کتاب تاریخچه فلسفه
معرفی کتاب تاریخچه فلسفه
کتاب تاریخچه فلسفه نوشتهٔ نایجل واربرتون و ترجمهٔ مریم تقدیسی است و گروه انتشاراتی ققنوس آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب تاریخچه فلسفه
کتاب تاریخچه فلسفه به معرفی متفکران بزرگ فلسفه غرب میپردازد و مهمترین نظریات آنها را دربارهٔ دنیا و روش بهتر زیستن بررسی میکند. «نایجل واربرتون» در فصلهای چهلگانهٔ این کتاب ما را به گشت و گذار در عمدهترین نظریات تاریخ فلسفه میبرد. او داستانهای جالب توجه و اغلب عجیب و غریبی دربارهٔ مرگ و زندگی فلاسفهای بازگو میکند که ما را به تاُمل وا میدارند. نایجل واربرتون نهتنها تاریخچه فلسفه را به شکلی قابل درک روایت میکند، بلکه ما را به فکرکردن، بحثکردن، استدلالکردن و سوالکردن ترغیب میکند. تاریخچه کوتاهی از فلسفه خلاصهای از جستوجوی همیشگی بشر در زمینهٔ درک فلسفی بهدست میدهد و از خواننده دعوت میکند که در این بحث جذاب شرکت کند. بحثی که از چرایی ماهیت واقعیت و روش زندگی آغاز میشود. پرسشهایی که ذهن سقراط حکیم را به خود مشغول کرده بود و او را هر روز به بازار آتن میکشاند تا سؤالات عجیب خود را از مردم بپرسد و ذهن آنها را برآشوبد. چون با پرسیدن این سؤالات به آنها نشان میداد که چقدر درکشان از دانستههایشان اندک است.
خواندن کتاب تاریخچه فلسفه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران فلسفه و کسانی که میخواهند مطالعهٔ فلسفه را آغاز کنند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب تاریخچه فلسفه
«همه ما تصوری از خدا داريم؛ چه به وجود او اعتقاد داشته باشيم چه نه، میدانيم منظور از «خدا» چيست. بدون شك شما هم در حال حاضر درباره مفهومی كه از خدا در ذهن داريد فكر میكنيد. به نظر میرسد كه اين امر با اعتقاد به اينكه خدا واقعاً وجود دارد بسيار متفاوت است. آنسلم (ح ۱۰۳۳-۱۱۰۹)، كشيشی ايتاليايی كه بعدها به مقام اسقف اعظم كنتربری منصوب شد، در اين مورد جور ديگری فكر میكرد. او مدعی شد كه از طريق استدلال هستیشناسانه يا برهان وجودی خود به شكلی منطقی اثبات كرده است كه چون تصوری از خدا داريم، پس خدا واقعاً وجود دارد.
استدلال آنسلم كه در اثر خود تحت عنوان گفتار به آن اشاره كرده با اين ادعای انكارناپذير آغاز میشود كه خدا موجودی است كه «چيزی بزرگتر از او متصور نيست». اين طريق ديگری است برای بيان اين موضوع كه خدا بزرگترين موجود متصور است: بزرگترين از حيث قدرت، از حيث خوبی، و از حيث دانش. بزرگتر از آن قابلتصور نيست ــ و اگر هست همان خداست. خدا والاترين موجود است. اين مفهوم از خدا بیچون وچرا به نظر میرسد: مثلا، بوئتيوس هم (نگاه كنيد به فصل ۷) تعريفی مشابه از خدا ارائه كرد. همه ما بهروشنی تصوری از خدا در ذهن داريم. اين هم موضوعی است كه نياز به بحث ندارد. ولی آنسلم نشان میدهد كه خدايی كه تنها در ذهن ما وجود دارد بیآنكه واقعيت خارجی داشته باشد نمیتواند بزرگترين موجود قابل تصور باشد. خدايی كه واقعاً وجود دارد بدون شك بزرگتر است. اين خدا میتواند به صورت مجابكنندهای وجود داشته باشد ــ حتی منكران خدا هم معمولا اين را قبول دارند. ولی خدايی كه در تصور ما وجود دارد نمیتواند از خدايی كه واقعاً در خارج وجود دارد بزرگتر باشد. پس آنسلم نتيجه میگيرد كه خدا بیشك در خارج وجود دارد. اين نتيجهگيری به شكلی منطقی از مفهوم خداوند نشئت گرفته است. اگر حق با آنسلم باشد، میتوانيم از وجود خدا مطمئن باشيم، فقط به اين علت كه تصور خدا در ذهن همه ما وجود دارد. اين استدلالی پيشينی است، استدلالی كه نتيجه آن به مشاهده تجربی متكی نيست. اين استدلالی منطقی است كه از نقطهای انكارناپذير آغاز و به اثبات وجود خدا منتهی میشود.
آنسلم از مثال نقاش استفاده كرد. نقاش از قبل صحنهای را كه قصد كشيدنش را دارد مجسم میكند و آنچه در تصورش وجود دارد نقاشی میكند. پس نقاشی هم در ذهن و هم در واقعيت وجود دارد. وجود خدا با چنين موردی متفاوت است. آنسلم معتقد بود كه از لحاظ منطقی تجسم خدا بدون وجود واقعیِ او غيرممكن است، در حالی كه بهسادگی میتوانيم نقاشی را مجسم كنيم كه هرگز تصويری را كه در ذهنش وجود داشته نقاشی نكرده است، پس نقاشی فقط در ذهن او وجود داشته، نه در جهانِ واقعی. اين حالت تنها در مورد خدا صدق میكند: ما میتوانيم بدون تناقض هر چيز ديگری را كه در عالم واقعيت وجود ندارد مجسم كنيم. اگر واقعاً خدا را درك كنيم، متوجه میشويم كه عدم او غيرممكن است.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۷۱ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۷۱ صفحه