دانلود و خرید کتاب ما تمامش می کنیم کالین هوور ترجمه آرتمیس مسعودی
تصویر جلد کتاب ما تمامش می کنیم

کتاب ما تمامش می کنیم

نویسنده:کالین هوور
انتشارات:نشر آموت
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۷از ۳۶۹ رأیخواندن نظرات
معرفی نویسنده
عکس کالین  هوور
کالین هوور

کالین هوور در ۱۱ دسامبر ۱۹۷۹ در سولفور اسپرینگز در تگزاس به دنیا آمد و در سالتیلو در تگزاس بزرگ شد. هوور مدت‌ها پیش از اینکه هویت خود را درک کند، عاشق نوشتن بود. او خود درباره‌ی کودکی‌اش این‌گونه می‌گوید: «به یاد دارم که در کودکی احساس می‌کردم که داستان‌هایی برای گفتن دارم.»

معرفی کتاب ما تمامش می کنیم

کتاب ما تمامش می کنیم داستانی از کالین هوور با ترجمه آرتمیس مسعودی است. این داستان درباره زندگی و انتخاب‌های دختری به نام لیلی است. ماجرایی عاشقانه که به شما ثابت می‌کند: گاهی اوقات کسی که دوستت دارد، بیش از همه آزارت می‌دهد.

درباره کتاب ما تمامش می کنیم

داستان ما تمامش می‌کنیم داستانی جذاب و مصداقی بارز برای این جمله است: گاهی اوقات کسی که دوستت دارد، بیش از همه آزارت می‌دهد. لیلی بلوم با مردی به نام رایل کینکید آشنا می‌شود. مردی که جراح مغز و اعصاب است و رفتارش با لیلی زندگی او را به بهشت تبدیل می‌کند. زندگی زیبایی که حتی در رویای لیلی هم وجود نداشت. اما دغدغه‌هایش او را به یاد عشق اولش، اتلس کاریگن، می‌اندازد. مردی که از لیلی محافظت می‌کرد، با او نقاط مشترک فراوانی داشت و ناگهان، دوباره سر و کله‌اش پیدا شده است...

این داستان زیبا و خواندنی، قلبتان را می‌شکند و درست لحظه‌ای که همه‌چیز را تمام شده می‌پندارید، از امید سرشارتان می‌کند. داستانی که از زنان، انتخاب‌های آنان و شجاعتی که باید به خرج بدهند می‌گوید. علاوه بر این کالین هوور در مسیر روایت داستان در دام کلیشه‌های رایج داستان‌های عاشقانه هم گرفتار نمی‌شود.

کتاب ما تمامش می کنیم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

دوست‌داران رمان‌های عاشقانه را به خواندن کتاب ما تمامش می‌کنیم دعوت می‌کنیم.

درباره کالین هوور

کالین هوور در سال ۱۹۷۹ در تگزاس به دنیا آمد و در سال ۲۰۱۱ اولین رمان خود، بسته، را منتشر کرد. وبلاگ‌نویس معروف، ماریس بلک، به این رمان پنچ ستاره داد و این کتاب به سرعت از پرفروش‌های نیویورک تایمز شد. هوور کتاب‎های زیادی نوشته است که بیشتر آن‌ها مانند «عقب‌نشینی»، «ما تمامش می‌کنیم»، «این دختر» جوایز و دستاوردهای ارزشمندی داشته‌اند.

بخشی از کتاب ما تمامش می کنیم

یک پایم را روی لبه پشت بام گذاشته‌ام و از طبقه دوازدهم، خیابان‌های بوستون را نگاه می‌کنم. نمی‌توانم به خودکشی فکر نکنم.

نه، نه در مورد خودم. زندگی‌ام را آن‌قدر دوست دارم که بخواهم ادامه‌اش بدهم.

بیشتر در مورد دیگران فکر می‌کنم و اینکه درنهایت، چطور تصمیم می‌گیرند به زندگیشان پایان بدهند. آیا بعدآ برای این تصمیمشان تأسف می‌خورند؟ حتمآ درست پس از آنکه اقدام به این کار می‌کنند و یک لحظه پس از آنکه کار شروع می‌شود، هنگام سقوط آزاد سریع، کمی احساس پشیمانی می‌کنند. آیا در حالی که زمین به سرعت به طرفشان می‌آید، به زمین نگاه می‌کنند و می‌گویند: «عجب گندی زدم. چه فکر مزخرفی بود؟»

فکر نمی‌کنم این‌طور باشد.

من خیلی به مرگ فکر می‌کنم؛ به‌خصوص، امروز که تازه ــ همین دوازده ساعت پیش ــ جانانه‌ترین سخنرانی تمجید در مراسم خاکسپاری را که اهالی پلتورای مین تاکنون شاهدش بوده‌اند، ایراد کرده‌ام. خب، شاید جانانه‌ترین سخنرانی نبود و می‌توانست ناموفق‌ترین سخنرانی هم به حساب بیاید. فکر می‌کنم بستگی به این دارد که نظر مادرم را بپرسید یا نظر مرا. مادرم که احتمالا تا یک سال، با من صحبت نخواهد کرد.

سوءتفاهم نشود، سخنرانی من مانند سخنرانی خواهر استیو جابز یا برادر پت تیلمن در مراسم خاکسپاری آن‌ها نبود که در تاریخ ثبت شود اما در نوع خود، پرشور بود.

اولش مضطرب بودم. هرچه نباشد مراسم خاکسپاری اندرو بلوم تحسین‌برانگیز بود؛ شهردار محبوب شهر زادگاهم پلتورای مین، صاحب موفق‌ترین آژانس املاک و مستغلات شهر، همسر جنی بلوم محبوب که قابل احترام‌ترین کمک مدرس کل پلتوراست و پدرلیلی بلوم ـ همان دختر عجیب و غریب با موهای قرمز آشفته که روزی عاشق یک مرد بی‌خانمان و مایه شرمساری کل خانواده شد.

آن من بودم.

آیدا
۱۴۰۰/۰۱/۲۱

لطفا توی بی نهایت بذارین

Allabout_shin
۱۴۰۰/۱۱/۱۴

حاوی اسپویل . . . . . . نمره ی اصلی مد نظرم ۲/۵ این کتاب رو با دقت خوندم چون خیلی ازش تعریف شنیده بودم البته ترجمه فارسی که خب مترجم بعضی قسمت هارو صلاح نمیدونه ما در جریان باشیم تازه آخر داستان هم سانسور کردن در صورتیکه

- بیشتر
novelist
۱۳۹۹/۰۹/۲۵

من با انتشارات آموت زیاد میونه ای ندارم ولی این کتاب داستان ساده و جالبی داره، یه داستان امریکایی و قابل تعمیم به تمام ادوار و مکان ها از جمله حال حاضر ایران، داستان درباره دختری آمریکاییه که مشکلاتی در

- بیشتر
fatemeh.p
۱۴۰۰/۰۱/۰۸

این کتاب عالیه و از بهترین کتابهاییه که تا الان خوندم. داستان فقط یک داستان رمانتیک نیست بلکه پر از عبرت و درس زندگی هست.خوندنش رو به همه توصیه می کنم علی الخصوص به خانمها👌🏻 انتقادم به ترجمه کتاب هست که

- بیشتر
Ghazal Didar
۱۴۰۱/۰۳/۰۹

من نسخه فیزیکی این کتاب رو خوندم. بنظرم داستان جذابی داره و من از یه جایی به بعد نمیتونستم کتاب رو رها کنم و دوست داشتم ببینم که در انتها چه اتفاقی میفته. احساسات و افکار شخصیت ها خیلی خوب پرداخته

- بیشتر
به دنبال آلاسکا
۱۴۰۰/۰۹/۱۹

بینهایت لذت بخش و دوست داشتنی کتاب طبیعتا سانسور زیاد داره ولی جوری نیست که داستان رو متوجه نشید بخونید و لذتش رو ببرید:)

nazanin
۱۴۰۰/۱۲/۲۱

داستان اولش کلیشه ای شروع میشه ولی آخرش یه تابوشکنی جذابه که من خیلی تونستم ازش یاد بگیرم ترجمه فراتر از تصور متفاوت با نسخه اصلیه طوری که وقتی حین خوندن مقایسه میکردم از این همه تفاوت نزدیک بود شاخ در

- بیشتر
Nadi Otari
۱۴۰۰/۰۱/۲۰

من امشب این کتاب رو خوندم با یه ترجمه دیگه که واقعا افتضاح بود ولی از کلیت کتاب خوشم اومد داستان خوب و تاثیر گذاری داشت من خودم به شخصه چندین ساله به این نتیجه رسیدم که زندگی یه بچه

- بیشتر
rey
۱۴۰۱/۰۸/۲۵

نمی‌خوام بگم لیلی تصمیم اشتباهی گرفت اما احساساتی ک هنوز تو وجودش به اتلس داشت(وقتی با رایل بود)یه جورایی منو آزار می‌داد و حس خیانت بهم میداد..

زهرا۵۸
۱۴۰۰/۰۹/۱۵

واقعیت بی پرده... روایتی تلخ از رنج های حاصل از عشق های بیمارگونه و عواقب حاصل از اون هست قبلا کتابی خوندم که می گفت: الگوهای ذهنی دریافتی شخص در کودکی، منجر به انتخابهای درست یا غلط او در روابط بزرگسالی او

- بیشتر
فکر می‌کنم یکی از بزرگ‌ترین نشانه‌های بلوغ یک فرد همین است، اینکه بداند چطور چیزهایی را که برای دیگران اهمیت دارد، درک کند، حتی اگر برای خودش اهمیت چندانی نداشته باشند.
پازل 🧩
آدم بد وجود نداره. همهٔ ما آدمایی هستیم که گاهی اوقات، کارای بد انجام می‌دیم.
sara
فکر می‌کردم اگر او برود، من می‌میرم. اما نمردم. چون او رفت و من هنوز اینجا هستم. هنوز دارم زندگی می‌کنم. هنوز نفس می‌کشم، فقط به زحمت.
Saba
گیاهان برای اینکه زنده بمونن، باید به طریق صحیح دوست داشته بشن. آدمام همین‌طور. ما از لحظهٔ تولد، به پدر و مادرمون متکی هستیم که دوستمون داشته باشن و زنده نگهمون دارن و اگر اونا محبت رو از طریق صحیح به ما نشون بدن، ما انسان‌های بهتری می‌شیم.
Mohadese
همهٔ انسان‌ها اشتباه می‌کنند. چیزی که شخصیت ما را می‌سازد، اشتباهات ما نیست، بلکه نحوهٔ برخوردمان با آن اشتباهات و درس گرفتن از آن‌ها، به جای توجیه‌تراشی است.
پازل 🧩
دوست دارم که آسمان، این‌طور حس کوچک بودن به من می‌دهد.
sara
ما چند سال وقت داریم که زندگی کنیم. پس باید هر کاری که می‌تونیم انجام بدیم که مطمئن بشیم از این سال‌ها نهایت استفاده رو بردیم. نباید وقتمونو برای چیزایی تلف کنیم که شاید یه روزی اتفاق بیفتن یا شایدم اصلا هیچ‌وقت اتفاق نیفتن.»
Mohadese
اما احساس بهتری پیدا خواهم کرد. این طبیعت انسان است که یک زخم کهنه را درمان می‌کند و خودش را برای بستن یک پوستهٔ جدید آماده می‌کند. فقط همین.
پازل 🧩
الگوها وجود دارند زیرا شکستن آن‌ها دردناک است. برای تغییر الگویی که به آن عادت داریم، به توانایی تحمل رنج و شجاعت خیلی زیادی نیاز است.
Mohadese
تمام آدم‌هایی را که در زندگی‌ات دیده‌ای، مجسم کن. تعدادشان خیلی زیاد است. آن‌ها مثل موج می‌آیند و جلو و عقب می‌روند. بعضی از موج‌ها، خیلی بزرگ‌ترند. چیزهایی را از عمق دریا با خودشان می‌آورند و همان‌جا در ساحل رها می‌کنند؛ میان ذرات ریز ماسه، آثاری به جای می‌گذارند که حتی مدت‌ها بعد از آنکه موج عقب‌نشینی می‌کند، نشان می‌دهد امواج آنجا بوده‌اند. وقتی اتلس گفت: «دوستت دارم»، منظورش همین بود. او می‌خواست بدانم که من بزرگ‌ترین موجی بوده‌ام که او تا به حال با آن برخورد داشته است و من آن قدر چیزها با خودم آورده‌ام که حتی وقتی موج رفت، تأثیراتم همیشه به جا خواهد ماند.
زهرا۵۸
اینکه کسی انسان را بیازارد، به آن معنی نیست که انسان می‌تواند از دوست داشتن او دست بردارد.
me
اخیرآ احساس کرده‌ام دارم غرق می‌شوم و گاهی اوقات، انسان‌ها نیاز دارند به آن‌ها یادآوری بشود که فقط باید به شنا کردن ادامه بدهند.
امیر
آدم بد وجود نداره. همهٔ ما آدمایی هستیم که گاهی اوقات، کارای بد انجام می‌دیم.
mhds
من تلاش کرده‌ام قوی باشم. تلاش کرده‌ام وقتی کنار دیگران هستم، دلم زیاد برای خودم نسوزد اما اینجا، کنار مادرم، با تمام وجود می‌خواهم ضعیف باشم. می‌خواهم برای مدت کوتاهی تسلیم شوم. می‌خواهم او خودش را کنترل کند، مرا در آغوش بگیرد و بگوید همه‌چیز درست می‌شود
زهرا۵۸
«من احساس می‌کنم همه، خود جعلیشون رو نشون می‌دن. همهٔ ما تو عمق وجودمون خراب و داغونیم. فقط، بعضیامون می‌تونیم اینو بهتر از بقیه پنهان کنیم.»
Saba
«لیلی، آدم بد وجود نداره. همهٔ ما آدمایی هستیم که گاهی اوقات، کارای بد انجام می‌دیم.»
پگاه
«من احساس می‌کنم همه، خود جعلیشون رو نشون می‌دن. همهٔ ما تو عمق وجودمون خراب و داغونیم. فقط، بعضیامون می‌تونیم اینو بهتر از بقیه پنهان کنیم.»
afsan
«می‌خوای بدونی وقتی زندگی کلافه‌ت می‌کنه، چی کار باید بکنی؟ ... فقط به شنا کردن ادامه بده. به شنا کردن ادامه بده. فقط شنا کن، شنا کن، شنا کن.»
sara
وقتی ما خارج گود هستیم، برایمان آسان است که باور کنیم اگر ما بودیم و کسی با ما بدرفتاری می‌کرد، بدون لحظه‌ای فکر کردن، او را ترک می‌کردیم. آسان است که بگوییم اگر کسی با ما بدرفتاری می‌کرد، ما دیگر نمی‌توانستیم او را دوست داشته باشیم، در حالی که ما جای آن شخصی نیستیم که آن فرد بدرفتار را دوست دارد. وقتی اولین بار، چنین چیزی را تجربه می‌کنیم، اینکه از فردی که با ما بدرفتاری کرده، متنفر شویم، کار چندان آسانی نیست زیرا بیشتر وقت‌ها آن‌ها برای ما یک موهبت هستند.
mrym
«هر بار که اتفاقی می‌افته، حد و حدود ما یه کمی سست‌تر می‌شه. هر بار که انتخاب می‌کنی بمونی، دفعهٔ بعد، رفتن برات سخت‌تر می‌شه؛ تا اینکه بالاخره، حدودت رو فراموش می‌کنی چون به این فکر می‌افتی که "حالا که پنج سال دوام آوردم، پنج سال دیگه‌م صبر می‌کنم."»
زهرا۵۸

حجم

۲۷۷٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۸۳ صفحه

حجم

۲۷۷٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۳۸۳ صفحه

قیمت:
۹۹,۵۰۰
۶۹,۶۵۰
۳۰%
تومان