کتاب خانه بدنام
۲٫۳
(۴)
خواندن نظراتمعرفی کتاب خانه بدنام
«خانه بدنام» نام مجموعه داستانهایی از نَجیب مَحفوظ (۲۰۰۶- ۱۹۱۱)، نویسنده مصری برنده نوبل ادبیات است. او که فرزند یک کارمند دولتی بود در بخش فرهنگی خدمات کشوری مصر، از ۱۹۳۴ تا زمان بازنشستگیاش در ۱۹۷۱، کار کرد. محفوظ ۳۰ کتاب داستانی نوشت و در ۱۹۸۸ برنده نوبل ادبیات شد تا اولین عربی باشد که این جایزه را دریافت میکند. او در بیشتر داستانهایش، بحران نسل خویش، نابسامانی اوضاع و آشفتگی زمان خود را به تصویر کشیدهاست. برخی از منتقدان درونمایه آثار محفوظ و صادق هدایت را همپایه دانستهاند.
بخشی از یکی از داستانهای کتاب با نام «لونا پارک» را میخوانید:
«با مچاله کردن بلیط در دستش به آرامی در میان صفی طولانی حرکت کرد. بلیطی بود که پدرش آن را به او هدیه داده بود و در اصل جزء هدایایی بود که به نام مدیر لوناپارک پخش میشد. در دنیای عجیب و غریب و پر از جمعیت حرکت کرد و در یک لحظه سیل بی نهایتی از صداها و نورها و بوی عطر و عرق و فشار بدنها را حس کرد. قدم به قدم در ورودیی که به شکل شیپور امتداد داشت، تکان خورد و در حالیکه جانش به لب آمده بود از دهانه آن خارج شد. خود را در میدانی یافت که نسیم ملایمی در آن میوزید و درختان متوسطی که در گلدانهای بزرگی کاشته شده بودند، دو طرف آن را احاطه کرده بود. او به طرف مسیر تنگی رفت که در دو طرف آن رستوران وجود داشت. و آن جاده او را به سوی زمین بازی بزرگی میکشاند. پس از آن همه فشار و تنگی که به آرامش رسید، احساس کرد که دوباره متولد شده است...»
در برابر تخت
نجیب محفوظ
زیر سایباننجیب محفوظ
هزار توی خواب و هراسعتیق رحیمی
پایان خوش ناتمامکاوه میرعباسی
لعنت به داستایوسکیعتیق رحیمی
سربازان خدایاشار کمال
ماه عسلنجیب محفوظ
اعتراف به زندگی؛ زندگینامهی شخصیپابلو نرودا
کتاب آدم های غایبتقی مدرسی
شب میناگابریل گارسیا مارکز
چند واقعیت باورنکردنیامیرحسن چهلتن
شب شاهکشانعلیرضا شهبازین
خاطرات یک بازماندهدوریس لسینگ
سنگ صبورعتیق رحیمی
برف و نقشهای روی دیواراعظم رهنورد زریاب
بهشتتونی موریسون
ماهی طلاییژان ـ ماری گوستاو لوکلزیو
طهران قدیممحمدعلی سپانلو
کنار نیا مینامحمد حسینی
یزله در غبارعلی صالحی
حجم
۱۴۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۲۱۲ صفحه
حجم
۱۴۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۲۱۲ صفحه
قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
کتاب و خوشم نیومد و لذت نبردم. مجموعهای از داستانهای بیسروته و ناجذاب . گول اسم نویسنده را خوردم.