دانلود و خرید کتاب مارپیچ بنانا یوشیموتو ترجمه محمدعلی مهمان‌نوازان

معرفی کتاب مارپیچ

کتاب مارپیچ نوشتهٔ جمعی از نویسندگان و ترجمهٔ محمدعلی مهمان‌ نوازان است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است. این کتاب مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه جهان را در بر دارد.

درباره کتاب مارپیچ

کتاب مارپیچ مجموعه داستان کوتاهی نوشتهٔ نویسندگان از سرتاسر جهان است. بنانا یوشیموتو، آلبرتو موراویا، جان چیور، جیم کریس، یحیی حقّی، رکسانا احمد، سیلویا واتانابه، دنیس جانسون، روبرت سالادریگاس، آلیشا یانزکوزیو نویسندگان این مجموعه هستند. عنوان برخی از داستان‌های این مجموعه عبارت است از «جواهرات»، «آه ای شهر رؤیاهای بربادرفته»، «چشم‌انداز تپه‌های نقره‌ای»، «تختخواب چهارتیرکیِ برنجی»، «اورژانس»، «رودلفوی کوچک»، «آی دبلیو ام هزار» و «طلسم و ماهِ همیشه‌متغیر».

می‌دانیم که داستان کوتاه به داستان‌هایی گفته می‌شود که کوتاه‌تر از داستان‌های بلند باشند. داستان کوتاه دریچه‌ای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیت‌هایی و برای مدت کوتاهی باز می‌شود و به خواننده امکان می‌دهد که از این دریچه‌ها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان می‌دهد و کمتر گسترش و تحول می‌یابد. گفته می‌شود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستان‌های کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشته‌ها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونه‌ای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده می‌شود. از عناصر داستان کوتاه می‌توان به موضوع، درون‌مایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویه‌دید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.

خواندن کتاب مارپیچ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران قالب داستان کوتاه و علاقه‌مندان به داستان‌های خارجی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب مارپیچ

«وقتی هجده‌ساله بودم، به عنوان وردست او مشغول کار شدم. سال ۴۸ بود، همان سالی که کلینتون با استفاده از تسهیلات ویژهٔ ارتش از مؤسسهٔ متوفیات فارغ‌التحصیل شد. این اتفاق هفته‌ها نقل هر مجلس بود، اینکه کلینتون چطور بازگشته و مؤسسهٔ کفن‌ودفن پردیس را وسط آبادی افتتاح کرده و به کار مخاطره‌پذیری که به واقع در مدخل جهان پس از مرگ انجام می‌گرفت، ماهیت علمی بخشیده است. من آگهی‌هایی را که به مراسم باشکوه افتتاحیه مربوط بود به یاد دارم، و این وعده که کار کفن‌ودفن شکل متجددی پیدا می‌کند و با شیوه‌های هنرمندانهٔ امروزی و موازین سفت‌وسخت سازمان بهداشت همراه خواهد بود. پیرزن، که تمام جنگ را به انتظار بازگشت پسرش مانده بود، صبورانه با موضوع کنار آمد و به جست‌وجوی کس دیگری برآمده بود تا کمک‌حال او در کارش باشد.

آن موقع من چندان آینده‌ای برای خودم نمی‌دیدم؛ علاقه‌ای به ادامهٔ تحصیل نداشتم و تلاش‌های مادرم برای اینکه مرا شوهر دهد و از سر باز کند، هنگامی که از جا بلند می‌شدم تا با داماد احتمالی دست بدهم و معلوم می‌شد یک سروگردن از او بلندتر هستم، ناگزیر به شکست می‌انجامید. شنیدم که یکی از آن‌ها غرولندکنان می‌گفت: «اگر موضوع به همین ختم می‌شد که دختره فقط شبیه اسبه می‌شد یه جوری کنار اومد، اما آخه هیکلش هم مثل اسب یُغُره.»

مادرم لباس‌های سرمه‌ای به من می‌پوشاند، عقیده داشت رنگ‌های تیره باعث می‌شود شرایط ظاهری کمتر توی چشم بزند. وقتی لحظهٔ سرنوشت‌ساز فرامی‌رسید، او با دندان‌های به‌هم‌فشرده می‌گفت: «یوری، بگیر بشین.» دامنم را می‌گرفت و مرا به زور می‌نشاند. من سر تکان می‌دادم، چایم را جرعه جرعه می‌نوشیدم، در خلال آشنایی دادن‌ها و گفت‌وگوی مختصری که پیش می‌آمد، لبخند می‌زدم تا اینکه زمان دست دادن برای قطعی اعلام کردن قول و قرارها فرامی‌رسید. آن‌وقت هیچ چیز در دنیا نبود که مرا از بلند شدن بازدارد. واسطهٔ ازدواج نهایتاً پیشنهاد کرد من سراغ حرفه‌ای بروم. گفت: «به‌هرحال همه که ازدواج نمی‌کنن.» مادرم گفت این حقیقتی است که آینده نشان خواهد داد، اما در این فاصله ضرری ندارد که من خیاطی یا آرایشگری یاد بگیرم. من تصمیم گرفتم شاگرد خاله‌زبان‌برزخی شوم.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۵۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۹۸ صفحه

حجم

۱۵۲٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۹۸ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
۱۳,۵۰۰
۷۰%
تومان