کتاب دو مسئله بنیادین اخلاق
معرفی کتاب دو مسئله بنیادین اخلاق
کتاب دو مسئله بنیادین اخلاق نوشتهٔ آرتور شوپنهاور و ترجمهٔ رضا ولی یاری است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب دو مسئله بنیادین اخلاق
در باب آزادی اراده و در باب بنیان اخلاق در واقع شروح جداگانهٔ دو آموزهای هستند که اساساً در دفتر چهارم کتاب اصلی شوپنهاور، یعنی جهان همچون اراده و تصور، آمدهاند؛ ولی در آنجا بهطور ترکیبی و پیشینی از متافیزیک او استنتاج شدهاند و در اینجا، که قاعدتـاً پیشفرض گرفتن جـایز نبوده، بهطور تحلیلی و پسینی بنیان گذاشته شدهاند. به همین دلیل آنچه در آن کتاب ابتدای کار بوده در این دو رساله انتهای کار قرار میگیرد. با این حال هر دو آموزه، به دلیل آغازکردن از نقطهنظری که میان همه مشترک است، و نیز به دلیل شرح جداگانهشان، در اینجا از حیث درکپذیری و قدرت اقناع و آشکار کردن معنایشان بسیار پربار شدهاند. لذا باید دو مسئلهٔ بنیادین اخلاق را مکمل دفتر چهارم جهان همچون اراده و تصور قلمداد کرد.
خواندن کتاب دو مسئله بنیادین اخلاق را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ فلسفه پیشنهاد میکنیم.
درباره آرتور شوپنهاور
آرتور شوپنهاور متولد سال ۱۷۸۸ و درگذشته به سال ۱۸۶۰ میلادی است. او یکی از مطرحترین و بزرگترین فیلسوفان آلمانی است و نظریاتش در حوزهٔ اخلاق، هنر، ادبیات معاصر و روانشناسی تاریخساز است.
کتابهای او از این قرار هستند:
۱. در باب حکمت زندگی
۲. جهان و تأملات فیلسوف
۳. متعلقات و ملحقات
مقالهای بیست صفحهای از این اثر پیشتر نیز به دست خشایار دیهیمی در کتاب زیر ترجمه شده بود:
مرگ (مجموعه مقالات از متفکران معروف)
۴. جهان همچون اراده و تصور
جهان به مثابه اراده و برابرنهاد
هنر و زیباییشناسی؛ شاهکار فلسفی
۵. دو مسئله بنیادین اخلاق
۶. در باب اراده در طبیعت
۷. هنر همیشه بر حق بودن؛ ۳۸ راه برای پیروزی در هنگامی که شکست خوردهاید
۸. در باب بینایی و رنگها
۹. ریشه چهارگان اصل دلیل کافی (رسالهٔ دکتری شوپنهاور در دانشگاه ینا)
۱۰. در باب طبیعت انسان
۱۱. اخلاق، قانون، سیاست
۱۲. زندگی اینجوری است
۱۳. هنر زنده ماندن
۱۴. هنر حفظ آبرو
۱۵. هنر رفتار با زنان
۱۶. هنر خودشناسی
۱۷. هنر خوشبختی
۱۸. هنر رنجاندن
۱۹. هنر پیر شدن
هفت کتاب اصلی شوپنهاور (شماره ۳ تا ۹) در زمان حیات وی با همین عناوین چاپ شدهاند و سایر موارد، گردآوریهای پس از مرگ اوست.
بخشی از کتاب دو مسئله بنیادین اخلاق
«اگر انسان اراده کند، چیزی را اراده میکند: عمل ارادهٔ او در هر حال معطوف به هدفی است و تنها در رابطه با هدفی متصور است. لذا چیزی را اراده کردن یعنی چه؟ یعنی اینکه: عمل اراده، که خودش در آغاز صرفاً عین خودآگاهی است، به سبب چیزی که به آگاهی از دیگر چیزها تعلق میگیرد حادث شود، چیزی که عینی برای قوهٔ معرفتی است، عینی که، در این رابطه، انگیزه نامیده میشود و در عین حال مایهٔ عمل اراده است، به این معنی که عمل اراده معطوف به آن است، یعنی هدفش ایجاد تحولی در آن یا عکسالعمل نشان دادن به آن است. کل وجود عمل اراده عبارت است از این عکسالعمل. از اینجا واضح است که بدون عین، عمل اراده نمیتواند رخ دهد؛ زیرا فاقد سبب و مایه خواهد بود. اما این مسئله پیش میآید که آیا، به فرض حاضر بودن این عین برای قوهٔ معرفتی، عمل اراده نیز باید رخ دهد، یا میشود عین غایب باشد و یا هیچ عمل ارادهای رخ ندهد یا اصولاً عمل دیگری، حتی یکسره متضاد آن، رخ دهد؛ یعنی آیا میشود تحت شرایطی کاملاً یکسان آن عکسالعمل غایب باشد یا متفاوت یا حتی متضاد درآید یا خیر. کوتاه سخن، این یعنی که: آیا انگیزه بالضروره عمل اراده را موجب میشود؟ یا زمانی که انگیزه به آگاهی راه مییابد، اراده آزادی کامل دارد که اراده کند یا نکند؟ پس اینجا مفهوم آزادی به آن معنای انتزاعیای اتخاذ میشود که در فوق تشریح شد و معلوم شد، بهعنوان نفی محض ضرورت، تنها معنای مصداقپذیر در اینجا است و مسئلهٔ ما با آن تبیین میشود. ولی ما در خودآگاهی بیواسطه است که باید به دنبال دادههایی برای حل مسئله بگردیم، و برای این منظور باید صورت آن را دقیقاً بررسی کنیم ــ و نباید همچون دکارت گره را با دندان باز کنیم، چون او، بدون زحمت زیاد، صرفاً ادعا میکند «معهذا ما چنان آگاهی نزدیکی از آزادی و بیقیدی درونمان داریم که هیچ چیز دیگری وجود ندارد که بتوانیم واضحتر یا کاملتر از آن درکش کنیم». لایبنیتس این ادعا را غیرقابلقبول میداند، ولی خود او هم در این مورد کمیتاش لنگ میزند و پس از ضدونقیضترین اظهارات نهایتاً به این نتیجه میرسد که اراده درواقع بهوسیلهٔ انگیزه مایل میشود، ولی مجبور نمیشود. چون میگوید «همهٔ اعمال ایجاب میشوند و هرگز بیتفاوت نیستند زیرا همواره دلیلی وجود دارد که ما را مایل میسازد به فلان طریق عمل کنیم نه به طریقی دیگر، هرچند لزوماً مجبورمان نکند». این اظهارات فرصتی به من میدهد تا خاطرنشان کنم که این نوع اتخاذ موضع متوسط میان گزینههای فوقالذکر قابلدفاع نیست و نمیتوان با یک جور بیطرفی مد روز گفت که انگیزهها صرفاً تا حد مشخصی اراده را ایجاب میکنند و اراده تأثیر میپذیرد، منتها صرفاً به میزان مشخصی، و بعد میتواند خودش را از آن تأثیر رها کند. زیرا به محض اینکه علیت را به یک نیروی معین نسبت دهیم ــ یعنی تصدیق کنیم که آن نیرو تأثیرگذار است ــ آنگاه اگر مقاومتی وجود داشته باشد، آن علیت صرفاً مستلزم افزایش نیرو متناسب با مقاومت خواهد بود و تأثیر و معلولش را کامل خواهد کرد. کسی که با ۱۰ سکه تطمیع نشود ولی دچار تردید شود، با ۱۰۰ سکه تطمیع خواهد شد، و قسعلیهذا.»
حجم
۴۲۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۴۲۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه