کتاب ایران بین ناسیونالیسم اسلامی و سکولاریسم
معرفی کتاب ایران بین ناسیونالیسم اسلامی و سکولاریسم
کتاب ایران بین ناسیونالیسم اسلامی و سکولاریسم؛ انقلاب مشروطهٔ ۱۲۸۵ نوشتهٔ ونسا مارتین و ترجمهٔ محمدابراهیم فتاحی است و نشر نی آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب ایران بین ناسیونالیسم اسلامی و سکولاریسم
در کتاب ایران بین ناسیونالیسم اسلامی و سکولاریسم دو موضوع عمده مطرح شده است: نخست، نقش دین اسلام و سکولاریسم در انقلاب مشروطه (۱۲۸۵/۱۹۰۶) و دیگر، چگونگی درک و دریافت از اندیشهٔ سیاسی انقلاب در ولایات و ایالات و نیز چگونگی گسترش مباحث مربوط به دین اسلام و سکولاریسم در آن مناطق.
با شروع سدهٔ بیستم، بسیاری از کسانی که مسائل و مشکلات زمانهٔ خود را به زبان دین بیان میکردند، در دورهٔ پهلوی، به چهرههایی سکولار بدل شدند. کسانی هم که در دورهٔ پهلوی بالیده و پرورش یافته بودند هم سکولاریسم را راه و روش طبیعی نگاه به مسائل سیاسی و نقش مذهب میدیدند. با این حال، حتی در دورهای که کشور تحت تأثیر نهادهای سیاسی، افکار و اندیشهها، و آموزشهای جدید، بهویژه آموزشهای علمی و تکنولوژیک عمدتاً غربی، قرار گرفت، بسیاری از کسانی که به انتخاب خود و با اشتیاق آن آموزشها را فرا گرفته بودند، هویت ملی شیعی خود را کماکان حفظ کردند.
نوشتههای یادشده دربارهٔ انقلاب مشروطه عمدتاً متوجه تهران بودهاند، در نتیجه آثار اندکی دربارهٔ ایالات و ولایات به رشتهٔ تحریر درآمده است. در کتاب ایران بین ناسیونالیسم اسلامی و سکولاریسم علاوه بر تبریز، به شیراز و اصفهان از منظر وضعیت دینی، و نیز به بوشهر پرداخته شده است که هر سه از مراکز مهم ایالاتیای هستند.
فصلهای مربوط به شهرهای منتخب درواقع در پی بررسی تحول آن شهرها در دورهٔ انقلاب از نظر ویژگیهای منحصر به فرد محلی و ایالتی و نیز به منظور مقایسهٔ وضع آنها بوده است. همچنین تلاش شده است که بین مبارزات در ایالات و ولایات و سیر حوادث در پایتخت نیز ارتباط برقرار شود. از این رو، کتاب با فصلی دربارهٔ توسعهٔ اجتماعی، ایدهئولوژیک و سیاسی کل کشور آغاز میشود که پیشزمینهای کلی دربارهٔ رویدادهای هر یک از ایالات به دست میدهد. پس از این فصل مقدماتی، فصلی است که در آن به مسئلهٔ نقش دین و مذهب، و بهطور خاصتر به سکولاریسم، پرداخته شده است.
با تصویب قانون اساسی مشروطه در دی ماه ۱۲۸۵، ایران جنبش بزرگی را به سوی ایجاد تغییر در نظام سیاسی و نهادی درپیش گرفت که در کنار مطرحشدن افکار جدید، از ماندگارترین میراثهای انقلاب شد. از این رو، دورهٔ مورد بررسی در این کتاب به دو قسمت تقسیم شده است: در نیمهٔ نخست از وقوع انقلاب تا دی ماه ۱۲۸۵ بررسی شده است و در نیمهٔ دوم حوادث پس از این دوره که سرانجام به شکلگیری یک نظام نوین حکومتی در ایران منتهی شد.
دورهٔ مورد بررسی در این کتاب سالهای ۱۸۹۶/۱۲۷۵ تا ۱۹۰۸/۱۲۸۷ است. این سالها درواقع دورهٔ کاملاً متمایزی است که با سلطنت مظفرالدین شاه، آسانگیرترین پادشاه قاجار آغاز میشود.
این کتاب ضمن مباحثی که مطرح میکند به چند مضمون مشخص توجه دارد. در ارتباط با اسلام، درک و دریافتی قدرتمند از طرز حکومت نوین اسلامی مدتها پیش از وقوع انقلاب در حال شکل گرفتن بود که در افکار و اندیشههای سیدجمالالدین الافغانی (اسدآبادی)، پاناسلامیست اصلاحگر ریشه داشت.
در این کتاب نحوهٔ تکوین و تطور بحث و گفتوگو بین اسلام و سکولاریسم و اثرات آن در دریافت عموم مردم و افکار عمومی مورد توجه است. بنابراین، کتاب حاضر بر ظهور ناسیونالیسم اسلامی، امری که تاکنون نادیده گرفته شده است، تمرکز کرده و به این پرسش میپردازد که امکان مصالحه بر سر اسلام تا چه حد بود و چه میزان تلاش برای تحقق آن صورت گرفت.
خواندن کتاب ایران بین ناسیونالیسم اسلامی و سکولاریسم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران رشتههای تاریخ معاصر، فلسفهٔ سیاسی و علوم سیاسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ایران بین ناسیونالیسم اسلامی و سکولاریسم
«ایران در اواخر سدهٔ نوزدهم جامعهای کاملاً اسلامی بود که در مقایسه با امپراتوری عثمانی و مصر، مدرنیته در آن در قالب افکار سیاسی جدید، تغییرات اقتصادی و بازسازی سیاسی هنوز از پیشرفت اندکی برخوردار بود. درک جهانی که در آن دین همهٔ وجوه زندگی را شکل ندهد، برای بخش اعظم ایرانیان دشوار بود. اسلام، افزون بر مناسک مذهبی، روابط اجتماعی و خانوادگی؛ روابط و مقررات اجتماعات، بهویژه در شهرهای کوچک؛ روابط حقوقی که در آن اصول فقه حتی در قوانین عرفی باید رعایت میشد؛ و نظریههای گوناگون مشروعیت دولت، کاملاً نفوذ داشت. افزون بر این، شکایات و نارضایتیهای مردم نیز اغلب از طریق مرجعی مذهبی، عمدتاً روحانیون بلندپایه که واسطهٔ بین مردم و دولت تلقی میشدند، صورت میگرفت. توجیه اعتراضات در قالب اصطلاحات دینی و توسط رهبران مذهبی، مبنای مشروعیت اعتراض به شمار میرفت.
بنابراین، سکولاریسم به معنای دقیق کلمه را فقط معدودی از افراد، از جمله افراد شاغل در دستگاه دیوانی و نیز حلقههای کوچک روشنفکران و تنی چند از روحانیون درک کرده بودند. در این دوره سکولارشدن دولت حتی مورد بحث و گفتوگو نبود. در این زمان نظام مدرن حکومت عمدتاً به شکل نظام قانونی عادلانه و یکدستی تلقی میشد که از نظر مالی و سیاسی پاسخگو باشد، به گونهای که به اعمال و رفتارهای مستبدانهٔ نظام مطلقه خاتمه دهد. افکار و اندیشهها در باب نمایندگی و شورا به منزلهٔ ابزارهای رسیدن به این اهداف در حال شکلگیری بودند و اغلب متوجه نبودند که در یک نظم مشروطه این روابط و مفاهیم معمولاً سکولارند. اصلاحگرایان در تلاشهایشان برای تغییر، هم از بیم رنجش و واکنش منفی علما و هم از بیم اینکه مبادا امکان مشارکت خودشان در جنبش محدود شود کاملاً مراقب بودند زبان و مفاهیمی که به کار میبرند کمتر تداعیگر مفاهیم سکولاریستی باشد.»
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۷۶ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۷۶ صفحه