دانلود و خرید کتاب چنین گفت زرتشت: کتابی برای همه کس و هیچ کس فردریش نیچه ترجمه مسعود انصاری
تصویر جلد کتاب چنین گفت زرتشت: کتابی برای همه کس و هیچ کس

کتاب چنین گفت زرتشت: کتابی برای همه کس و هیچ کس

نویسنده:فردریش نیچه
انتشارات:انتشارات جامی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۲از ۹۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب چنین گفت زرتشت: کتابی برای همه کس و هیچ کس

«چنین گفت زرتشت» مشهورترین و بحث‌برانگیزترین اثر فریدریش نیچه، فیلسوف آلمانی است. این اثر با ترجمهٔ مسعود انصاری در انتشارات جامی چاپ شده است. چنین‌گفت زرتشت داستانی شاعرانه و فلسفی از نیچه است که شخصیت اصلی داستان آن هم‌نام یا خود «زرتشت» پیامبر است. در این کتاب مفاهیمی چون «ابرانسان» و «بازگشت جاودانه» بیان می‌شود.

درباره کتاب چنین گفت زرتشت

زرتشت پس از سال‌ها عزلت‌گزینی در کوه‌های آلپ به این اندیشه می‌افتد که شهد خرد خود را به انسان‌ها بچشاند. پس به شهر وارد می‌شود و سعی می‌کند مردم را ارشاد کند. اما هیچ‌کس به او گوش نمی‌دهد و تمام توجه مردم به بند‌بازی یک بندباز در شهر است. مردم که سخنان او را درک نمی‌کنند، مدام به او می‌خندند. زرتشت به این فکر می‌افتد که مانند مسیح برای خود حواریونی برگزیند تا بتواند گفتارهای خود را که رد کردن آرمان‌ها و ارزش‌های کهنه است در کتابی مقدس بیان کند و این اثر همان کتاب است.

با توجه به تألیفات بسیاری که نوابغِ عالم درباره نیچه نوشته‌اند، معلوم می‌شود که برخی از آنان او را شخصیتی سرگشته و حیران می‌دانند و برخی دیگر باور دارند که آن سوی هر جمله از سخنانِ او معانی‌ای ژرف نهفته است که جز خردهای نافذ و اذهانِ تیزبین به عمق آن راه نمی‌برند، امّا همگی در یک موضوع همداستانند که او اندیشمندی توانمند است که در پیِ همه چیز حتی مبادی‌ای که خود به آن قایل است، حقیقت را می‌جوید.

اتّفاقِ نظر همه این اندیشمندان موافق نظری است که نیچه درباره خود داشته است. او می‌گوید:

«برای جویای حقیقت نیت راستین کافی نیست، بلکه همواره باید اخلاص و نیت خود را بپاید و به آن از دیده شک بنگرد. زیرا دلداده حقیقت، حقیقت را به خاطر هماهنگیِ آن با امیالِ خویش نمی‌خواهد، بلکه حقیقت را تنها به خاطر حقیقت بودن دوست می‌دارد، حتّی اگر مخالف باور و عقیده‌اش باشد.»

نیچه در این کتاب، در هنرآفرینی و آفرینش هنری بسیار استاد و چیره است، آمیخته با نوعی روانشناسی قابل تحسین، مؤثّر، مردافکن تا آنجا که در عمق جانِ هر کس اثر می‌نهد، اینجاست که معنای عبارتِ «کتابی برای همه کس و هیچ‌کس» به درستی قابل فهم است، زرتشت چنان سخنانِ پیشگویانه خویش را در قالبی از تمثیل فرو می‌ریزد که هر خواننده از جام معنای آن جرعه‌ای تواند نوشید.

کتاب چنین گفت زرتشت: کتابی برای همه کس و هیچ کس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان به فلسفه پیشنهاد می‌شود.

درباره‌ فردریش نیچه

«فردریش ویلهِلم نیچه در ۱۵ اکتبر ۱۸۴۴ متولد شد. او فیلسوف، شاعر، منتقد فرهنگی، جامعه شناس، آهنگساز و فیلولوژیست کلاسیک بزرگ آلمانی و استاد لاتین و یونانی بود. فلسفهٔ غرب و تاریخ اندیشهٔ مدرن تاثیر بسیار زیاد و عمیقی از آثار نیچه گرفته‌اند. در سال ۱۸۶۹ با ۲۴ سال سن، به کُرسی فیلولوژی کلاسیک در دانشگاه بازل دست یافت که جوان‌ترین فرد در تاریخ این دانشگاه به‌شمار می‌رود. اما بعدتر به خاطر بیماری‌هایی که به آن دچار بود از این سمت کناره‌گیری کرد و به تکمیل آثارش پرداخت. نیچه بیماری خود را موهبتی از جانب خدا می‌دانست که سبب شده بود تا بتواند افکاری نو و بدیع را در سر بپروراند. نیچه یکی از محبوبترین متفکران در ایران است؛ آثارش نه‌تنها بارها ترجمه و منتشر شده‌اند، بلکه کتاب صوتی چنین گفت زرتشت در دهه‌های گذشته یکی از پرفروش‌ترین آثار فلسفی او در ایران بوده است. او بعد از تحمل بیماری‌های مختلف، جنون و فروپاشی ذهنی در سال ۱۹۰۰ چشم از جهان فرو بست.»

بخشی از کتاب چنین گفت زرتشت: کتابی برای همه کس و هیچ کس

«آن جوان چون سخن می‌گفت اشک از گونه‌هایش فرو می‌ریخت. امّا زرتشت او را در آغوش گرفت و با خود بُرد. و چون اندکی پیش رفتند زرتشت گفت: بسیار بی‌قرارم. چشمانت در بیان خطری که در کمینِ تو نشسته روشنتر از زبانت سخن می‌گوید. ای برادر، تو هنوز نرسته‌ای. بلکه همواره برای رسیدن به رهایی در تلاشی و در این جستجو احساساتت ـ چون کسی که در خواب راه برود ـ هر چه رقیق‌تر شده است.

تو می‌خواهی رها از هر بندی به سوی قلّه‌ها اوج گیری. روحت مشتاقِ جولانگاه ستارگان است. ولی غرایزِ نفسانی‌ات هم مشتاقِ رهایی‌اند. سگانِ شرزه‌ات نیز خواهان آزادی خویش‌اند و هنگامی که جانت آرزو داشت که زنجیرها را همه بشکند و بندها را بگسلد، آنان در لانه‌های خویش شادمانه زوزه می‌کشیدند و من اینک تو را رسته از بند نمی‌بینم و تو هنوز دربندی و مشتاقِ آزادی. جانهای چنین زندانی را به زیرکی وصف می‌کنند، امّا قرین نیرنگ و تباهکاری.

آزاد اندیشان باید خود را از عاداتی که در آنان بر جای مانده ـ چون عواطف و آلودگیها ـ پاک دارند تا چشمانشان رخشان و شفّاف گردد. من از خطری که در کمینِ تو نشسته است، بی‌خبر نیستم. لذا تو را به عشق و امیدت سوگند می‌دهم که مبادا عشق و امیدت را وانهی.

هنوز احساسی از بزرگواری در تو هست، و مردم هنوز به رغم آنکه تو را خوش ندارند و بدخواهِ تو هستند، نکویت می‌دارند. مردم چون در خیابان بر کریمان می‌گذرند، احترامی برای آنان قایل نمی‌شوند، امّا شایستگان به آنان اهتمام می‌ورزند و چون از کسی کرامت ببینند او را شایسته می‌شمارند تا این بار بتوانند او را برده سازند.

کریم می‌خواهد که چیزی و فضیلتی نوین بیافریند. حال آنکه شایستگان تنها به کهنه می‌اندیشند و بسیار می‌خواهند و می‌کوشند تا آن را پایدار نگاه دارند. اگر کریمان شایسته شوند، دیگر خطری متوجّه آنان نیست، بلکه وقتی خطر در کمینِ اوست که گستاخ و ویرانگر باشد.

بخشندگانی را می‌شناسم که سرآغازشان از رسیدن به آرزوهایی بس بلند نشانه داشت، امّا دیری نپایید که همه آرزوهای بلند را به ریشخند گرفتند و چنان زیستند که وقاحت فرا رویشان در گذر بود و آرزوهاشان پیش از آنکه در میان آید، از میان می‌رفت و بامدادان هر هدفی را که دنبال می‌کردند، شامگاهان به سستی آن گواهی می‌دادند.»

معرفی نویسنده
عکس فردریش نیچه
فردریش نیچه
آلمانی | تولد ۱۸۴۴ - درگذشت ۱۹۰۰

فردریش نیچه فیلسوف بزرگ قرن نوزدهم میلادی و خالق آثاری مانند فراسوی نیک و بد است که اثری ویژه در تکوین اندیشه و روشنفکری روزگار نو در غرب گذاشت. او که ابتدا به لغت‌شناسی تمایل نشان داد، خیلی زود و در آغاز جوانی کرسی استادی دانشگاه بازل را در این رشته به خود اختصاص داد. او در همان سنین جوانی به فلسفه اشتغال یافت و آثار سترگ فلسفی خویش را برای اندیشه‌ی تشنه‌ی بشر در روزگار پسامدرنیته به ارمغان آورد. همچون شکوفایی‌اش، زوال عقل و خاموشی او نیز خیلی زود و در سن ۴۵ سالگی آغاز شد.

arman eghbali
۱۳۹۸/۰۵/۲۷

اسم این کتاب باید اینگونه می‌بود: "چنین گفت انصاری" در مقدمه توضیحی درباره ترجمه داده نشده، ذکر نشده که از چه زبانی ترجمه کرده، سراسر کتاب مملو از جمله ها و کلماتیه که اصلا در کتاب نیچه موجود نیست. و مترجم

- بیشتر
Omid r kh
۱۳۹۶/۰۱/۰۹

متاسفانه طاقچه بهترین های جهان رو با بدترین کیفیت ها قرار میده، مثلا این ترجمه واقعا افتضاحه در صورتی که ترجمه ی داریوش آشوری از نشر آگه واقعا شاهکاره.

Mohamad zamani
۱۳۹۶/۰۴/۲۳

خاصیت فلسفه این است که انسان را دلسرد و سپس دلگرم کند به اوج برساند ،زمین بزند،پوچ کند،به خدا برساند، گمراه کند و به راه بیاورد.....من این را می دانم که زندگی بدون فلسفه هیچ خواهد بود....واین هیچ بودن از

- بیشتر
سروش
۱۳۹۵/۰۹/۰۶

ترجمه داریوش آشوری رو بذارین

Hemmat
۱۳۹۵/۰۹/۱۱

« چنین گفت زرتشت » نیچه کتابی است که به گفته ی « سوفرن » خواننده را غافلگیر و اغلب دلسرد می کند. چرا که جدا از شکل شاعرانه ی خاص آن ، معلوم نیست که منظور از ماجراهای این

- بیشتر
Ali Bagheri
۱۳۹۵/۰۹/۰۵

آخه این چه نمونه ایه گذاشتید، ۵۹ صفحه نظرات مترجمه، یه دو خط هم از خود خدا بیامرز میذاشتبن

AmirGeek
۱۳۹۵/۰۹/۲۴

از اضافات و پرگویی مترجم که بگذریم من نتیجه هایی جالب گرفتم - من نمیفهمم وقتی کتاب هایی مثل «وقتی نیچه گریست ، درمان شوپنهاور» رو میخونی فکر میکنی خب نیچه هم همینه ولی وقتی میخوای خود نیچه رو بخونی کتابیه

- بیشتر
Borna
۱۳۹۵/۰۹/۰۴

ترجمه آقای آشوری رو بذارید لطفا!

reza13and1
۱۴۰۰/۰۵/۱۱

سلام دوستان انتقاد دارن که چرا ترجمه ی آقای آشوری قرار داده نشده من خودم کاربر یک اپلیکیشن کتابخوان دیگه هستم دوستان خوب طاقچه منت سرم گذاشتن و یه کد تخفیف یک ماهه نامحدود بهم دادن همیشه برام سوال بود که چرا تو اون

- بیشتر
کاربر ۳۴۷۰۶۰۸
۱۴۰۲/۰۲/۰۷

تقریبا ۱۰ درصد اول این کتاب رو بیخیال بشید و یه راست برید از شروع کتاب چنین گفت زرتشت بخونید من نمیدونم چه اصراریه که مترجم، دوستان، آشنایان فامیلهای دور و نزدیک، همسایه های انتشارات و الی آخر همه باید

- بیشتر
بیدار باشید تا خوش بخوابید
علی نوری
من خواهان شکوه بسیار و ثروت فراوان نیستم، هر دوی اینها اضطراب آورند. امّا اگر شخصی از شهرتی و مالی برخوردار نباشد به خواب خوش نمی‌رود.
P.H
«برای جویای حقیقت نیت راستین کافی نیست، بلکه همواره باید اخلاص و نیت خود را بپاید و به آن از دیده شک بنگرد. زیرا دلداده حقیقت، حقیقت را به خاطر هماهنگیِ آن با امیالِ خویش نمی‌خواهد، بلکه حقیقت را تنها به خاطر حقیقت بودن دوست می‌دارد، حتّی اگر مخالف باور و عقیده‌اش باشد.
mohsen
کسی که می‌خواهد روزی پرواز بیاموزد باید نخست ایستادن و دویدن و جهش و بالا رفتن و پایکوبی را به تمرین بگذارد. پرواز را با پرواز نتوان آموخت.
Travis
هر کسی از ظنّ خود شد یار من وز درون من نجست اسرار من
rezghkhah
انسانی با اندک مایه‌ای از خِرَد هرگز نمی‌تواند ماهیت انسانی را، بما هو انسانٌ تطوّرپذیر بداند
Zeitung
در جستجوی زاد و بومِ خویش بیهوده از قلّه‌ها بالا می‌روم. در شهرها سرگشته‌ام، از دروازه‌ها بگذشته‌ام، امّا هنوز در آغازِ راهم.
saeed
بسا کارها که در سرزمینی ننگ است و در سرزمینی دیگر مایه شرف. هیچ همسایه‌ای را ندیده‌ام که بتواند حقیقت همسایه‌اش را دریابد و هر یک از دیوانگی و شرارت دیگری در شگفت است.
پویا پانا
ای والاترین انسانها، به پیش. هنگام دردِ زایمان کوهِ آینده انسانی فرارسیده است. خدا مرده است و ما اینک می‌خواهیم انسانِ برتر زنده باشد.
hamed kianfar
بیدار باشید تا خوش بخوابید.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
«چنان برای دنیای خویش تلاش کن که گویی تا ابد زندگی خواهی کرد و چنان برای آخرتِ خویش تلاش کن که گویی فردا خواهی مرد» .
AS4438
ولی بامدادِ روز بعد زرتشت از بستر برجست و کمر بربست و همچو خورشید تابانی که از آن سوی ابرهای تیره برمی‌آید ملتهب و نیرومند از غار بیرون شد. زرتشت همچون گذشته با خورشید به نجوی نشست و گفت: «ای اختر بزرگ، ای چشمه ژرفِ نیکبختی، اگر نبودند کسانی که روشنایی پرفروغت را بر آنان فروریزی به چه خشنود بودی؟ چه دشوار بود بر شرمِ پُر غرورت، که آنان در نهانگاه‌های خود پنهان می‌ماندند و تو برمی‌آمدی، نور می‌افشاندی و روشنی می‌بخشیدی به همه جهانیان! من بیدار گشته‌ام. امّا آن والاترینان هنوز غرقِ در خوابِ ژرفِ خویش‌اند، همه. آیا آنان دوستانی راستینند؟ نه آنان نیستند که در این کوه‌ها چشم به راهشانم. من چشم به راهِ کارِ خویش‌ام. آغازین لحظه‌های روز خویش. آنان را از نشانه بامدادی‌ام چه خبر؟ و صدای گامهایم، بامدادان، بیدارشان نمی‌کند.
Hemmat
به راستی انسان رودی است آلوده و ناپاک،
پویا پانا
اینان برای عشق ورزیدن به خدای خویش جز دار زدنِ انسان راهی نمی‌دانند.
بابای مینو
به خویشتن خندیدن را بیاموزید.
Travis
برای دوست خویش مانند هوای پاک و خلوت و نان و دارو باش. زیرا چه بسا کسانی که خود را از بند نتوانند رهانید. اما در رهاندن دوستان بس پُرتوانند.
Travis
این مردم می‌دانند که هرگاه به آنان مهر ورزی، خوارشان داشته‌ای و مهربانی‌ات را با بدی پاسخ می‌گویند. روانشان از فضیلت خاموشِ تو در رنج است. و تنها وقتی شاد می‌شوند که فروتنی‌ات پایان پذیرد و غرور شود. اقتضای طبیعتِ مردمان چنین است که خرمنِ مهرِ مهربانان را آتش زنند.
آرمان
نمی‌خواهم مرا از منادیانِ «برابری» بشمارند، زیرا دادگری به من آموزانده که: «انسانها برابر نیستند»
Travis
دولت، در همه تعبیرهایِ خود از خیر و شرّ دروغ می‌گوید. هرچه می‌گوید دروغ است. وهر چه دارد حاصلِ دزدی و اختلاس!
Travis
در حالی پَر می‌زنم که می‌دانم بر فرازِ خویشتن اوج می‌گیرم و خدایی در درونِ من پایکوبی می‌کند.
vahab

حجم

۳۴۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۸۴ صفحه

حجم

۳۴۴٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۸۴ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۴۱,۳۰۰
۳۰%
تومان