دانلود و خرید کتاب لبخند نافله ذهب ترجمه محمدعلی مهمان‌نوازان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

معرفی کتاب لبخند

کتاب لبخند نوشتهٔ جمعی از نویسندگان و ترجمهٔ محمدعلی مهمان‌ نوازان است. انتشارات علمی و فرهنگی این مجموعه داستان کوتاه جهان را منتشر کرده است.

درباره کتاب لبخند

کتاب لبخند مجموعه داستان کوتاهی نوشتهٔ نافله ذهب، دینو بوتزابی، فرانسیسکو خیمنز، امی همپل، دونگ زو هونگ، جوی ویلیامز، حنیف قریشی، چینووا آچه‌به و سینتیا کادوهاتا است. عنوان برخی از داستان‌های این مجموعه عبارت است از «هفت طبقه»، «سفرِ ادواری»، «در گورستانی که ال جولسون دفن است»، «جلوه‌های بهار» و «ما یهودی نیستیم».

می‌دانیم که داستان کوتاه به داستان‌هایی گفته می‌شود که کوتاه‌تر از داستان‌های بلند باشند. داستان کوتاه دریچه‌ای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیت‌هایی و برای مدت کوتاهی باز می‌شود و به خواننده امکان می‌دهد که از این دریچه‌ها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان می‌دهد و کمتر گسترش و تحول می‌یابد. گفته می‌شود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستان‌های کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشته‌ها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونه‌ای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده می‌شود. از عناصر داستان کوتاه می‌توان به موضوع، درون‌مایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویه‌دید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.

خواندن کتاب لبخند را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های خارجی و علاقه‌مندان به قالب داستان کوتاه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب لبخند

«ژولیوس کنار پنجره‌ای رفت که رو به بازار بزرگ حاشیهٔ رود نیجر باز می‌شد. این بازار، که هنوز آن را انکوو یا شنبه‌بازار می‌نامیدند، با گسترش تمدن و رشد شهر و امتداد یافتنش در دل بندری مملو از نخل‌های روغنی، حالا مدت‌ها بود که در سایر روزهای هفته هم باز بود و مردم به آن مراجعه می‌کردند. البته به‌رغم همهٔ این‌ها، هنوز هم شلوغ‌ترین و پررونق‌ترین روز بازار همان روز نخست یا به‌عبارتی روز انکوو بود، زیرا الهه‌ای که از عهد قدیم او را مالک روز انکوو می‌دانستند تنها در همان روز افسون برکت‌آورش را روانهٔ آن بازار می‌کرد؛ حالا بماند که حرص و طمع فروشندگان سبب می‌شد که در سایر روزهای هفته هم به کار بپردازند. باور عمومی بر این بود که آن الهه درست پیش از سپیده‌دم به‌شکل پیرزنی در مرکز بازار پدیدار می‌شود و چترِ پَرِ جادویی‌اش را به چهار جهت تکان می‌دهد: مقابلش، پشت‌سرش، به طرف راست، و به سمت چپ، تا مردان و زنان را از نقاط دوردست به سوی بازار بکشاند. و بعد آنها محصولاتشان را با خود به آنجا می‌آوردند: روغن نخل و هستهٔ خرما، جوزِ کولا، نشاستهٔ مانیوک، حصیر، سبد، و کوزهٔ سفالی؛ و در ازای آن لباس‌های رنگارنگ، ماهی دودی، و ظرف‌وظروف فلزی تهیه می‌کردند و با خود به خانه می‌بردند. اینها کسانی بودند که جزو اقوام جنگل‌نشین به حساب می‌آمدند. سایرین هم با قایق خودشان را به آنجا می‌رساندند و همراهشان ماهی و سیب‌زمینی شیرین می‌آوردند. گاهی قایق بزرگی می‌آمد که بیش از دوجین آدم در آن بودند؛ گاهی هم سروکلهٔ بَلَم کوچکی پیدا می‌شد که پس از عبور از آب‌های خروشان آنام‌بارا فقط یک ماهیگیر و همسرش را به آنجا می‌آورد. ماهیگیر بَلَم‌اش را در Imageحاشیه‌ی رود می‌بست و با کلّی چک‌وچانه زدن ماهی‌هایش را می‌فروخت. بعد هم همسرش از حاشیهٔ پرشیب رودخانه خودش را به مرکز بازار می‌رساند تا نمک و روغن ــ و اگر عایدات خوبی از فروش ماهی‌ها داشتند ــ حتی یک قواره پارچه بخرد. برای بچه‌هاشان هم که در خانه بودند، از آن کتلت‌های لوبیا و کلوچه‌هایی می‌خریدند که زنان ایگارایی می‌پختند. وقتی غروب می‌شد، آنها سوار بلم می‌شدند و پاروزنان از آنجا می‌رفتند؛ غروب خورشید تلألؤ درخشانی بر آب‌های رودخانه می‌پاشید و بلم آنها در فاصلهٔ دور کوچک و کوچک‌تر می‌شد تا جایی‌که تنها نقطهٔ هلالی‌شکل ماتی از آن بر سطح آب می‌ماند و دو نقطهٔ ریزتر که به جلو و عقب تکان می‌خوردند. آن زمان اومورو ، گسترهٔ نامحدودی که پهنای وسیعی داشت، محل تلاقی اقوام جنگل‌نشینی بود که به ایگبو معروف بودند و همین‌طور ساکنان غریبهٔ حاشیهٔ رودخانه که ایگبوها آنها را اولو می‌نامیدند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۴۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۹۵ صفحه

حجم

۱۴۱٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۹۵ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
۱۳,۵۰۰
۷۰%
تومان