کتاب هنر رنجاندن
معرفی کتاب هنر رنجاندن
کتاب هنر رنجاندن نوشتهٔ آرتور شوپنهاور و ترجمهٔ علی عبداللهی است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب هنر رنجاندن
آرتور شوپنهاور فیلسوف بسیار مهم و دورانسازی است که هم اندیشههایش در تاریخ فلسفه موجب دگرگونیهای ژرف شده و زبانزد است و هم منش، کیفیت خاص و یگانهٔ زندگی و رفتارش. شوپنهاور فیلسوفی رکگو و صریح است. شاید یکی از صریحترین فیلسوفان تاریخ و زمانی که میخواهد در مورد کسی یا اندیشهای داوری کند، داوری خود را با صراحت و بُرندگی تمام و البته کمنظیر ابراز میکند. او در خلال بیان نظرات خود حتی از ناسزاگویی، رنجاندن، لیچارپرانی و توهین به موضوع بحث خود فروگذار نمیکند، مهم نیست طرفِ پرخاشهای وی چه کسی و چه مفهومی باشد؛ گاهی آماج حملات وی فیلسوفان مهمی چون هگل، فیشته یا کانت هستند، گاهی استادان صاحب کرسی وقت، گاهی موضوعات کهن تابوآلودهای مانند مسیحیت، یهودیت، کتاب مقدس، گاهی اندیشههای جاافتادهای مانند نقد خرد، کرامت انسانی، اخلاق یا ستایش زنان، گاهی مؤسسات مهم فلسفی زمانهاش همچون دانشگاههای بزرگ آلمان آن زمان یا حتی فراتر از آن، گاهی آکادمی سلطنتی دانمارک، یا حتی زبان فرانسه، نژاد آلمانی و... . خلاصه شوپنهاور در آثار خود به هیچکس و هیچچیزی رحم نمیکند و هیچکس و هیچ مفهومی را از گزند زبان آتشینش در امان نمیگذارد. کتاب هنر رنجاندن نیز به همین بخش از حیات فلسفی و سلوک خاص وی میپردازد و تمامِ این تندخوییها و حملات توپخانهای و آتشبازیهای این فیلسوف تندمزاج را یکجا سیاههبندی کرده است. شوپنهاور شاید از نادر فیلسوفانی باشد که برای بیان تفکراتش، از آرایههای کلامی طعن و هزل و شوخی و نقیضه و هجو به خوبی استفاده کرده است و در این زمینه بیپروا تاخته است.
اندرزهای سودایی ــ ناخشنودانه و کجخلقانهٔ شوپنهاور بههرحال در خواننده واکنشهای مختلفی برمیانگیزد. گزارههای کنارهمچیدهای از این دست، با نیروی ضربتی و قاطعشان، مثالی عینی برای خواننده فراهم میآورد تا بتواند به روشنی پیش چشم قرارشان دهد و به مجرد اینکه زندگی موقعیت بهجایی در اختیارش گذاشت، تصمیم بگیرد از آن پیروی کند و آن را سرلوحهٔ کارش قرار دهد یا ندهد. البته میتوان گفت شوپنهاور هنر رنجاندن را با سبک و سیاقی به ما میآموزاند که در دبستانهای عهد باستان اخلاق را میآموزاندند؛ و آن شیوه از این قرار است: آموزش اخلاق نه طبق روش تدریس، یعنی نظریهٔ تجریدی و روش ذهنی، بلکه طبق روش کاربردی، یعنی از طریق ارائهٔ الگو و تمرینِ عملی انضمامی.
خواندن کتاب هنر رنجاندن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که میخواهند با آرا و نظریات شوپنهاور بیشتر آشنا شوند پیشنهاد میکنیم.
درباره آرتور شوپنهاور
آرتور شوپنهاور متولد سال ۱۷۸۸ و درگذشته به سال ۱۸۶۰ میلادی است. او یکی از مطرحترین و بزرگترین فیلسوفان آلمانی است و نظریاتش در حوزهٔ اخلاق، هنر، ادبیات معاصر و روانشناسی تاریخساز است.
کتابهای او از این قرار هستند:
۱. در باب حکمت زندگی
۲. جهان و تأملات فیلسوف
۳. متعلقات و ملحقات
مقالهای بیست صفحهای از این اثر پیشتر نیز به دست خشایار دیهیمی در کتاب زیر ترجمه شده بود:
مرگ (مجموعه مقالات از متفکران معروف)
۴. جهان همچون اراده و تصور
جهان به مثابه اراده و برابرنهاد
هنر و زیباییشناسی؛ شاهکار فلسفی
۵. دو مسئله بنیادین اخلاق
۶. در باب اراده در طبیعت
۷. هنر همیشه بر حق بودن؛ ۳۸ راه برای پیروزی در هنگامی که شکست خوردهاید
۸. در باب بینایی و رنگها
۹. ریشه چهارگان اصل دلیل کافی (رسالهٔ دکتری شوپنهاور در دانشگاه ینا)
۱۰. در باب طبیعت انسان
۱۱. اخلاق، قانون، سیاست
۱۲. زندگی اینجوری است
۱۳. هنر زنده ماندن
۱۴. هنر حفظ آبرو
۱۵. هنر رفتار با زنان
۱۶. هنر خودشناسی
۱۷. هنر خوشبختی
۱۸. هنر رنجاندن
۱۹. هنر پیر شدن
هفت کتاب اصلی شوپنهاور (شماره ۳ تا ۹) در زمان حیات وی با همین عناوین چاپ شدهاند و سایر موارد، گردآوریهای پس از مرگ اوست.
بخشی از کتاب هنر رنجاندن
«صدف و شامپاین
اراذل و اوباش، افرادی هستند بیهیچ نیاز روحی و فرهنگی...، که تا همیشه، بیهیچ لذت روحی میمانند... هیچ اشتیاقی به معرفت و روشنبینی ندارند، هستی آنها به خاطر خودشان زنده است، و نیز چنین کسانی، هیچ شوقی به لذات اصیل زیباشناختی ندارند، از آن دست لذتها که با آنها در ابتداییترین سطح خویشاوند است. اگر چیزی از لذتهایی چنین، مانند مد، یا اقتدار، بر آنها هجوم بیاورد، آن را در حکم نوعی کار اجباری تا حد امکان کوتاه و مختصر از سر خود باز میکنند. واقعیترین لذات برای آنها تنها لذات حسی هستند: آنها با همین لذتهاست که خودشان را بیگزند نگه میدارند. و درست به همین دلیل است که نقطهٔ اوج هستی چنین کسانی، صدف خوردن و شامپاین نوشیدن است.
از بر کردن
کودکان اغلب تمایل اسفباری به این دارند که به جای فهم موضوع، به عبارات و کلمات مربوط به آن بسنده کنند و همینها را هم از بر میکنند تا بتوانند در صورت لزوم طوطیوار عین همانها را بلغور کنند. این گرایش بعداً نیز در آنها میماند، ملکهٔ ذهنشان میشود و کاری میکند که دانایی بسیاری از فرهیختگان، صرفاً لقلقهٔ زبان شود.
بادر
فیلسوفان مختلفی وجود دارند، تجریدی و انضمامی، نظری و عملی: ولی این جناب بادر فیلسوف نچسب غیرقابلتأملی است.
رضایت و لذت
درد، امر مثبتی است که از طریق خودش خود را آشکار میسازد: تشفی خاطر و لذات اما، اموری منفی هستند که کارشان ابطال و نَسخ امور اولیا است.
کتابخانهها
همچنانکه طبقات گوناگون زمین، موجودات زندهٔ دوران مختلف را به ترتیب و ردیف در درون حفظ میکنند، تخته و قفسهٔ کتابخانهها نیز بر همین منوال، خطاهای سپری شده و تفاسیر آن را در خود نگهداری میکنند، درست مانند اولیها که در زمان خود بیاندازه زنده و توانمند بودند و سروصدای زیادی داشتند، ولی اکنون خیره و سنگواره سرجایشان ایستادهاند، و فقط دیرینهشناس ادبی مینگردشان.
مؤسسات آموزشیتربیتی
وقتی آدم اینهمه بنیادهای جوراجور برای آموختن و آموزاندن و فوج عظیم دانشآموزان و استادان را میبیند، چیزی نمانده گمان کند که نوع بشر چه کارها که برای کسب بصیرت، تیزنگری و حقیقت نمیکند. ولی حتی درست همینجا هم نمود و ظاهر امر، ما را میفریبد: استادانی که میآموزانند تا پول به جیب بزنند، و نه فقط در پی فرزانگی نمیکوشند، بلکه به دنبال نمود و اعتبار آن هستند؛ و دانشآموزانی که چیزی فرانمیگیرند که به معرفت و روشننگری برسند، بلکه برای آن است که وراجی یاد بگیرند و برای خود در این بین وجههای کسب کنند.
کتابها
به روایت هرودوت، (تاریخنگار عتیق یونانی)، خشایارشا هنگام نگریستن به خیل عظیم ارتش شکستناپذیرش به گریه افتاد، چون در یک آن فکر کرد از آن همه لشکریانش صد سال بعد هیچکدامشان زنده نخواهند بود: چه کسی یارای آن دارد که جلوی گریهاش را بگیرد، هنگامی که به سیاههٔ قطور نمایشگاه کتاب نگاه کند، و بیاندیشد که از تمام این کتابها، تا ده سال دیگر هیچکدام زنده نخواهند ماند.»
حجم
۱۶۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۱۶۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
نظرات کاربران
تیکه این کتابو تو مترو خوندم جذاب بود. شاید دانلودش کردم و خریدمش
نوشته و ترجمه کتاب رو جذاب و تاثیر گذار کرده
درسته شوپنهاور ادم بزرگیه و ازش کتابای دیگه مثل درباب حکمت زندگی رو خوندم و دوسش داشتم ولی این کتاب پر از نفرته! هیچوقت به هیچکسی پیشنهادش نمیکنم. ولی اگه بخواین بیشتر شوپنهاور رو بشناسین کناب خیلی خوبیه چون بی