دانلود و خرید کتاب نامه‌های عاشقانه پابلو نرودا به آلبرتینا رزا پابلو نرودا ترجمه ابوذر آهنگر کیاسری
تصویر جلد کتاب نامه‌های عاشقانه پابلو نرودا به آلبرتینا رزا

کتاب نامه‌های عاشقانه پابلو نرودا به آلبرتینا رزا

معرفی کتاب نامه‌های عاشقانه پابلو نرودا به آلبرتینا رزا

«نامه‌های عاشقانه‌ی پابلو نرودا به‌آلبرتینا رُزا» به گردآوری و ترجمه ابوذر آهنگر، دربردارنده مجموعه نامه‌های عاشقانه پابلو نرودا (۱۲ ژوئیه ۱۹۰۴- ۲۳ سپتامبر ۱۹۷۳) دیپلمات، سناتور و شاعر شیلیایی و برنده جایزه ادبیات نوبل است. صد و یازده نامه‌ی عاشقانه‌ی پابلو نرودا نامه‌هایی به خانم آلبرتینا رُزا Albertina Rosa که پابلو نرودا امیدوار بو با وی ازدواج کند، هستند. با این وجود آلبرتینا رُزا تصمیم دیگری گرفت. کسی که کتاب «خاطرات» نرودا را خوانده باشد، با ماجرای عشق بزرگ وی آشناست. لحن نامه‌های نرودا به آلبرتینا، خصوصی، جذّاب، گرم و انسانی هستند: نامه‌ها تمایلات و نگرانی‌های روزمره، امیدها و حرمان‌ها را شامل می‌شوند. آشکارا پیداست که این مکاتبات سر آن ندارند که به عنوان متونی ادبی به شمار بیایند – آن‌ها تنها بر روابط، بر تکه‌ی کوچکی از زندگی، و بر عشقی بزرگ نوری می‌افکنند. در یکی از نامه‌های این کتاب می‌خوانیم: برایت، ای کوچولوی من، از چه چیزی تعریف کنم که سرگرم شوی؟ الان شب است، و من خوشحالم، خوش حال. تنها در خانه، در خانه‌ی خودم، که مثل یک برج پُر از پنجره است که من از میان آن‌ها به شبِ پُر از ستاره نگاه می‌کنم. خیلی از سفری که آن قدر هم پُر ماجرا بود، خسته نیستم. من را نیمه شب پشت قسمت بارگیر یک ماشین بارکش پنهان کردند و من پنج ساعت تمام آنجا از سرما لرزیدم. بعد هم یک ماشین درجه‌ی سوم. نه شاهانه. هر طور بود رسیدم. تمام بعد از ظهر را در خیابان‌هایی که اغلب آن‌ها را دیده بودم، پرسه زدم. به اطراف و اکناف هم سرکشی کردم و دسته گل بنفشه‌ی بزرگی هم با خودم آوردم. آن‌ها آن قدر زیبا هستند که فقط لیاقت تو را دارند. واقعاً تماشای این چمنزارانِ سبز، احساس کردنِ تپه‌هایی که در اثر مِه شبانه تاریک شده اند، و احساس کردنِ من، منِ من، آزاد از هر سبک سری، پر جنب و جوش و تنها، باشکوه است. آوخ، کاش بودی، آلبرتینا. کاش الان اینجا بودی و مقابل حرارت ذغالی که مرا گرم می‌کند، می‌نشستی، کاش با آن چشم‌های غم زده ات، و با سکوتت که مورد پسند من است، این جا بودی. کوچولو بیا! یا لااقل به من فکر کن.
afsaneh_&_fatemeh
۱۴۰۰/۱۰/۲۳

فاطمه🌿 خوشحالم و می خواهم آواز بخوانم که این کتاب را وقتی که دوتا کتاب دوست نداشتنی می خواندم پیدا کردم و عاشقش شدم. ساعت چهار صبح،توی روز تولدم،انگاری هدیه ام را گرفتم و باهاش کیف کردم. پابلو خیلی واقعی ست. ادا در نمی

- بیشتر
پورآزاد
۱۴۰۰/۰۷/۲۲

تا الآن ده صفحه از این کتابُ مطالعه کردم و از ترجمه خوب و متن روان و گیرایی جملات برای ادامه دادن به خوندن واقعا باید تعریف کرد .اگه کتاب های نامه رو دوست دارید این کتاب یکی از بهترین

- بیشتر
روشنا
۱۳۹۹/۱۱/۱۱

من کتاب را نخوانده‌ام و یک ستاره دادن صرفاً برای رد شدن از این مرحله بود تا امکان ثبت نظر فراهم گردد. سوالی با مطالعه «نمونه کتاب» برایم ایجاد شد: این بریده (و بریده‌های مشابه که هیچ بخشی از متن کتاب را

- بیشتر
Qeziii
۱۳۹۸/۰۷/۲۵

قشنگ بود

مریم
۱۳۹۸/۰۷/۲۵

عالی بود

کاوه
۱۳۹۶/۰۶/۲۱

بسیار جالبه.

Hoda
۱۴۰۰/۰۹/۲۸

ترجمه خوب نبود به نظرم

s khalili
۱۳۹۸/۰۷/۲۹

فقط اسامی که به معشوقش داده بود دوس داشتمبپ.وگرنه خیلی جالب نبود‌

حدیث عشق بیان کن! به هر زبان که تو دانی!! شمس الدین محمد شیرازی (حافظ)
S
تقریباً شب‌ها را کامل بیدارم، در طول روز می‌خوابم و میلی به هیچ کاری ندارم. خسته‌ام، خسته از خستگی‌یی که تنها قلب تو می‌تواند من را از آن برهاند.
یك رهگذر
من نیازم به تو از نان، و از آب هم بیشتر است.
Qeziii
زمان به مرور تو را یقیناً به آغوش من باز خواهد گرداند.
یك رهگذر
من روزهای بدی را گذرانده‌ام، قادری که برخی حوادث غم بار را از خاطرم دور کنی؟
Samane Ashrafi
. تنها چیزی که در دیگری ممکن است موجب یأس آدمی‌می‌شود، خشکی و بی احساسی‌قلبِ وی است. حالا تصور کن که من این مطلب را در تو کشف می‌کنم، در تو، در تویی که قسمتی از خود من هستی. بعد این میل در من بیدار می‌شود که سرت را به دیوار بکوبم
آلما
روزهای من روز به روز هراس آورتر می‌شوند، فقط فکر به تو مرا نجات می‌دهد.
یك رهگذر
از زندگی‌ام که باخبری، هنوز همان است که بود؛ دوست داشتنِ تو.
یك رهگذر
گاهی، امروز، از این که تو پیش من نیستی، می‌هراسم. از این که نمی‌توانی برای همیشه پیش من بمانی.
Qeziii
کاش بودی، آلبرتینا. کاش الان اینجا بودی و مقابل حرارت ذغالی که مرا گرم می‌کند، می‌نشستی، کاش با آن چشم‌های غم زده ات، و با سکوتت که مورد پسند من است، این جا بودی. کوچولو بیا! یا لااقل به من فکر کن. پابلو
پورآزاد
عزیزکم، فقط هیچ وقت فکر نکن که فراموشم بشوی
یك رهگذر
به من نامه بده و نامه‌هایی را هم که برای‌ات برشمردم از پست بخواه، برای دریافت آن‌ها درخواست بده، چون متعلق به تو هستند و نه به هیچ کس در دنیا، نه به هیچ کس دیگری در دنیا، آن‌ها مال تو هستند و نه مال هیچ کس دیگری، درست مثل دل من.
s.h
نمی‌دانی که چه قدر به تو علاقه دارم. من نیازم به تو از نان، و از آب هم بیشتر است. این که به تو بگویند: «نمی‌توانم همه چیز را به تو توضیح بدهم،» واقعاً چه نقش و اثری می‌تواند که داشته باشد. شاید اصلاً نیازی نباشد که به تو توضیح بدهم تا مرا درک کنی. اگر هم چنان به من علاقه داشته باشی، توضیح به چه کارت می‌آید؟
s.h
ما با یک دیگر برای عشق مان قلّاده‌ی زیبایی از بلایا را تولید می‌کنیم.
Qeziii
تو دلت رفته رفته برای من کمتر تنگ می‌شود.
Qeziii
تقریباً شب‌ها را کامل بیدارم، در طول روز می‌خوابم و میلی به هیچ کاری ندارم. خسته‌ام، خسته از خستگی‌یی که تنها قلب تو می‌تواند من را از آن برهاند.
masoome
حقیقت‌اش را بخواهی تو تنها کسی هستی که در این زمان منحوس می‌توانم به او تکیه بزنم، و درست همین حالا نزدیکی‌ات را کم دارم
یك رهگذر
گاه وقتی می‌روم احساس می‌کنم که گویی چیزی را فراموش کردم، که گویی چیزی‌ام کم است. آن چیز تو هستی.
یك رهگذر
خیلی تنها هستم. و جز این تنهایی هنوز هم فقط تو را دارم.
یك رهگذر
وقتی فکر می‌کنم که این برهه، که تو در آن نیستی و غایبی، همه‌ی زندگی‌من نیست، بسیار بیش تر دوستت می‌دارم.
یك رهگذر

حجم

۱۲۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۱۲۰٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان