کتاب راشومون
معرفی کتاب راشومون
کتاب راشومون نوشتۀ رینوسوکه آکوتاگاوا با ترجمۀ امیرفریدون گرکانی را انتشارات ویکتور هوگو به چاپ رسانده است. این کتاب شامل چند داستان کوتاه و راشومون نام یکی از این داستانهاست که روایت و قضاوت چهار مرد در معبدی به همین نام دربارۀ یک جنایت است.
درباره کتاب راشومون
کتاب راشومون شامل ۶ داستان کوتاه است و راشومون تنها یکی از داستانهای این کتاب به شمار میآید. برای بسیاری از ما نام راشومون با فیلمی به همین نام ساختۀ آکیرا کوروساوا کارگردان شهیر ژاپنی پیوند خورده است. فیلمی که با اقتباس از داستان راشومون و در بیشه رینوسوکه آکوتاگاوا ساخته شد. داستان راشومون دربارهٔ یک مرد هیزمشکن، یک راهب و مردی عامی است که زیر بارش باران به معبدی (راشومون) پناه میبرند و در آنجا روایتهای خود را از یک صحنۀ قتل بازگو میکنند. در بیشه، آش یام، شهید، کسا و موریتو، اژدها دیگر داستانهای این کتاب هستند.
داستان راشومون بر پایهٔ دو داستان از کونی کومونو گاتاری یعنی افسانههای کهن و نو از فصل ۲۹ تا ۳۱ قرار دارد که آن نیز خود مجموعهای از داستانهای حماسی هند و چین و ژاپن از نویسندهای ناشناس از قرن ۱۱ میلادی است. فصلهای کتاب کونی کومونو گاتاری ۱۰۴۰ داستان و حماسه دارد که بزرگترین مجموعه در نوع و زمان خود است.
آکوتاگاوا اصل داستان کسا و موریتو را از یک منبع یعنی فصل ۱۹ کتاب کی بی ساسوکی یا اعتلا و سقوط قبایل سیناموتو و تایرا گرفته و آن کتاب نیز حماسهای است که در ۴۸ فصل توسط نویسندهای ناشناس در حدود قرن ۱۳ نگاشته شده است. چنانکه اصل داستان شهید را از تألیفات پرتغالیها در مدرسهٔ مبلغان مسیحی در آکاکوسارکی سوشو در ۱۵۹۲ به دست آورد. داستان در بیشه در ژانویه ۱۹۲۳ انتشار یافت. این داستان نیز بر حماسهای از کتاب داستانهای کهن و نو بنا شده است.
داستان های این مجموعه در طی ۷ سال از ۱۹۱۵ تا ۱۹۲۲ نگاشته شدهاند و مبنای همهٔ آنها کتاب داستانهای کهن و نو است. این کتاب نیز خود بر پایهٔ حکایتهای کهنتری قرار دارد. ازاینرو میتوان گفت آکوتاگاوا کسی است که ذخایر داستانهای کهن و نو را کشف کرد؛ چون پیش از او این داستانها همه فراموش شده بودند. او این داستانها را که جنبهٔ تاریخی هم دارند، با زبان روانشناسی جدید بازگو کرده است.
داستان آش یام در سپتامبر ۱۹۱۶ زمانی که آکوتاگاوا ۲۴ سال داشت و تازه ۲ ماه از پایان تحصیلش گذشته بود انتشار یافت. این داستان نیز از حماسهای معروف از کتاب داستانهای نو و کهن گرفته شده است.
کتاب راشومون را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به همۀ دوستداران ادبیات داستانی، داستانهای کوتاه، استانهای کهن و ادبیات ژاپنی پیشنهاد میکنیم.
درباره رینوسوکه آکوتاگاوا
ریونوسوکه آکوتاگاوا (۱ مارس ۱۸۹۲-۲۴ ژوئیه ۱۹۲۷) در توکیو به دنیا آمد. ۹ماهه بود که مادرش به اختلال حواس دچار شد و عاقبت در ۱۹۰۲ وفات یافت. بیماری عصبی مادر پیوسته ریونوسوکه را رنج می داد. محلهای که در آن میزیست از محلههای پست توکیو بود که هنوز از حالت دوران فئودالی بیرون نیامده بود. ا
از ۱۰سالگی شروع به داستاننویسی کرد. کتابهایی که میخواند بالاتر از سنش بود. در ۱۲سالگی که وارد دبیرستان شد به فراگرفتن اشعار چینی و داستانهای معاصر ژاپنی پرداخت. پس از ورود به دانشگاه امپراطوری موفق به اخذ درجهٔ استادی در ادبیات شد. در ۱۹۱۵ و در ۲۳سالگی یعنی زمانی که سال آخر دورهٔ لیسانس را طی میکرد داستان راشومون را نوشت که آن زمان چندان موردتوجه قرار نگرفت.
داستان بینی، در طی چهار شماره در مجله تمایلات افکار جدید انتشار یافت و بار دیگر دو ماه بعد در شین شوستو (قصههای جدید) چاپ گردید. این داستان، آکوتاگاوا را به جهان ادبیات ژاپن وارد کرد. بعد از فارغالتحصیلی از دانشگاه داستان آش یام یا ایموگایو را انتشار داد که شناخت بهتری از وی بهعنوان نویسنده به عمل آورد. با نگاشتن داستان دستمال آکوتاگاوا فرد مشخصی در ادبیات جهان گردید.
در صبح ۲۴ ژوئیه پیکر بیجان او را یافتند. مرگ او بهسبب افراط در خوردن قرص خوابآور باربیتون بود. در هنگام مرگ ۳۵ سال داشت.
بخشی از کتاب راشومون
«اعترافات تاجومارو
آن مرد را من به قتل رساندم ولی زن را نکشتم. به کجا رفته است؟ نمیدانم. آه یک دقیقه صبر کنید. شکنجه نمیتواند مرا به اعتراف چیزی که نمیدانم وادار کند. حالا که کار به اینجا کشیده است چیزی را از شما پنهان نمی دارم.
دیروز بعدازظهر این دو نفر را دیدم. درست در همان وقت بادی وزید و حجاب زن را به کنار زد و من صورتش را به نگاهی دیدم. در همان لحظه نیز چهرهاش از نظرم پنهان شد. شاید بههمین سبب چون بت «ساتاوا» در نظرم جلوه کرد. تصمیم گرفتم او را به چنگ آورم حتی اگر با کشتن مردش باشد، چرا؟ برای من آدمکشی آن اهمیتی را که شما بدان میدهید ندارد. وقتی که زن به چنگ افتاد، مردش در هر صورت باید کشته شود. برای قتل او از شمشیری که به کمر داشتم استفاده کردم. آیا تنها من هستم که آدم میکشم؟ شما هم مردم را با پول و قدرتتان میکشید. حتی گاهی آنان را بهعنوان اینکه به خیر و صلاحتان است میکشید. درست است که خونی از آنها نمیریزد و اگرچه سالم به نظر میآیند، ولی در هر حال آنها را کشتهاید. مشکل بتوان گفت کدام یک از ما گناهکارتریم.
(تبسم استهزاآمیزی بر لبش راه یافت)
ولی اگر میشد که زنی را بدون قتل مردش به دست آورد خیلی خوب بود. باری تصمیم گرفتم تا آن زن را به چنگ آوردم. سخت کوشیدم تا مردش را نکشم، اما عملی کردن آن منظور در جاده یاماشیتا مشکل بود ولی بالاخره آنان را تطمیع کردم و با خود به کوهستان بردم.»
حجم
۲۷۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۳ صفحه
حجم
۲۷۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۳ صفحه
نظرات کاربران
عالی هر چقدر میخونم سیر نمیشم استاد تمام نویسنده های قرن
من با اکوتاگاوا از انیمه اشنا شدم و کتاباش عالین