کتاب تاریخ جهانی بدنامی
معرفی کتاب تاریخ جهانی بدنامی
کتاب تاریخ جهانی بدنامی نوشتهٔ خورخه لوییس بورخس و ترجمهٔ سعید متین است. نشر نیماژ این مجموعه داستان کوتاهِ آرژانتینی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب تاریخ جهانی بدنامی
کتاب تاریخ جهانی بدنامی (Historia Universal de la Infamia) حاوی یک مجموعه داستان کوتاهِ آرژانتینی است که مستقیماً از زبان اسپانیولی به پارسی ترجمه شدهاند. این کتاب که از آثار نخستین خورخه لوییس بورخس به شمار میرود، ۱۳ داستان را در بر گرفته است. این مجموعه نخستینبار در سال ۱۹۳۵ میلادی منتشر شد. بورخس در این اثر بهسراغ بازآفرینی و بازنویسی سرگذشت شخصیتهای حقیقی و افسانهای رفته است؛ از یک یاغی مشهور غرب وحشی آمریکا گرفته تا یک قاتل مرموز در داستان مارک تواین. این بازآفرینی صرفاً نقلقولی ساده از وقایع تاریخی نیست. نویسنده با چاشنی طنز، تردید و بازیهای زبانی خواننده را به شک و تردید در ماهیت روایت و مرزهای واقعیت وا داشته است. او با زیر سؤال بردن اسناد و مدارک تاریخی، خواننده را به یک بازی فکری دعوت کرده است. گفته شده است که یکی از ویژگیهای برجستهٔ کتاب «تاریخ جهانی بدنامی»، نثر درخشان و بازیهای زبانی هنرمندانهٔ بورخس است. او با استفاده از جملات موجز و آراسته، لحنی طنزآمیز و درعینحال جدی را در روایتهای خود به کار میگیرد؛ همچنین علاقهٔ وافر او به کتابها و متون تاریخی بهوفور در ارجاعات و اشارات متعدد به منابع مختلف در داستانها مشهود است. داستانهای کتاب حاضر ساختاری مشابه دارند؛ شخصیتها که همچون قهرمانان شرارت به تصویر کشیده میشوند، با انگیزههای رذیلانه دست به عمل میزنند و به اهداف خود میرسند، اما سرانجام قربانیِ کردارهای خود میشوند. نویسنده، سراسر زندگی این افراد را در دو یا سه صفحهٔ کلیدی خلاصه کرده و از جزئیاتپردازی و عمیقشدن در انگیزههای رفتاری و ویژگیهای روانشناختی بدنامان کتابش پرهیز کرده است.
میدانیم که داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود. از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.
خواندن کتاب تاریخ جهانی بدنامی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر آرژانتین و قالب داستان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
درباره خورخه لوییس بورخس
خورخه لوییس بورخس در سال ۱۸۹۹ به دنیا آمد و در ۱۹۸۶ میلادی درگذشت. او نویسنده، شاعر و ادیب معاصر آرژانتینی و از برجستهترین نویسندگان آمریکای لاتین است. او یکی از چهرههای اصلی ادبیات اسپانیایی و جهانی است. کتابهای مشهور او که در دههٔ ۱۹۴۰ میلادی منتشر شده، مجموعهای از داستانهای کوتاه است که با مضامین مشترک از جمله رؤیاها، هزارتوها، فلسفه، کتابخانهها، آیینهها و نویسندگان داستانی و اساطیر به هم پیوسته است. آثار بورخس به ادبیات فلسفی و ژانر فانتزی کمک کرده و از سوی برخی منتقدان بهعنوان آغاز جنبش رئالیستی جادویی در ادبیات آمریکای لاتین قرن بیستم شناخته شده است. اشعار اواخر عمر او با چهرههای فرهنگی همچون اسپینوزا، کامو و ویرجیل ارتباط برقرار میکند. شهرت او بیشتر بهخاطر نوشتن داستان کوتاه است. یکی از مشهورترین کتابهای او به نام «داستان» (۱۹۴۴) دربردارندهٔ گلچینی از داستانهای کوتاه بورخس بهانتخاب خودش است. خورخه لوییس بورخس حدود سه دهه نامزد همیشگی دریافت جایزهٔ نوبل بوده است. او از معدود نامداران جهان ادبیات است که بیش از هر سبک ادبی دیگر، بر نوشتن داستان کوتاه متمرکز ماند. از آثار او میتوان به «تاریخ جهانی بدنامی»، «مترجمان هزار و یک شب»، «بیوهٔ چینگ، دزد دریایی»، «رز زرد» و «گزارش برودی» اشاره کرد.
بخشی از کتاب تاریخ جهانی بدنامی
«روزی که رسید، یکراست به منزل دون ایان رفت و او را در اتاقی دنج درحال مطالعه یافت. دون ایان او را بهگرمی پذیرفت و به او گفت که توضیحِ علتِ آن ملاقات را به بعد از ناهار موکول کند. پس به اتاقی با هوای بسیار مطبوع راهنماییاش کرد و گفت که از آمدن او بسیار خرسند است. بعد از ناهار، کشیش غرض از آن دیدار را به دون ایان گفت و از او خواهش کرد که دانش جادوگری را به او بیاموزد. دون ایان گفت که حدس میزد او کشیش باشد، مردی خوشموقعیت و خوشآتیه، اما بیم آن دارد که آن کشیش بعداً فراموشش کند. کشیش به او قول و اطمینان داد که هرگز آن لطف را فراموش نخواهد کرد و همواره گوشبهفرمان او خواهد بود. بر سر این موضوع که به توافق رسیدند، دون ایان توضیح داد که فنون ساحری را نمیتوان آموخت مگر در کنجی خلوت. پس دست کشیش را گرفت و او را به اتاق دیواربهدیوار برد که بر کف آن، درِ آهنی بزرگی بود. پیش از رفتن، به کنیز گفت که برای شام کبکی مهیا سازد؛ ولی تا وقتی او دستور نداده است، بریانش نکند. دوتایی دریچه را برداشتند و از پلکانی سنگی و خوشتراش، چندان پایین رفتند که مردِ کشیش پنداشت بستر رودِ تاخو بالای سرشان است. پایین پلهها حجرهای بود و بعد، کتابخانهای و بعد، نوعی اتاقک با ابزارآلات جادویی. به کتابها نگاهی انداختند و در این کار بودند تا اینکه دو مرد با نامهای برای کشیش وارد شدند. نامه را اسقف، عموی کشیش، نوشته بود و در آن به او خبر میداد که سخت بیمار است و اگر کشیش میخواهد او را، تا زنده است، ببیند، نباید درنگ کند. این خبر کشیش را سخت رنجیدهخاطر ساخت؛ از طرفی بهسبب مرض عمویش و از طرف دیگر بهسبب اینکه مجبور بود در مطالعاتش وقفه بیندازد. تصمیم گرفت پوزشنامهای بنویسد و برای اسقف بفرستد. سه روز بعد، مردانی با جامهٔ سوگواری و با نامههای دیگری برای کشیش از راه رسیدند. در آن نامهها نوشته بود که اسقف درگذشته است و درحال انتخاب جانشین اویند و امید دارند که بهلطف خداوند، کشیش را به این مقام برگزینند. درضمن میگفتند که رنج سفر را بر خود هموار نسازد، چه بسیار پسندیدهتر مینماید که او را غیاباً انتخاب کنند.»
حجم
۱۰۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۱۰۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه