کتاب دزیره
معرفی کتاب دزیره
کتاب دزیره نوشتهٔ آن ماری سلینکو و ترجمهٔ ایرج پزشکزاد است. انتشارات علمی و فرهنگی این رمان کلاسیک تاریخی را منتشر کرده است. این اثر از مجموعهٔ «ادبیات کلاسیک جهان» است. نویسنده در این اثر، روایتی از زندگی دزیره کلاری ارائه میدهد. دزیرهای که در ابتدا عاشق ناپلئون میشود، اما پس از اینکه ناپلئون دلش را میشکند، ملکهٔ سوئد میشود. این رمان اطلاعاتی دربارهٔ فرانسهٔ قرن ۱۸ نیز به شما میدهد.
دربارهی کتاب دزیره
قهرمان اصلی رمان دزیره (Désirée)، «برناردین اوژنی دزیره» است. دزیره کلاری ملقب به «دزیدریا»،ملکهٔ سوئد و نروژ، دختر آقای «فرانسیس کلاری»، تاجر ابریشم و اهل مارسی بود که در هشتم نوامبر سال ۱۷۷۷ میلادی در مارسی فرانسه چشم به جهان گشود. خواهر دزیره که «ژولی» نام داشت، با «ژوزف بناپارت» برادر ناپلئون بناپارت عروسی کرد. دزیره عاشق ناپلئون شد و در ۱۷۹۴ با ناپلئون بناپارت نامزد شد، اما دو سال بعد ناپلئون نامزدی خود را با او به هم زد و در هشتم مارس ۱۷۹۶ با «ژوزفین دوبو هارنه» ازدواج کرد. این عشق بود که دزیره را به پاریس کشاند. او چندی بعد با ژنرال «ژان باتیست برنادوت» که فردی مدیر، باتجربه و کارآزموده بود، ازدواج کرد. او جنگهای پیروزمندانه و افتخارآمیزی انجام داد و به خاطر خوشنامی خود از طرف مجلس ملی سوئد به ولیعهدی آن کشور برگزیده شد و سپس در ۱۸۱۰ رسماً پادشاه آن کشور شد. آنماری سلینکو در رمان دزیره به شرح زندگی و عشق دزیره و ناپلئون به یکدیگر پرداخته است.
کتاب دزیره را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی عاشقانهٔ فرانسه و علاقهمندان به رمانهای کلاسیک تاریخی پیشنهاد میکنیم.
درباره آن ماری سالینکو
آن ماری سلینکو (۱۹۸۶ - ۱۹۱۴)، نویسندهٔ اتریشی و خالق آثار پرفروشی به زبان آلمانی بوده است. او تا سال ۱۹۳۹ مقیم آلمان بود و در این سال با شروع جنگ جهانی دوم، همراه با همسرش ابتدا به دانمارک و سپس در سال ۱۹۴۳ به سوئد پناهنده شد. رمان مشهور «دزیره»، آخرین اثر این نویسنده است که به ۲۵ زبان زندهٔ دنیا ترجمه شده است. در سال ۱۹۵۶ میلادی فیلمی بر اساس این رمان با بازی «مارلون براندو» و «جین سیمون» ساخته شد.
درباره ایرج پزشکزاد
ایرج پزشکزاد در سال ۱۳۰۶ در یک خانوادهٔ سلطنتی، متمول و فرهیخته به دنیا آمد. پدر او طبیب بود و مادرش یک اشرافزاده. ایرج نوجوانی خود را در ایران گذراند و بعد برای تحصیل در رشتهٔ حقوق به فرانسه مهاجرت کرد. او پس از اتمام تحصیل، به ابران بازگشت و در سمت قاضی مشغول به کار شد. کمی بعد هم به استخدام وزارت امور خارجه درآمد و تحتعنوان سفیر ایران در کشورهایی مثل اتریش و چکسلواکی کار کرد. ایرج پزشکزاد در سال ۱۳۳۰ درحالیکه ۲۴ساله بود، داستاننویسی را شروع کرد. تسلط او به زبان فرانسه باعث شد که در همین زمان دست به ترجمهٔ داستانهای کوتاهی از نویسندگان مهم و ارزشمندی مثل «ولتر» و «مولیر» بزند و اثری شاخص به نام «دزیره» از «آن ماری سلینکو» را به فارسی برگرداند. نویسندگی از جایی برای پزشکزاد جدی شد که توانست در نشریهٔ فردوسی ستونی ثابت و روزانه برای انتشار نوشتههای طنزش برای خود دستوپا کند. نام ستون او در این نشریه «آسمون و ریسمون» بود و آرامآرام خوانندگانی پروپاقرص پیدا کرد.
بخشی از رمان مشهور «دایی جان ناپلئون» در نشریهٔ فردوسی و بهصورت پاورقیهای پراکنده و نیمهمنسجم منتشر شده بود و استقبال مخاطبان از این نوشتهها باعث شد که پزشکزاد به این فکر بیفتد تا داییجانناپلئون را کمی جدیتر بگیرد. ایرج پزشکزاد درحالیکه به حرفهٔ خود یعنی سرکنسولگری ایران مشغول بود، دستی بر سروروی این نوشتههای پراکنده کشید. او توانست بهترین رمان طنز ایران را از دل این مطالب بیرون بکشد و در سال ۱۳۴۹ برای چاپ این رمان اقدام کند. مخاطبان فارسیزبان آنقدر با رمان داییجانناپلئون و شخصیتهای جاندار آن ارتباط برقرار کردند، که طول نکشید تا چاپهای چهارم و پنجم این رمان به بازار آمد.
آثار دیگر پزشکزاد در طنازی و دلبری از مخاطب دستکمی از اولین رمان او ندارند، اما شاید به این دلیل که سریالی از روی آنها ساخته نشد، تا این حد مهجور و غریب باقی ماندهاند. «حاج مم جعفر در پاریس»، «بوبول» و «ادب مرد به ز دولت اوست» از داستانها و نمایشنامههایی کمدی است که بیشباهت به فضای مضحک و دیالوگهای خندهآور داییجانناپلئون نیستند. پزشکزاد پس از مهاجرت اجباری و دائمش به فرانسه تنها به روزنامهنگاری، نوشتن داستان طنز و ترجمه پرداخت و نوشتن داستان کمدی را تنها راه خود برای زندگی میدانست. ایرج پزشکزاد در ۲۲ دی ماه سال ۱۴۰۰، در ۹۴سالگی و در آمریکا درگذشت.
بخشی از کتاب دزیره
«دیروز ما مهمان غیرمنتظرهای داشتیم. کنت تالیران، پرنس بنهوان، به دیدن ما آمده بود. پرنس با خنده گفت که به دیدن همسایههای خود آمده است. برای اینکه پرنسنشین بنهوان، نزدیک پرنسنشین پونته کوروو واقع است و پرنسنشینهای ما در یک زمان به ما اهدا شده است. تالیران هم مثل فوشه، از خدمتگزاران مقتدر ناپلئون است. باوجوداین، یک سال است که از پست وزارت روابط خارجی کنارهگیری کرده است. میگویند تالیران ناپلئون را از دستزدن به جنگهای تازه برحذر داشته و سر این موضوع، مشاجرهٔ سختی بین آنها درگرفته است و تالیران بلافاصله استعفای خود را تقدیم امپراتور کرده است. اما ناپلئون، مثل اینکه نمیتواند از خدمات دیپلماتیک او صرفنظر کند، عنوان مشاور عالی امپراتوری را به او داده و تأکید کرده است که قبل از هر تصمیم مهم مربوط به وزارت امور خارجه، با او مشاوره شود. من از این مشاور عالی لنگ خوشم میآید. خیلی خوشبرخورد و خوشصحبت است. هیچوقت با خانمها از جنگ و سیاست صحبت نمیکند و من نمیتوانم تصور کنم که روزی کشیش بوده است.
ولی این موضوع عین حقیقت است. او حتی یکی از اولین روحانیانی بود که نسبت به جمهوری قسم وفاداری خوردند. اما چون از خانوادهٔ اشراف قدیم بود، این قسم نمیتوانست به دادش برسد و اگر به موقع به امریکا فرار نکرده بود، به دست روبسپیر توقیف میشد. چند سال پیش، ناپلئون پاپ را مجبور کرد که تالیران را از سلک روحانیان خارج کند. برای اینکه ناپلئون میل داشت وزیر امور خارجهاش زن بگیرد و روزی یک معشوقه عوض نکند (ناپلئون در اینگونه مسائل مخصوصاً دربرابر اطرافیانش خیلی متعصب شده است). اما تالیران دائماً بهانه میآورد و میگفت که نمیتواند زن بگیرد و ناچار است مجرد زندگی کند. عاقبت نتوانست درمقابل امپراتور مقاومت کند و ناچار شد با آخرین معشوقهاش ازدواج کند. ولی به محض اینکه عقد ازدواج بسته شد، دیگر کسی او را با زنش ندید. من توقع چنین رفتاری از یک روحانی سابق نداشتم. خلاصه این مرد مقتدر، دیروز به دیدن ما آمد و پرسید: «چه شده که مدتی است شما را در پاریس نمیبینم، پرنس عزیز؟» »
حجم
۷۲۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۷۵۹ صفحه
حجم
۷۲۴٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۷۵۹ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب عالیه... با نثری دلنشین خواننده رو با خودش به دوران ناپلئون بناپارت میبره.