کتاب شوپنهاور
معرفی کتاب شوپنهاور
«شوپنهاور» نوشتهی گیوم مورانو است. شوپنهاور فیلسوف قرن ۱۹ آلمانی است. سراسرِ فلسفهی شوپنهاور بر دو اصل استوار است، نخست آنکه جهان، تجلّی و بازنمودی است و دیگر جهان اراده است. منظور از «جهان، تجلّی و بازنمودِ من است» این است که هر وجود خارجی، در واقع به ذهن برمیگردد و از این روی میتوانیم همهی قوانینِ جهان را از ذهن نتیجهگیری کنیم. این کتاب در خصوص ابعاد نگرش فلسفی شوپنهاور است.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
من به عنوانِ ذهنی که از ادراک بهرهمند میشود، جهان را از لابهلای ادراکِ خود دریافت میدارم. و بهرِ شناختی، اگر جهان شناختپذیر باشد، آن هم به اندازهی ممکن، ما ابتدا باید پیوندِ «ذهن» را با جهانی که ادراکش را تشکیل میدهد، بشناسیم.
این پیوند در شناختِ سرراست، هیچ مشکلی را پدید نمیآورد، زیرا همواره چنین میپنداریم، جهان همان است که درمییابیم و میبینیم، برگهی سپید نیز چنین است، زیرا من رنگِ سپید را در آن میبینم و احساس میکنم که زبانهی آتشش میسوزاند، زیرا من حرارتش را دریافت میکنم. بدینسان بینِ جهانی که من در ادراکِ ویژهی خود دریافت میدارم و جهان به عنوانِ نمونهای که، در خود، پدید میآید و از لابهلای این ذهن، سازگاری وجود دارد.
برآیندِ نخست این باور خودانگیخته آن است که جهان با غیابِ ذهنی که آن را درک میکند، از وجود باز نمیایستد. من چنین تصوّر میکنم که آسمان نیلگون میشود تا اینکه چشمانم را فرو میبندم و از اندیشیدن به آن باز میایستم. در عینِ حال زبانهی آتش نیز با پراکندنِ حرارتش ادامه مییابد، حتّی وقتی که آنجا دستی هم نباشد که آن را حسّ کند یا در آن بسوزد.
حجم
۱۹۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۱۹۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
نظرات کاربران
کتاب شوپنهاور ، نوشتۀ گیوم مورالو که به فلسفۀ آرتور شوپنهاور می پردازد اگر چه در مباحث خود به خوبی عمل کرده و در کتابی نسبتا موجز ، فلسفۀ شوپنهاور را ژرف کاوی کرده است اما ترجمۀ آقای انصاری بشدت
به کاربردن نادرست علائم نگارشی و ترجمه ی سخت ،متنی سخت رو سخت تر و گنگتر کرده !! برای ترجمه ی کتاب های فلسفی این چنین ، باید بیشتر از اینها تلاش کرد ، با هدف مطالعه ی فلسفه ی شوپنهاور
ترجمه بعضی جاها ایراد داره ولی با یه کم دقت میشه به مطلب پی برد
این که خوندن این کتاب رو توصیه نمیکنم به هیچ عنوان ارتباطی به شوپنهاور و اندیشههای درخشانش نداره. اتفاقن خوندن آثار شوپنهاور رو به شدت توصیه میکنم. مسأله مربوط میشه به همین کتاب خاص، با همین ترجمه! یعنی مترجم ناگرامی.
مترجم چون احاطه لازم در حوزه فلسفه ندارد . متاسفانه موجب شده خواننده مخصوصا اگر با سایر متون فلسفی آشنایی نداشته باشد دچار بد فهمی وسر گیجه شده از هرگونه مبحث فلسفی فراری شود .
.