرد. از نوشته‌های غیرداستانی او نیز می‌توان به «یادداشت‌های زمستانی درباره‌ی تأثرات تابستانی» (۱۸۶۳) و «یادداشت‌های روزانه‌ی یک نویسنده» (۱۸۷۳ - ۱۸۸۱) اشاره کرد. او همچنین ترجمه‌هایی از آثاری همچون «اوژنی گرانده» از بالزاک، «آخرین آلدینی» از ژرژ ساند، «ماری استوارت» از شیلر و «بوریس گودونوف» از پوشکین انجام داد. داستایفسکی نامه‌ها و نوشته‌های شخصی بسیاری دارد که پس از مرگش منتشر شده‌اند.

موزه‌ی داستایفسکی در ۱۲ نوامبر ۱۹۷۱ در آپارتمانی که او نخستین و آخرین رمان‌هایش را در آن نوشت، افتتاح شد. یک دهانه روی سیاره‌ی عطارد در سال ۱۹۷۹ به نام او نام‌گذاری شد و سیاره‌ی کوچکی که در سال ۱۹۸۱ توسط لیودمیلا کراچکینا کشف شد، «۳۴۵۳ داستایفسکی» نام گرفت. از سال ۱۹۹۷ آرتمی ترویتسکی، منتقد موسیقی، میزبان برنامه‌ی رادیویی «FM داستایفسکی» بوده است. در برنامه‌ی تلویزیونی «نام روسیه»، او به‌عنوان نهمین شخصیت بزرگ تاریخ روسیه برگزیده شد. همچنین مجموعه‌ای تلویزیونی درباره‌ی زندگی او با کارگردانی ولادیمیر کوتیننکو در سال ۲۰۱۱ میلادی پخش شد. یادبودهای بسیاری از این نویسنده در شهرهایی چون مسکو، سن‌پترزبورگ، نووسیبیرسک و ویسبادن برپا شده است و ایستگاه متروی مسکو با نقاشی‌هایی از آثار او تزئین شده که صحنه‌هایی از نوشته‌هایش را به تصویر می‌کشد. در سال ۲۰۲۱ میلادی، کشور قزاقستان دویستمین سالگرد تولد فئودور میخایلوویچ داستایفسکی را جشن گرفت. آثار او همچنان الهام‌بخش نویسندگان، فیلسوفان و روان‌شناسان در سراسر جهان است.

نظر افراد یا مجله‌های مشهور درباره این کتاب چیست؟

سوزان مک‌رینولدز از دانشگاه نورث‌وسترن نوشته است که منتقدان درباره‌ی شخصیت آدم مضحک، دیدگاه‌های متفاوتی دارند. بسیاری با این نظر که او به‌شکلی جبران‌ناپذیر خود‌محور و درون‌گرایی افراطی است، نتیجه می‌گیرند که داستانْ شکستِ فرایندِ دگرگونی یا توبه را به تصویر می‌کشد. چنین برداشتی، هرچند شواهد متنی فراوانی از آن پشتیبانی می‌کنند، احساسی از نابسندگی و نارضایتی بر جای می‌گذارد. این نوع خوانشْ چیزی اساسی را از قلم می‌اندازد؛ همان چیزی که در خوانشی مبتنی بر ایمان قابل‌درک و مشاهده است.

ران مایکل میرافلورز (Certified Educator) معتقد است داستان کوتاه رؤیای آدم مضحک، به بررسی درون‌مایه‌های جنون و نگاه جامعه به کسانی پرداخته که دیوانه خوانده می‌شوند. بااین‌حال برداشت و درکِ خودِ دیوانه یا آدم مضحک نیز در داستان بیان می‌شود. شخصیت اصلی معتقد است که در حقیقت این جامعه است که دیوانه است؛ زیرا باور دارد حقیقت را در اختیار دارد. این داستان اهمیت تجربه‌ی شخصی و وجود دیدگاه‌های گوناگون نسبت به بیماری روان را مورد کاوش قرار داده است.

چه نسخه‌های دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟

کتاب حاضر نخستین‌بار با عنوان رویای آدم مضحک با ترجمه‌ی مجید استیلی در سال ۱۳۷۴ منتشر شد. این کتاب به‌وسیله‌ی نشرهای گوناگونی منتشر شده؛ برای نمونه می‌توان به فهرست زیر اشاره کرد:

- رویای مردی مسخره ترجمه‌ی علی باوی، نشر ارمغان‏‫، ۱۴۰۲.‬

- دنیای دیوانه ترجمه‌ی سجاد موقری امندانی، نشر مات‏‫، ۱۳۹۸.‬

- روی‍ای‌ آدم‌ م‍ض‍ح‍ک‌: هفت داستان کوتاه ترجمه‌ی رض‍ا رض‍ای‍ی‌، نشر م‍اه‍ی‌‏‫، ۱۳۸۹.‬

- رویای مرد مضحک ترجمه‌ی محمد حاج‌کریمی، نشر کوله‌پشتی‏‫، ۱۳۸۹.‬

بخشی از کتاب رویای آدم مضحک

«می‌بینید؟ باز هم می‌گویم: باشد، اصلاً بگویید این فقط یک خواب بوده! اما حس عشقی که از این مردمان پاک و معصوم دریافت کردم، تا ابد در وجودم نقش بسته است، و حتی اکنون نیز احساس می‌کنم که عشق آن‌ها همچنان از همان‌جا بر من جاری است. من خودم آن‌ها را دیدم، شناختم و به یقین رسیدم. دوستشان داشتم و پس از آن برایشان غصه خوردم. آه، همان وقت دریافتم که در بسیاری از موارد، هرگز قادر به درکشان نخواهم بود. برای من، یک روس مدرن و پیشرفته، اما پست و بی‌ارزش از سن‌پترزبورگ، غیرقابل تصور بود که آن‌ها با وجود آگاهی عمیقشان، از علم ما بی‌بهره بودند. اما خیلی زود فهمیدم که دانایی آن‌ها از بینش‌هایی والاتر و متفاوت‌تر از ما سرچشمه می‌گرفت و آرزوهایشان نیز از جنسی دیگر بود.

آن‌ها در آرامشی مطلق به سر می‌بردند و چیزی نمی‌خواستند. آن‌ها همچون ما در پی فهم زندگی نبودند، زیرا زندگی‌شان از آغاز کامل بود. با این حال، دانش آن‌ها بسی ژرف‌تر و شکوهمندتر از علم ما بود؛ چراکه علم ما می‌کوشد ماهیت زندگی را دریابد تا به دیگران بیاموزد که چگونه زندگی کنند، اما آن‌ها بدون نیاز به علم، زندگی کردن را می‌دانستند. من این را دریافتم، اما راز دانش آن‌ها بر من همچنان پوشیده ماند. آن‌ها درختانشان را نشانم دادند، و من نمی‌توانستم شدت عشقی را که با آن به درختان نگاه می‌کردند، درک کنم: گویی با موجوداتی از جنس خودشان سخن می‌گفتند. و می‌دانید، شاید اگر بگویم که واقعاً با آن‌ها سخن می‌گفتند، بیراه نگفته‌ام! بله، آن‌ها زبانشان را یافته بودند، و یقین دارم که درختان آن‌ها را می‌فهمیدند. آن‌ها به تمام طبیعت همین‌طور نگاه می‌کردند— همینطور به حیواناتی که در صلح با آن‌ها زندگی می‌کردند.»

نظرات کاربران

دکتر آرش نوروزی ایران زاد
۱۴۰۴/۰۷/۲۸

من واقعا احساس کردم که تمام قسمت های کتاب را خودم نوشته ام و دارم نوشته های خودم را بازخوانی می کنم حس و حال خیلی خاصی به من دست داد و فکرم خیلی درگیر شده

Sara Far
۱۴۰۴/۰۸/۰۷

ترجمه بی‌نظیر 👌🏼✨ داستان بی‌نظیر 👌🏼✨ همه‌چیزش عالی بود ای کاش ترجمه‌های بیشتری از ایشون بذارید

بریده‌هایی از کتاب

در نهایت، این مردم از تلاش‌های بی‌معنی خسته شدند. رنج در چهره‌هایشان پدیدار شد، و گفتند که رنج زیباست، زیرا تنها از دل رنج می‌توان به تفکر رسید. آن‌ها رنج را در ترانه‌هایشان هم ستایش کردند.
Sara Far
ضعیفان به میل خود تسلیم قدرتمندان می‌شدند، تنها برای این‌که به آن‌ها کمک کنند تا ضعیف‌تر از خودشان را نابود کنند.
Thief_of_souls
مردمانی مغرور و خودخواه پیدا شدند که یا همه‌چیز را می‌خواستند یا هیچ‌چیز.
Sara Far
در یک روز، در یک ساعت—همه‌چیز می‌تواند ناگهان درست شود! نکتهٔ اصلی این است که دیگران را مانند خودتان دوست بدارید، این اصلِ همه‌چیز است، هیچ چیز دیگری لازم نیست؛ و بلافاصله راه درست کردن همه‌چیز پیدا خواهد شد.
Thief_of_souls
من نمی‌توانم بیش از این سرگردان شوم. چون حقیقت را دیده‌ام؛ من آن را دیدم و می‌دانم که انسان‌ها می‌توانند زیبا و خوشبخت باشند، بدون اینکه توانایی زندگی روی زمین را از دست بدهند. من نمی‌خواهم و نمی‌توانم باور کنم که شرارت وضعیت طبیعی انسان‌هاست. اما همه فقط به همین باور من می‌خندند.
Thief_of_souls
سبکسری‌ای عجیب و خیالپردازانه فکر کردم: «آه، پس زندگی پس از مرگ وجود دارد!». اما عمق وجودم چیزی متفاوت می‌گفت: «اگر قرار باشد مطابقِ اراده‌ای ناگزیر و اجباری دوباره باشم و دوباره زندگی کنم، نمی‌خواهم مغلوب و خوار و ذلیل بمانم!»
Thief_of_souls
در خواب، گاه انسان می‌بیند که از جایی سقوط می‌کند، یا ضربه‌ای می‌خورد، اما معمولاً هیچ دردی حس نمی‌کند، مگر آن‌که در بیداری آسیبی دیده باشد. در رؤیای من نیز دردی نبود، اما گمان کردم که با شلیک گلوله، تمام وجودم به لرزه افتاد، ناگهان همه چیز خاموش شد، و پیرامونم را تاریکی هولناکی فراگرفت. گویی نابینا و گنگ شده بودم
Thief_of_souls
به نظر می‌رسد خواب‌ها نه از منطق، که از میل و آرزو سرچشمه می‌گیرند، نه از ذهن، بلکه از دل. و با این وجود، گاه چه اندیشه‌های پیچیده‌ای در خواب به ذهنم خطور کرده است! و در عین حال، در خواب چیزهایی کاملاً غیرقابل تصور رخ می‌دهند.
Thief_of_souls
شاید به این دلیل که اندوهی سهمگین در جانم می‌بالید، اندوهی ناشی از حقیقتی که بسیار بزرگ‌تر از وجود من بود: این باور که همه‌چیز در جهان بی‌اهمیت است.
Sara Far
به نظر می‌رسید که هنوز انسانم و به «هیچ» تبدیل نشده‌ام، پس تا وقتی که به «هیچ» بدل نشده‌ام، زنده‌ام و بنابراین می‌توانم رنج بکشم، خشمگین شوم و از اعمالم احساس شرم کنم.
غزل

حجم

۲۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۵۴ صفحه

حجم

۲۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۵۴ صفحه

قیمت:
۱۳,۰۰۰
تومان