کتاب هوا را از من بگیر خنده ات را نه!
معرفی کتاب هوا را از من بگیر خنده ات را نه!
کتاب هوا را از من بگیر خندهات را نه، گزیدهٔ شعرهای عاشقانهٔ پابلو نرودا، شاعر شیلیایی و برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات، است. نشر چشمه این اثر را با ترجمهٔ احمد پوری به چاپ رسانده است. نرودا نگارش کتاب هوا را از من بگیر خندهات را نه را در سال ۱۹۵۲ به پایان رساند. او چند ماه بعد بهصورت ناشناس ۵۰ نسخه از آن را منتشر کرد؛ اما این مجموعه اولین بار بهصورت رسمی در سال ۱۹۶۳ منتشر شد.
درباره کتاب هوا را از من بگیر خنده ات را نه
نرودا بهخاطر عقاید و فعالیتهای سیاسیاش به جزیرهٔ کاپری تبعید شد. اما این جزیره چنان زیبا و رویایی بود که توانست نرودا را برای نوشتن اشعار عاشقانهاش سر ذوق بیاورد. او این مجموعه را سرود و آن را به ماتیلدا اروشا تقدیم کرد. کتاب هوا را از من بگیر خنده ات را نه، دربردارندهٔ اشعاری لطیف و دلنشین است و بهواسطهٔ زبان و مضامین عاشقانهٔ آن که تجربهاش در بین همهٔ انسانها مشترک است، توانسته به کشورهای مختلف سفر کند و دوستدارانی از زبانها و فرهنگهای مختلف پیدا کند.
کتاب هوا را از من بگیر خنده ات را نه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به دوستداران شعر جهان و علاقهمندان به مطالعهٔ اشعار عاشقانه پیشنهاد میشود.
درباره پابلو نرودا
پابلو نرودا، نام مستعار نویسندگیِ ریکاردو الیسر نفتالی ریس باسوآلتو، دیپلمات، سناتور و شاعر نوگرای شیلیایی و برنده جایزه ادبیات نوبل است. او نامِ مستعار خود را از یان نرودا شاعر اهل چک انتخاب کرده بود.
نرودا ۱۲ ژوئیه ۱۹۰۴، در شهر پارال در ۴۰۰ کیلومتری جنوب سانتیاگو به دنیا آمد. پدرش کارمند راه آهن و مادرش معلم بود. هنگامی که دوماهه بود، مادرش درگذشت و او به همراه پدرش در شهر تموکو ساکن شد. از کودکی به نوشتن مشتاق بود و بر خلاف میل پدرش با تشویق اطرافیان روبرو میشد. یکی از مشوقان او گابریلا میسترال بود که خود بعدها برنده جایزه نوبل ادبیات شد. نخستین مقاله نرودا وقتی که شانزده سال داشت در یک روزنامه محلی چاپ شد.
با رفتن به دانشگاه شیلی در سانتیاگو و انتشار مجموعههای شعرش شهرت او بیشتر شد و با شاعران و نویسندگان دیگر آشنا شد. مدتی به عنوان کارمندِ دولت شیلی به برمه و اندونزی رفت و به مشاغل دیگر نیز پرداخت. بعد مأمور به کنسولگری شیلی در بارسلون و بعد کنسول شیلی در مادرید شد. در همین دوره جنگ داخلی اسپانیا آغاز شد و پابلو نرودا که هوادار کمونیسم بود در جریان این جنگ به سیاست پرداخت.
پس از آن نرودا کنسول شیلی در پاریس شد، به انتقالِ پناهندگان جنگ اسپانیا به فرانسه کمک کرد و بعد از پاریس به مکزیکو رفت. در چهل و یک سالگی به عنوان سناتوری کمونیست در سنای شیلی مشغول شد و چهار ماه بعد رسماً عضو حزب کمونیست شیلی شد. یک سال بعد، پس از شروع سرکوبی مبارزات کارگری و حزب کمونیست او سخنرانی تندی بر ضد حکومت کرد و پس از آن مدتی مخفی زندگی کرد و در نهایت مجبور شد با اسب از مرز به آرژانتین فرار کند.
یکی از دوستان او در بوئنوسآیرس شاعر و نویسنده گواتمالایی میگل آنخل آستوریاس، برنده بعدی جایزه نوبل ادبیات بود. نرودا که شباهتی به آستوریاس داشت با گذرنامه او به پاریس سفر کرد. پس از آن به بسیاری کشورها سفر کرد و مدتی نیز در مکزیک بسر برد. در همین دوره شعر بلند آواز مردمان را سرود و در ۱۹۷۱ برنده جایزه نوبل ادبیات شد.
سال ۱۹۷۳ پابلو نرودا در ۶۹ سالگی درگذشت. در گواهی رسمی مرگِ او سرطان پروستات به عنوان علتِ مرگ ذکر شده است اما عدهای معتقدند که پابلو نرودا مسموم شده و به قتل رسیده است. نرودا حامی سرسخت رئیسجمهوری سرنگون شده سالوادور آلنده بود و میتوانست به رهبر مخالفان دیکتاتوری پینوشه بدل شود.
در آوریل سال ۲۰۱۳، نرودا نبش قبر شد تا روشن شود که آیا آن طور که مانوئل آرایا، رانندهاش و برخی دیگر احتمال میدهند مسموم شده است یا خیر. در آزمایشهای انجام گرفته، ردی از سم در جنازه او پیدا نشد، اما قرار شد آزمایشهای بیشتری انجام گیرد. آقای آرایا میگوید ، نرودا از بیمارستانی در سانتیاگو به او تلفن کرد و گفت که پس از تزریقی به معدهاش، حالت تهوع دارد. مقامات میگویند آزمایشهای جدیدی بر باقیمانده پیکر نرودا در پی یافتن عناصر و مواد سنگین یا غیر ارگانیکی است که ممکن است به صورت مستقیم یا غیر مستقیم باعث مرگ او شده باشد.
آثار پابلو نرودا
پابلو نرودا، شاعر بزرگ شیلیایی، میگوید اگر دو گزینه پستِ ریاست جمهوری و اهدای جایزه نوبل را برای او روی میز بگذارند، بلند میشود و پشت میز دیگری مینشیند. او شاعری پرحاشیه بود که حاشیههای زندگیاش بعد از مرگ نیز تمام نشد. او ۵۰ سال بیوقفه نوشت و زندگی کرد؛ آن طور که خواست. به قول خودش، «من همه زندگیام را وقف اصلاح مردم کردهام و کتابهایی که در خانه دارم همه محصول کار خودم هستند.»
از جمله آثار او پستچی، من هستم، خاطرات من، ما بسیاریم، اشعار تکمیلی، اقامت بر روی زمین، سرودهای همگانی، بیست سرود عاشقانه و یک غم آوا، آوای جهانی، تاریک و روشنا و یادبودهای جزیره سیاه هستند.
حجم
۳۱۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۲
تعداد صفحهها
۱۱۰ صفحه
حجم
۳۱۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۲
تعداد صفحهها
۱۱۰ صفحه
نظرات کاربران
پر از احساسات عمیق پر از ابراز علاقه های شیرین الان که دارم مینویسم، با بغض مینویسم و آرزو میکنم چنین عاشقی برای معشوق خود باشم. و او نیز برای من.
در مورد عشق ( هم عشق انسانی ) و هم عشق به وطن و در باب مبارزان و وطن و سرباز و ...هم بود یعنی فقط در مورد حیطه عشق انسانی نبود راستش بعضی هاشو دوس داشتم بعضی شو نه