
کتاب هیچ دردی شبیه عشق نیست
معرفی کتاب هیچ دردی شبیه عشق نیست
کتاب هیچ دردی شبیه عشق نیست با عنوان اصلی Only love can hurt like this نوشتهٔ پیج تون (Paige Toon)، ترجمهٔ ناهید شیرزاد و ویراستهٔ لیلا ملکی است. کتاب کوله پشتی این کتاب را منتشر کرده است. اثر حاضر که در دستهٔ ادبیات داستانی قرن ۲۱ انگلستان قرار گرفته، یک رمان در باب عشقی است که از دست میرود. این رمان غمانگیز و عاشقانه احساسات عمیق انسانی را به تصویر کشیده و داستانی فراموشنشدنی از عشق، خیانت و تلاش برای التیام را ارائه داده است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب هیچ دردی شبیه عشق نیست اثر پیج تون
کتاب «هیچ دردی شبیه عشق نیست» که نخستینبار در سال ۲۰۲۳ میلادی و در ایران در سال ۱۴۰۳ (چاپ دوم) منتشر شده، رازی تکاندهنده را یا قصهٔ عشقی که زندگی را دگرگون میکند، روایت کرده است. این رمان غمانگیز، عاشقانه و سرشار از گرهگشاییهای دراماتیک، بهطرز عجیبی واقعی و قابل لمس است. رمان حاضر ۴۱ فصل دارد و با بخشی به نام «سخن آخر» پایان میگیرد. داستان در یک روز آفتابی بهاری آغاز میشود؛ جایی که «رن»، شخصیت اصلی و یک معمار برای فرار از مکالمهای خستهکننده با مشتریْ دفتر کارش را ترک میکند تا کمی استراحت کند. در حین جستوجو برای مکانی آرام، او ناگهان نامزدش، «اسکات» را روی یک نیمکت میبیند. «نادین»، همکار اسکات نیز کنار او نشسته است. در همین حین و در سوی دیگر دنیا با شخصیتی به نام «اندرس» آشنا میشوید که چهار سال پیش همسرش را از دست داده و هنوز با این فقدان کنار نیامده است.
خلاصه داستان هیچ دردی شبیه عشق نیست
«رن» (معمار) در یک روز آفتابیِ بهاری از دفتر کارش خارج میشود تا کمی استراحت کند و قهوه بنوشد. او که از مکالمهای خستهکننده با مشتری آزاردهندهاش کلافه است، بهدنبال جایی برای نشستن میگردد که ناگهان «اسکات»، نامزدش را روی نیمکتی میبیند. شادی او دیری نمیپاید؛ «نادین»، همکار اسکات در کنار او نشسته است. «رن» متوجه میشود نامزدش به فرد دیگری علاقهمند شده است. او گمان میکند که قلبش هرگز بهبود نخواهد یافت. رن با دیدن آن دو احساس عجیبی دارد و صدایش در گلو خفه میشود. با اینکه اسکات و نادین فاصلهٔ فیزیکی را حفظ کردهاند، زبان بدنشان حالتی غیرعادی دارد؛ هر دو عصبی به نظر میرسند و بدون هیچ کلامی به هم خیره شدهاند. در میانهٔ این سکوت پرمعنا، رن احساس ترس و دلهرهای آرام را تجربه میکند. لحظاتی بعد، اسکات ناگهان نگاهش را به چشمان نادین میاندازد. رن حالتی عجیب و ناخوانا در صورت نامزدش میبیند. با بالاآوردن سر نادین و چشمدرچشمشدن او با اسکات، رن احساس میکند قلبش از جا کنده میشود. دو نیمرخ زیبا، جدی و بیلبخند در مقابل هم قرار گرفتهاند. در ثانیههایی که میگذرد، غم و تیرگی وجود رن را فرا میگیرد. این تغییر ناگهانی از شادی به اندوه برایش وحشتناک است. آنها همچنان بیکلام به هم خیره ماندهاند. ناگهان اسکات بلند میشود و با عجله بهسمت شهر میرود. نادین او را تماشا میکند تا ناپدید شود؛ سپس نفس عمیقی میکشد، سرش را میان دستانش میگیرد و پس از یک دقیقه آهسته بهدنبال اسکات میرود. رن به خود میآید و میبیند که تمام وجودش میلرزد. آیا نامزدش به او خیانت کرده است یا این تنها تصور او است؟ رن سعی میکند خود را آرام کند، به خودش میگوید که آنها فقط به هم نگاه میکردند و کار خطایی نکردهاند. او نادین را دوست دارد و به اسکات اعتماد دارد. در آن سوی دنیا، «اندرس» چهار سال پیش همسرش را از دست داده و هنوز در تلاش است تا با این فقدان کنار بیاید.
چرا باید کتاب هیچ دردی شبیه عشق نیست را بخوانیم؟
این رمان عاشقانه و غمناک با روایتهای واقعی و قابل لمس، شما را درگیر میکند و اجازه میدهد با شخصیتها همذاتپنداری کنید و در فرازونشیبهای عاطفی آنها سهیم شوید. این اثر نهتنها یک داستان عاشقانه، بلکه کاوشی عمیق در معنای واقعیِ ماندن و رفتن و نیز رویارویی با رازهایی است که زندگی را دگرگون میکند.
کتاب هیچ دردی شبیه عشق نیست را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی قرن ۲۱ انگلستان و قالب رمان عاشقانه و غمانگیز پیشنهاد میکنیم.
نظر افراد یا مجلههای مشهور درباره این کتاب چیست؟
- «لیا لوئیس» این رمان را متأثرکننده، عاشقانه و احساسی توصیف کرده و گفته «پیج تون» همچنان به خلق زیباترین و عمیقترین داستانها ادامه میدهد.
- «امیلی استون» گفته تمام شب بیدار مانده و این رمان را یک نفس بلعیده است. او این کتاب را درخشان توصیف کرده و گفته نمیتواند بیشتر از این دوستش داشته باشد.
- «جیل سانتوپولو» معتقد است نوشتههای «پیج تون» احساسی و گیرا هستند. او حتی درحالیکه این اثر، قلبش را به تکههای کوچک تقسیم کرده نمیتوانسته آن را زمین بگذارد.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
کتاب حاضر با عنوان «تنها غم عشق میتواند اینطور زخم بزند» با ترجمهٔ «سید رضا حسینی» توسط انتشارات آموت در سال ۱۴۰۲ فیپا دریافت کرده است.
بخشی از کتاب هیچ دردی شبیه عشق نیست
«تمام شب خواب به چشمانم نمیآید و روی تختم غلت میزنم. دیشب بهقدری شوکه شده بودم که زبانم بند آمده بود و درنهایت اندرس را تنها در اتاق نشیمن رها کردم و به اتاقم آمدم. اندرس هم پذیرفت و به گمانم از کارم استقبال هم کرد. چیزهای زیادی بود که هر دوی ما باید هضم میکردیم.
لوری شاید زنده باشه ولی رفته، رن. همسرم رفته.
جوناس هم از همین کلمات استفاده کرده بود. او هم گفته بود لوری رفته. نگفته بود مردن، گفته بود رفته.
حتی من هم گفتم کیسی میگه تو همسرت رو از دست دادی...
استفاده از کلمۀ مرده خشن به نظر میرسید، اما اگر من جور دیگری حرف میزدم چه؟ مثلاً میگفتم کیسی گفت چند سال پیش همسرت تو تصادف ماشین مرده، آنوقت چه؟ آیا اندرس همانطور که زمان و شرایط تصادف را برایم تصحیح کرده بود، کلمۀ مرده را هم تصحیح میکرد؟
من از کجا قرار بود متوجه بشوم؟ کی قرار بود متوجه بشوم؟ آیا اندرس دربارۀ لوری برایم حرف میزد؟ نکند فکر میکرد من بیخبر از همهجا به لندن برمیگردم و او را پاک فراموش میکنم؟ این چیزی بود که اندرس میخواست؟
یاد نگاه اندرس میافتم وقتی برایش تعریف کردم شاید به آمریکا بیایم و شغلی را که دین به من پیشنهاد داده بپذیرم. با خودم میگویم احتمالاً او ترجیح میداد من برگردم لندن.
اندرس بهمراتب از اسکات بدتر است. اسکات دستکم با من روراست بود. هرگز به من دروغ نگفت و دنبال روشهای آسان نبود. اسکات انتخابهای سختی میکرد، اما معتقد بود درست است.
ناگهان موجی از احترام به اسکات به قلبم هجوم میآورد که بهنوعی این وضعیت را برایم سختتر میکند.
فکر میکردم اندرس مرد محترم و شریفی است. اگر لازم میشد حاضر بود شغلی را که عاشقش بود رها کند تا کاری را که درست بود برای خانواده و برادرش انجام دهد.
او واقعاً مرد محترم و شریفی است.
سرم درد میکند. قلبم درد میکند. نمیدانم با این اوضاع اینجا چهکار میکنم، اما فکر اینکه بلند شوم و ترکش کنم... فعلاً فکر نمیکنم بتوانم چنین کاری بکنم، هنوز نه.»
حجم
۳۳۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
حجم
۳۳۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۸۴ صفحه
نظرات کاربران
رن بعد از جدایی از نامزدش با قلبی شکسته راهی آمریکا پیش پدر و نامادریش میشه تا شاید ترمیمی برای روح زخم خورده ش باشه غافل از وقایعی که اونجا منتظرشه یه عاشقانه زیبا و لطیف نویسنده دلدادگی رو به شکلی زیبا
داستان زندگی رن که معمار وزن جوانی که نامزدش ترکش کرده و برای تعطیلات به آمریکا رفته . رن رودوست داشتم شاید نمونه ی فرزند طلاق ومشکلات آنها و همچنین داستان آشنایی با همسایه وروابط خوب واما عشق .