
کتاب سفر در خواب
معرفی کتاب سفر در خواب
کتاب سفر در خواب نوشتهٔ شاهرخ مسکوب توسط انتشارات فرهنگ جاوید منتشر شده است. این کتاب شامل یادداشتهای روزانه و شخصی شاهرخ مسکوب است که در آوریل ۱۹۹۸ در پاریس نوشته شده و به «حسن کامشاد» و «ناهید» تقدیم شده است. این کتاب شامل تأملات نویسنده دربارهٔ خاطرات، زبان، خواب، مرگ و زندگی در غربت است. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب سفر در خواب
کتاب سفر در خواب» مجموعهای از یادداشتهای شخصی و روزانهنگاریهای شاهرخ مسکوب است که در قالبی تاریخدار، عمدتاً مربوط به سال ۱۹۹۸ در پاریس، گردآوری شده است. این اثر، بیش از آنکه یک روایت خطی یا پژوهشی منسجم باشد، بازتابی از گشتوگذارهای ذهنی نویسنده در دنیای درونی خویش است؛ سفری در خاطرات، تأملات و دغدغههای وجودی او که به حسن کامشاد و ناهید عزیز تقدیم شده است. بخش قابل توجهی از این یادداشتها به خاطرات شخصی و روابط انسانی اختصاص دارد. مسکوب دیدارهایش با دوستان، مانند ملاقات با «ا. ح.» پس از سالها و یادآوری گپها و شوخیهای شبنشینیهای گذشته را ثبت میکند. او با حسرتی آشکار از دوران نوجوانی و جوانی در اصفهان یاد میکند و آن را با «سرسبزی و شادی بیقرار» پیوند میزند. همزمان، خبر مرگ دوستان قدیمی چون نایبپور و اکبر برجیان ، او را به تفکر درباره ناپایداری زندگی، مفهوم مرگ و گذر بیرحمانه زمان میکشاند. یکی از مضامین کلیدی و تکرارشونده در «سفر در خواب»، درگیری عمیق نویسنده با مسئله زبان و نوشتن است. مسکوب به چالشهای نوشتن به زبان مادری (فارسی) در محیطی غیرفارسیزبان، نارسایی کلمات در بیان دقیق احساسات و تجربیات، و شکاف میان زبان و واقعیت میپردازد. او بارها به محدودیتهای زبان در انتقال مفاهیم پیچیده اشاره میکند و این تأملات زبانی، به خصوص در زمینه ترجمه و بیان حس غربت، یکی از لایههای مهم کتاب را تشکیل میدهد. همانطور که عنوان کتاب نیز اشاره دارد، خواب، رؤیا و کاوش در مرزهای آگاهی، از دیگر درونمایههای اصلی اثر است. یادداشتها شامل گزارشها یا تفکراتی درباره عالم خواب و رؤیاست که به نظر میرسد برای نویسنده محملی برای کندوکاو در لایههای پنهان ذهن، خاطرات سرکوبشده و حتی تفسیر واقعیت بیرونی است. این «سفر در خواب» گاه او را به گذشته میبرد و گاه به تأملاتی فلسفی درباره ماهیت وجود و زمان میکشاند. نثر کتاب، ضمن حفظ دقت و عمق اندیشه برای مسکوب، به دلیل ماهیت یادداشتگونهاش، گاه پراکنده، شهودی و بسیار شخصی است. لحن نوشتهها متغیر است؛ گاه آمیخته با اندوه و حسرت، گاه سرشار از تأملات فلسفی و زبانی و گاه نیز بازتابی از شوخطبعی و صمیمیت در یادآوری خاطرات دوستانه. «سفر در خواب» درنهایت، پنجرهای بیواسطه به جهان فکری و احساسی شاهرخ مسکوب میگشاید و خواننده را درگیر مشاهدات، خاطرات و پرسشهای وجودی او میکند.
چرا باید کتاب سفر در خواب را بخوانیم؟
خواندن سفر در خواب فرصتی است برای ورود به دنیای شخصی و اندیشههای عمیق شاهرخ مسکوب، یکی از متفکران برجسته ایران. این کتاب با نثری دقیق و تأملبرانگیز، خواننده را با تفکرات نویسنده دربارهٔ مضامینی چون زندگی، مرگ، زبان، هویت و خاطرات مواجه میکند و از این طریق، درکی نزدیکتر از تجربیات و دغدغههای او، بهویژه در مواجهه با غربت و زبان، به دست میدهد.
خواندن کتاب سفر در خواب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب به علاقهمندان به آثار و اندیشههای شاهرخ مسکوب، دوستداران ادبیات فارسی معاصر، خوانندگان متون اندیشهمحور و خاطرهنویسی پیشنهاد میشود. همچنین کسانی که به تجربیات روشنفکران ایرانی در مهاجرت علاقهمند هستند، ممکن است از خواندن این کتاب لذت ببرند.
درباره شاهرخ مسکوب
شاهرخ مسکوب متولد ۱۳۰۴، چهرهای برجسته در عرصهٔ روشنفکری، نویسندگی، ترجمه و پژوهشهای شاهنامه در ایران بود. او که در بابل زاده شد، تحصیلات ابتدایی خود را در تهران و ادامهٔ آن را در اصفهان گذراند. پس از بازگشت به تهران در سال ۱۳۲۴، در سال ۱۳۲۷ مدرک حقوق خود را از دانشگاه تهران دریافت کرد. فعالیت نوشتاری مسکوب از سال ۱۳۲۶ با نوشتن تفسیر اخبار خارجی برای روزنامه «قیام ایران» آغاز شد. از سال ۱۳۳۶، تمرکز خود را بر تحقیق و مطالعه در حوزه فرهنگ و ادبیات فارسی و همچنین ترجمه آثار غربی معطوف کرد. پس از انقلاب ۱۳۵۷، ایران را ترک کرد و در پاریس اقامت گزید و تا پایان عمر به فعالیتهای فرهنگی، پژوهشی و نگارش ادامه داد. شاهرخ مسکوب در ۲۳ فروردین ۱۳۸۴ در بیمارستانی در پاریس درگذشت. عمده شهرت او مدیون پژوهشهای عمیق و تأثیرگذارش بر شاهنامه فردوسی است؛ آثاری چون «مقدمهای بر رستم و اسفندیار» و «ارمغان مور» از جمله منابع مهم در این حوزه به شمار میروند. علاوه بر شاهنامهپژوهی، مسکوب با ترجمه آثار مهمی از ادبیات کلاسیک و مدرن غرب، مانند «خوشههای خشم» جان اشتاینبک و تراژدیهای سوفوکل («افسانه تبای»)، نقش مهمی در معرفی این آثار به خوانندگان فارسیزبان ایفا کرد. از دیگر آثار تألیفی و تحقیقی مهم او میتوان به «سوگ سیاوش»، «در کوی دوست»، «گفتوگو در باغ»، «روزها در راه»، «ملیت و زبان» و کتابهایی چون «سفر در خواب» و «سوگ مادر» اشاره کرد که نشاندهنده گستردگی علایق و عمق پژوهشهای او در فرهنگ و ادبیات ایران است.
بخشی از کتاب سفر در خواب
«دو سوارکارِ خیالباز، راه افتادیم بهسوی باغچهٔ باصفای بستنیفروشی چهارفصل در خیابان چهارباغ، در خیابانی که مثل زنی زیبا از همان اولین دیدار دلم را برده بود. اولین دیدار در یکی از روزهای آخر بهار بود. تمام شب اتوبوس با چشمهای خیره، روی نوار پیچدرپیچ و ناهموار جادهٔ خاکی، در خوابِ تاریک بیابان میدوید. پدرم از گذشته میگریخت و شتابی داشت که آیندهاش را در آینهای دلخواه و با شکلوشمایل دیگری تماشا کند. مَرد مسافر ما را هم با خود میبُرد. صبح بود که از خانه بیرون آمدیم. پدرم میخواست گشتی بزند من هم دنبالش بهراه افتادم. انگار به مهمانی میرفتیم یا به دیدن دوستی، بزرگی باشُکوه و روزگاردیده، که در باغ خانهاش چشمبهراه ما قدم میزند (مثلاً مردی محتشم چون ابومنصور عبدالرزاق، سپاهسالار خراسان). با کنجکاوی و احتیاط از کوچهٔ پارس گذشتیم و رسیدیم به چهارباغ. هوا بهسبکی نور بود. گردشکنان در وسط خیابان پرسه میزدیم. خیلی تازگی داشت، هرگز چنین گذرگاهی ندیده بودم: دو پیادهرو در حاشیه و یکی در میانه. و بین پیادهروها، دو سوارهرو؛ با چهار ردیف درخت و جوی آبی در راه تا خودش را به رود روان بسپارد. در هوا مهربانی مادرانهای بود و مثل نسیمی که در برگهای لرزندهٔ سپیدار بِوَزَد، از خلال اندامها میگذشت. نَمیْ سبکیِ سینه را پُر میکرد و از راه رگها در سراسر بدن جاری میشد، نَمی که خشکی پهناور بیابان را در خود داشت اما از سوختگی صحرا بهدور بود، از روی آب آمده بود و بوی خیارِ جالیز و تازگی شبنم و دمیدن سپیدهٔ سحر میداد، بوی سبز درخت و روانی آب و آبیِ آسمان! آسمان آبی بود. من نگاه کردم تا چشم کار میکرد آبی بود. چیزی مثل رؤیای لرزانِ رودخانه یا روحِ بهار فضا را پُر میکرد و در میان عابران، درشکهها، دوچرخهها و ماشینهای انگشتشماری که بیشتاب میگذشتند، تازهتر از علفِ نودمیده، در کف دستْ حس میشد. هوا بوی آشنای غریبی داشت، بوی تختهسنگهای سوختهٔ پرتگاهها، گَوَنها و بوتههای شبزندهدار کوهستان که افتانوخیزان به کَرتهای ترهبار و باغهای میوهٔ کنار شهر رسیده، در آب و علف غوطه خورده و اکنون اینجا ایستاده باشد. هوا مثل کوه ساکت بود.»
حجم
۶۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۸۷ صفحه
حجم
۶۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۸۷ صفحه