کتاب فلسفه سیاسی
معرفی کتاب فلسفه سیاسی
کتاب فلسفه سیاسی نوشتهٔ جین همپتن و ترجمهٔ خشایار دیهیمی است و نشر نو آن را منتشر کرده است. نویسنده دربارهٔ هدف نوشتن کتابش چنین میگوید: «قصد من در این کتاب صرفاً این نیست که به شمای خواننده بگویم که حرفهایهای فلسفه چگونه به مسائل فلسفه سیاسی اندیشیدهاند، بلکه میخواهم مجابتان کنم که این مسائل مسائل شما نیز هستند و تأمّل شما در این مسائل علاوه بر اینکه به شما کمک خواهد کرد جهان سیاسیتان را بهتر درک کنید شما را قادر هم خواهد ساخت که در بحثهای جاری در فرهنگتان درباره ماهیت و مقصد دولت مشارکت جویید، چه فیلسوف حرفهای شوید، چه نشوید. فلسفه مختصّ نخبگان نیست بلکه به همگان تعلّق دارد.»
درباره کتاب فلسفه سیاسی
فلسفۀ سیاسی دربارۀ جوامع سیاسی است یعنی اینکه جوامع سیاسی چه هستند، کدام صورتهایشان توجیهپذیرند و باید چه باشند. فیلسوفان سیاسی سیاستهای روزبهروزِ دولتها را در کانون توجه قرار نمیدهند و علاقهشان، در وهلۀ نخست، درک و فهم هیچ نهادِ بخصوصی در دولتهای موجود نیست؛ وظیفۀ فلسفۀ سیاسی توصیف سطحی جوامع سیاسی خاص نیست. در عوض، فیلسوف سیاسی میخواهد در عمیقترین لایهها شالودههای دولتها و توجیه اخلاقی آنها را درک کند. یک جامعه چگونه باید باشد تا بتوان آن را جامعۀ سیاسی نامید؟ جوامع سیاسی چگونه سر برمیآورند؟ چرا باید این جوامع را از نظر اخلاقی مشروع دانست؟ ملاک و معیار ما برای تمیز جامعۀ سیاسی خوب از جامعۀ سیاسی بد چیست؟ مردم در این جوامع چگونه به هم پیوند مییابند؟ اینها سؤالاتی هستند که مشغلۀ فیلسوفان سیاسی را شکل میدهند و پاسخ این سؤالات را نمیتوان صرفاً با بررسی روزبهروز جوامع موجود فراهم آورد. فیلسوفان سیاسی باید از سطح توصیفِ صِرف فراتر روند و درگیر تحلیل مفهومی و نظریهپردازی اخلاقی شوند تا بتوانند پاسخهای ممکن را صورتبندی کنند. و تا به امروز، اکثر (اما نه همۀ) پاسخهای پیشنهادی همچنان محل بحث و جدلاند.
کتاب فلسفۀ سیاسی گرچه به زبانی بسیار ساده نوشته شده است به کنه مطالب میرود و از هیچ موضوعی سرسری نمیگذرد. علاوه بر این، نویسنده توانسته است به شکل جالبی میان مسائل سنّتی و تاریخی فلسفه سیاسی و مسائل فعلی و مطرح روز این رشته پیوند برقرار کند. درواقع این کتاب داستان تفکرات و تأمّلات انسان در مورد چگونگی اداره جامعهاش را از آغاز تا به امروز بازمیگوید و در نهایت زمینه را برای ما آماده میکند که بیندیشیم در آینده چه امکاناتی برای سامانبخشیدن بهتر به اداره امور جامعه وجود دارد. نشاندادن اهمیت مفاهیم بهظاهر انتزاعی فلسفه سیاسی در چگونهزیستن ما و تأثیر آنها بر رفاه و سعادت تکتک افراد بشر بر جذابیت کتاب میافزاید، ضمن اینکه بیشتر مسائل را باز میگذارد تا خواننده با توجّه به تجربیات خویش در جامعه سیاسی خاص خودش به داوری بنشیند و مسائل خاص جامعه خودش را با این مفاهیم ترکیب کند و بسنجد و اگر توانست راهحلّی بجوید.
جین همپتن یکی از فیسوفان سیاسی برجستۀ معاصر است. او که استاد فلسفۀ دانشگاه آریزونا بود، در سال ۱۹۹۶، بهطور ناگهانی در ۴۱سالگی درگذشت. از او کتابها و مقالات ارزشمندی در زمینۀ فلسفۀ سیاسی، بهخصوص مسئلۀ قرارداد اجتماعی و رضایت، برجای مانده است، ازجمله کتاب «هابز و قرارداد اجتماعی» و نیز مقالاتی دربارۀ تاریخ اندیشههای سیاسی، اخلاق، فلسفۀ حقوق، نظریۀ انتخاب عقلانی، و نظریات فمینیستی.
خواندن کتاب فلسفه سیاسی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران و پژوهشگران حوزهٔ فلسفه سیاسی پیشنهاد میکنیم. اگر میخواهید بهتازگی با این حوزه آشنا شوید این کتاب میتواند منبعی بسیار اصیل و غنی برای شما باشد.
بخشی از کتاب فلسفه سیاسی
«شما دائماً تابع قواعدی هستید که خودتان مستقیماً وضع نکردهاید، قواعدی که قانون خوانده میشوند و نهفقط بر شما بلکه بر دیگران هم حاکمند و مثلاً معین میکنند با چه سرعتی میتوانید در بزرگراه برانید، چه رفتاری در ملأعام میتوانید از خود بروز دهید، چه نوع رفتاری با دیگر انسانها مجاز است، چه چیزهایی مال «شما» یا مال «دیگران» هستند و غیره. این قواعد را افراد بهخصوصی به پیروی از دستورالعملهای آنهایی که قواعد را وضع میکنند و مجازاتهایی برای نقض آنها تعیین میکنند به اجرا میگذارند. بنابراین شما میدانید که اگر از قواعد متابعت نکنید، احتمالاً پیامدهای ناخوشایندی برایتان خواهد داشت، از جریمههای کوچک گرفته تا زندانیشدن و حتّی (در برخی جوامع) مرگ و اعدام.
اما در صورت ظاهر بهنظر میرسد چنین چیزی بدین معناست که وقتی بر شما حکومت میشود شما فقط فرمانبرداری نمیکنید بلکه مجبور هم میشوید. ما بر کار فرد مسلّحی که سلاحش را بر شقیقهمان میگذارد و میگوید پولهایمان را به او بدهیم صحّه نمیگذاریم، پس چرا باید بر کار هر گروه دیگری صحّه بگذاریم که از تهدیدهایی چون جریمه، زندان، و مرگ استفاده میکند و از ما میخواهد به این یا آن نحو رفتار کنیم و پولی بدانها بپردازیم (که نامش «مالیات» است) یا در جنگهایی که آنها بهراه انداختهاند برویم و بجنگیم؟ آیا این فرمانبردای واقعاً از نظر اخلاقی رواست، خصوصاً با توجه به اینکه انسانها برای شکوفاشدن نیاز به آزادی دارند؟
برای پاسخدادن به این سؤال، لازم است دربارۀ تفاوت انواع کنترلهایی که در نگاه نخست بهصورت شهودی بهنظرمان «خوب» یا «بد» میآیند بیندیشیم. کنترل پدر یا مادر کودکی دوساله را طبیعتاً نهتنها روا میدانیم، بلکه از نظر اخلاقی مطلوب و مقتضی بهشمار میآوریم. کنترل فردی مسلّح بر فردی قربانی که با تهدید سلاح دزدیده شده است طبیعتاً بههیچروی روا دانسته نمیشود. این نوع دوم کنترل از نظر اخلاقی ناموجّه است و محکوم میشود ــیعنی نوعی نقض «حقوق» فرد مجبور بهحساب میآید. نوع اول کنترل از نظر اخلاقی موجّه و سازگار با حقوق کودک و حتی در پشتیبانی از این حقوق دانسته میشود. اما تفاوت میان انواع غلط و درست کنترل بر انسانها چیست؟ و چون کنترل سیاسی تفاوتهایی جدی با کنترل پدر و مادر بر کودکانشان دارد، چرا باید کنترل سیاسی را از نوع کنترلهای «خوب» بهحساب آوریم و نه بد؟»
حجم
۴۶۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۵۱۲ صفحه
حجم
۴۶۷٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۵۱۲ صفحه