کتاب خواهر خوب
معرفی کتاب خواهر خوب
کتاب «خواهر خوب» نوشتۀ سالی هپورث، ترجمۀ راحله نظری و ویراستۀ نگین موزرمنیا است و نشر کتاب کوله پشتی آن را منتشر کرده است. خواهر خوب رمانی عجیب و پیچیده است که هشدار میدهد گاهی خواهرداشتن هم میتواند خطرناک باشد.
درباره کتاب خواهر خوب
رز و فرن نام ۲ خواهر است که دوقلوهای ناهمسان هستند و در استرالیا زندگی میکنند. رز کوتاهتر است با موهای مشکی، فرن مثل مادرشان قدبلند است و لاغر. شروع داستان زمانی است که آنها دیگر بزرگ شدهاند. فرن حواسپرت است و به نور زیاد، ازدحام و سروصدا حساسیت دارد. او کتابدار و مجرد است و از روتینهای زندگیاش لذت میبرد؛ ۳ بار در هفته به دیدن خواهرش و هر پنجشنبه هم به ملاقات مادرش (در آسایشگاه) میرود. رز متأهل است؛ اما اخیراً شوهرش برای کار به لندن رفته است. رز اعتقاد دارد شوهرش بهخاطر علاقه و اصرارش به بچهدارشدن رفته است. وقتی فرن میفهمد که خواهرش ناامیدانه دوست دارد بچهدار شود، ازآنجاییکه همیشه خود را مدیون خواهرش میداند تصمیم میگیرد بچهای به دنیا بیاورد تا از این طریق به خواهرش کمک کند. اما گرفتن این تصمیم عجیب، اتفاقات پیچیدهای را رقم خواهد زد که منجر به برملاشدن رازهای هولناک زندگیشان میشود.
رز و فرن، ۲ شخصیت اصلی، داستان را روایت میکنند و هر ۲ راوی غیرقابلاعتماد هستند. رواندرمانگر از رز خواسته است تا آنچه در ذهن دارد به روی کاغذ بیاورد. روایت داستان بهگونهای است که خواننده تصور میکند رز خواهر مسئولیتپذیری است، همیشه حامی خواهرش فرن بوده است و رابطهای خوب و بینقص بین ۲ خواهر برقرار است و در مقابل، از روایت فرن اینطور برمیآید که او خود را مدیون و وابستۀ رز میداند. اما هیچ چیز آنطور که پیداست، نیست و داستان پیچیدهتر از آن است که خواننده تصور میکند و باید منتظر صحنههای غافلگیرکننده باشد.
یکی از موضوعاتی که سالی هپورث در این رمان روانشناسانه، از طریق شخصیتپردازیهای درست و دقیق به آن اشاره دارد این است که چگونه یک فرد قادر است آسیبپذیریِ فرد دیگر را طعمه قرار دهد. چه در کودکی، که رز باعث شد فرن بدون اینکه بداند و بفهمد پسربچۀ بیگناه را غرق کند و چه در بزرگسالی. چون رز فهمیده است که خواهرش خود را جدای از او نمیداند؛ بنابراین او هم از این فرصت استفاده کرده و فِرن را بخشِ بیارزش وجود خود و طعمۀ نقشههایش میداند.
رمان خواهر خوب یکی از کتابهای پرفروش نیویورکتایمز است که برندۀ جایزۀ بهترین رمان جنایی بزرگسال نیز شد.
خواندن کتاب خواهر خوب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران رمان، درامهای خانوادگی و علاقهمندان به داستانهای جنایی، معمای و پیچیده پیشنهاد میکنیم.
درباره سالی هپورث
سالی هپورث، نویسندۀ استرالیایی است که در ملبورن متولد شد. او قبل از نویسندگی بهعنوان مدیر منابع انسانی فعالیت میکرد. بعد از بهدنیاآمدن اولین فرزندش اولین رمان خود را نوشت. «عشق هرگز فراموش نمیکند» و «قول مادر» از دیگر آثار این نویسنده بهشمار میروند.
بخشی از کتاب خواهر خوب
«امروز من و رواندرمانگرم مستقیم سراغ میل شدید من برای بچهدار شدن رفتیم. توضیح دادم که حتی این میل را بهصورت فیزیکی هم احساس میکنم، مثل گرسنگی، درد یا فقدان. رواندرمانگرم بر این باور است که این مسئله ریشه در کودکی من دارد؛ میل برای انجام کاری که مادرم موفق نشده بود بهدرستی انجام دهد؛ تلاشی برای التیام خودم. شاید راست میگوید. گفتوگو بهسمتی پیش رفت و او سؤالاتی دربارهٔ دورترین خاطرهٔ آزاردهندهای که به یاد میآوردم پرسید. باید جایی اعماق ناخودآگاهم در حال خاک خوردن میبود، چون کمی طول کشید تا بتوانم به یاد بیاورم. اما حالا بهوضوح بهخاطر میآورم؛ جوری که قادر نیستم اندیشیدن به آن را متوقف کنم. برمیگردد به زمانی که پنجساله بودم؛ یک سال بعد از زمانی که پدر ما را ترک کرد. قبل از آن زمان چیزی را بهخاطر نمیآورم. اولین خاطرهای که به یاد دارم متعلق به همان دوران است، همان سالی که مامان ما را به کتابخانه میبرد. فرن عاشق آن سال است و همیشه با علاقهمندی خاصی از آن یاد میکند؛ کتابخانه برایش تبدیل به خانهای شده بود، طوری که جهانهای پنهان را بین برگههای کتابها کشف میکرد و تنها دلیلی بود برای اینکه کتابدار شود. دلم میخواهد فریاد بزنم. گاهی با خودم فکر میکنم - مثل تمام کتابهای ماجراجویانهای که میبلعیدیم - ما دو نفر در دو جهان موازی زندگی میکنیم.
«میدانید چهچیزی جالب است؟ بعید میدانم فرن بداند که ما در آن سال بیخانمان بودیم. احتمالاً به خودش میگوید که همهاش ماجراجویی، تعطیلات یا تجربهای تازه بوده است. شاید هم اصلاً چیزی به خودش نمیگوید. او یک نعمت خدادادی دارد؛ زندگی را آنگونه که هست میپذیرد، بهجای اینکه در آن تردید کند. گاهی یا بهتر بگویم همیشه به این نعمتی که دارد حسادت میکنم.»
حجم
۲۶۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
حجم
۲۶۶٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
نظرات کاربران
موضوع جالبی داشت و خواننده رو تا به آخر داستان با خودش می بره. ترجمه هم خیلی خوب بود فقط از نظر دستوری نمی دونم به چه علت " ای " آخر فعل به " هٔ " تبدیل شده بود
داستان جالبی داشت ترجمه خوب بود داستان الکی کشدار نبود داستان دو خواهر دوقلو که پدرشون ترکشون کرده و با مادرشون زندگی می کنند داستان فلش بک های خوبی داشت پایان غافلگیرکننده ای هم داشت در کل همه چیش خوب
داستان دو خواهر دوقلو. روایت متفاوتی از هرکدام. هرچند دو سوم آخر کتاب قابل حدس زدن بود، اما داستان جذاب و پر کششی داشت. ترجمه خوب بود.
کتاب خوبی بود اما بنظرم ترجمه یکم مشکل داشت اما در کل داستان خوبی داشت و در آخر داستان همه چیز عوض میشه
بعد از مدت ها این کتاب به دلم نشست و در عرض یک روز خوندمش ، نویسندهِ کتاب واقعا بلده چطور تورو تا آخر داستان ببره بدون اینکه خسته بشی ، کتاب جنبه ی روانشناختی خیلی خوبی داشت و من
من این کتاب رو خیلی دوست داشتم. فکر کنم سومین کتابی بود که از این نویسنده خوندم. داستانهاش روال جالبی داره، میتونی کاملا با شخصیتها انس بگیری و جلو بری. یادمه در دو کتاب قبلی هم که خوندم پایانش نه