کتاب تاریخ نگار زوال
معرفی کتاب تاریخ نگار زوال
کتاب تاریخ نگار زوال نوشتهٔ لودویگ فون میزس و ترجمهٔ مهدی تدینی است. بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی از مجموعهٔ «ایدئولوژیپژوهی» و حاوی خاطرات لودیگ فون میزس، اقتصاددان اتریشی.
درباره کتاب تاریخ نگار زوال
کتاب تاریخ نگار زوال دربردارندهٔ خاطرات لودیگ فون میزس (Ludwig Von Mises) است. میزس فیلسوف و اقتصاددان مکتب اتریش و از طرافداران لیبرالیسم کلاسیک بود. او از چهرههای مهشور مکتب اتریشی تفکر اقتصادی بود و بیش از همه بهخاطر کارهایش در زمینه کنششناسی شناخته میشود. او در ۱۹۴۰ در هراس از اشغال سوییس به دست رایش آلمان به ایالات متحده مهاجرت کرد. او بر جنبش لیبرترین در ایالات متحده در میانهٔ قرن بیستم تأثیر قابل توجهی گذاشته است. میزس مطالب این کتاب را در روزهایی نگاشت که همزمان میکوشید فصل جدیدی از زندگی را در آمریکا آغاز کند. وقتی آثار میزس را مرور میکنیم، میبینیم او به زودی در امریکا پا گرفت و سالهای پرباری را از هر لحاظ در امریکا سپری کرد. او از ۱۹۴۰ که به آمریکا مهاجرت کرد، کتابهای زیادی نوشت؛ از جمله مهمترین اثر او، «کنش انسانی»، در سال ۱۹۴۹ در آمریکا منتشر شد. بنیاد و کلیت اندیشهها و نظریههای میزس تا همان سال ۱۹۴۰ کامل شده بود. میتوان کتاب حاضر را نقطهای میانی در آثار میزس در نظر گرفت: میزس تا پیش از این کتاب به کمال نظری خود رسیده بود و پس از آن، مشغول ظریفکاری و بسط آثار خود بود.
به عقیدهٔ مترجم این اثر عنوان «خاطرات» برای این کتاب میتواند گمراهکننده باشد. «خاطرات» این معنا را در ذهن تداعی میکند که با زندگینامهای خودنوشت روبهرو هستیم، اما بسیاری از عناصر اصلی «زندگینامه» در این کتاب یافت نمیشود. میزس در این اثر هیچ صحبتی از زندگی شخصی خود نمیکند و بخش عمدهٔ مطالبی که در این کتاب خواهید خواند، سیر بالندگی نظری میزس را شرح میدهد. دانستههای نظری پراکنده دربارهٔ دانش و بینش میزس در این اثر پیوند میخورند و برداشتهای نظری ما دربارهٔ او و اندیشهاش را تکمیل و تصحیح میکند.
خواندن کتاب تاریخ نگار زوال را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دانشجویان اقتصاد و علاقهمندان به مطالعهٔ آرای میزس پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب تاریخ نگار زوال
«معتقدم نظریههای ارائهشده در این کارها ابطالناپذیر است. در بررسی این مسائل دیدگاه جدیدی را وارد کرده بودم و این یگانه دیدگاهی بود که بررسی علمی این پرسشهای سیاسی را امکانپذیر میساخت. من از هدفمندی تدابیر پیشنهادشده پرسش میکردم؛ یعنی میپرسیدم آیا اهداف مورد نظر کسانی که این تدابیر را توصیه میکنند یا به کار میبرند، (از رهگذر این تدابیر) واقعاً قابل دستیابی است؟ در تحلیلم نشان دادهام سنجش و داوری دربارهٔ هر یک از نظامهای همکاری اجتماعی فارغ از دیدگاههای دلبخواه است و آنچه اهمیت دارد فقط این است که از این نظام چه برمیآید. همهٔ آنچه از دیدگاه ادیان، نظامهای مختلفِ اخلاق دگرپِی۳۹۹، قوانین ایجابیِ حقوق طبیعی و انسانشناسی دربارهٔ امور گفته میشود، چیزی نیست مگر بیان ارزشگذاریهای ذهنی.
اما این حرف دیگری است اگر کسی ادعا کند تکاملِ نظام اقتصادیِ استوار بر مالکیت خصوصیِ ابزارهای تولید از مالکیت خصوصی عبور میکند و به نحوی گریزناپذیر یا به سوسیالیسم یا به مداخلهگرایی میرسد. اگر هم این ادعا درست باشد، باز هم همچنان نمیتواند ابطال توضیحات من باشد. چه سوسیالیسم و چه مداخلهگرایی از این رهگذر که مسیر تاریخ الزاماً به آنها میانجامد، نمیتواند معقول و هدفمند شود. اگر آنگونه که عموماً ادعا میشود «بازگشت به کاپیتالیسم» واقعاً منتفی است، پس سرنوشت شوم گریزناپذیری در انتظار فرهنگ و تمدن ماست. اما من نشان دادهام که نظریهٔ گریزناپذیری سوسیالیسم یا مداخلهگرایی قابل دفاع نیست. کاپیتالیسم خودش را از میان برنمیدارد؛ بلکه این انسانها هستند که میخواهند آن را از میان بردارند، زیرا سعادت خود را در سوسیالیسم یا مداخلهگرایی میبینند.
گاه این امید را در دل پروراندهام که نوشتههایم تأثیری عملی در پی داشته باشد و راه درست را به سیاست نشان دهد. همیشه چشم میگرداندهام تا نشانههای یک تحول ایدئولوژیک را ببینم. اما هیچگاه در این باره به ورطهٔ توهم نیفتادهام و میدانم نظریههای من افول یک تمدن بزرگ را توضیح میدهد، اما متوقف نمیکند. آرزو داشتم اصلاحگر شوم، اما تنها تاریخنگار زوال شدم.
در آثاری که دربارهٔ سازماندهی اجتماعی نوشتهام، زمان و زحمت زیادی را به بررسی انواع گونهها و جهتگیریهای سوسیالیستها و مداخلهگرایان اختصاص دادهام. موضوع بحث ــ یعنی رد پیشنهادهای اصلاحی نامناسب ــ چنین روشی را لازم میداشت.»
حجم
۳۹۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه
حجم
۳۹۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۶۴ صفحه