کتاب نبردها و تحولات یک زن
معرفی کتاب نبردها و تحولات یک زن
کتاب نبردها و تحولات یک زن نوشتهٔ ادوارد لویی و ترجمهٔ محمدجواد کمالی و بهنود فرازمند است و نشر قطره آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب نبردها و تحولات یک زن
نبردها و تحولات یک زن معروفترین رمان ادوارد لویی، نویسندۀ معاصر فرانسوی است. این کتاب بهخاطر محتوای جنجالبرانگیز خود، بلافاصله پس از انتشار در ۲۰۲۱، توجه منتقدان بسیاری را در فرانسه به خود معطوف کرد و به فروش بالایی دست یافت. راوی که جوانی با تمایلات خاص و متفاوت با بقیۀ همنوعانش است در طول داستان مادر را مخاطب قرار میدهد و، ضمن یادآوری گوشههایی از زندگی پرفرازونشیب خود و والدین، به بیان محدودیتها و مصیبتهایی که مادر، بهعنوان یک زن، بعد از ازدواج بهطور ناخواسته با آنها مواجه شده میپردازد و تلاشهای مؤثر این زن را برای رهایی از آن زندگی تحمیلی و نیز نحوۀ خلاصی از قیدوبندهای سنتی و کسالتبار را با زبانی صریح و بیپرده برمیشمرد.
خواندن کتاب نبردها و تحولات یک زن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ زنان و دوستداران داستانهایی دربارهٔ زنان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب نبردها و تحولات یک زن
«همهچیز با یک عکس شروع شد، اصلاً روحم خبر نداشت چنین عکسی وجود دارد و نمیدانستم که خودم آن را دارم ـ چه کسی آن را به من داده بود، و چه موقعی؟
این عکس را آن زن در بیستسالگی گرفته بود. به گمانم باید دوربین را برعکس گرفته باشد تا صورت خودش نیز در لنز قرار بگیرد. عکس متعلق به زمانی بود که هنوز هیچ تلفن همراهی وجود نداشت و عکس گرفتن از خود یا سلفی کار مرسومی نبود.
زن سرش را به یک سمت کج کرده و خندهٔ ملیحی بر لب داشت، موهایش شانه شده و روی پیشانیاش ریخته بود، موهایی بلوند و بیعیبونقص که چشمانِ سبزرنگش را احاطه کرده بود.
انگار درصدد بود دل کسی را برباید.
نمیتوانم با کلمات توضیح بدهم اما روی این کلیشه، همهچیز از طرز ایستادنش گرفته تا نوع نگاهش و پیچوتاب موهایش آزادی، بیانتهاییِ ممکنها را در مقابل خود تداعی میکند، شاید هم خوشبختی را.
فراموش کرده بودم، به گمانم، که او حتی پیش از به دنیا آمدنم، آزاد و رها بود ـ و آیا خوشبخت؟
باید وقتی هنوز با او زندگی میکردم به این موضوع فکر میکردم، مثل آن روزهایی که جوان بود و کلی رؤیا در سر داشت، اما وقتی که این عکس را پیدا کردم، متوجه شدم از مدتها پیش حتی به آن فکر هم نکرده بودم. شناخت یا اطلاعاتی بیشازحد انتزاعی. در ایام کودکی و در آن پانزده سالی که با جسم او در تماس بودم، هیچ یا تقریباً هیچ شناختی از او پیدا نکردم، برای همین است که شاید هیچچیز نتوانسته این موضوع را به من یادآوری کند.»
حجم
۸۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
حجم
۸۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه