دانلود و خرید کتاب هنر خودشناسی آرتور شوپنهاور ترجمه علی عبداللهی
تصویر جلد کتاب هنر خودشناسی

کتاب هنر خودشناسی

معرفی کتاب هنر خودشناسی

کتاب هنر خودشناسی مجموعه‌ای از نظرات و تفکرات آرتور شوپنهاور است که با تلاش فرانک وولپی گردآوری شده است. این کتاب با ترجمهٔ علی عبداللهی در انتشارات مرکز منتشر شده است.

درباره کتاب هنر خودشناسی

آرتور شوپنهاور (۱۷۸۸–۱۸۶۰ میلادی) فیلسوف آلمانی، یکی از بزرگ‌ترین فیلسوفان اروپا و فیلسوف پرنفوذ تاریخ در حوزهٔ اخلاق، هنر، ادبیات معاصر و روان‌شناسی جدید است. کتاب هنر خودشناسی، چهارمین جلد از مجموعهٔ هنرهای شوپنهاور است که به «هنر خودشناسی»، «هنر شناخت خویشتن» یا «معرفت نفس» می‌پردازد.

خودشناسی نخستین گام به‌سوی فرزانگی است. «خود را بشناس» درعین‌حال، سنگ بنای فلسفه هم هست؛ یعنی سنگ بنای «عشق به فرزانگی». نخستین قاعدهٔ زندگی که از دیرباز از این رهگذر به تحقق می‌رسد.

شوپنهاور، فیلسوف اصیل نیز به بن‌مایهٔ خودشناسی می‌پردازد. شناخت وی از افلاطون تا کانت، انس و الفتش با منابع کلاسیک عهد باستان و پژوهش‌های هر روزه‌اش در امور اخلاقی و اخلاقیات دوران نو از مونتنی گرفته تا بالتازار گراسیان، وی را به این موضوع نزدیک و مأنوس کرد. وی خود را به این محدود نمی‌کرد که به خودشناسی همچون موضوعی انتزاعی، نگرشی نظری بیندازد، بلکه این را به‌مثابهٔ اصل حکمت عملی زندگی جدی می‌گرفت و در عمل به آن می‌پرداخت. اما این کتاب در زمان زندگی شوپنهاور منتشر نشد. دست‌نوشته‌هایی در اختیار دوستانش بود و پس از مرگش با بررسی هر ۲ نسخه این کتاب تألیف شده است.

خواندن کتاب هنر خودشناسی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به فلسفه پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب هنر خودشناسی

«تا حد ممکن، اندک‌خواستن، و تا جایی که امکان دارد بسیارشناختن، این بوده است والاترین اصل راهبردی در زندگی من؛ زیرا اراده یکسر در ما اموری پلشت و زشت است: با آن‌که هر دو [پلشتی و زشتی] ریشه‌های ماهیت ما هستند، باید مانند اندام‌های جنسی پنهانش کنیم. زندگی من امری قهرمانی است که نمی‌توان با سنجهٔ اوباش یا دکاندارن خرده‌پا سنجیدش، حتی بر مبنای سنجه‌ای که برای آدم‌های معمولی به کار می‌آید، همانها که هستی دیگری ندارند جز فردیتی محدود به برهه‌ای از زمان کوتاه (در این پنج روز هستی)؛ پس من اجازه ندارم غمگین باشم و کدورت به دل راه دهم که چرا تمام آن چیزهای متعلق به فردیت، در یک زندگی معقول و به قاعده، چیزهایی از قبیل اداره، خانه، باغ‌سرا، و زن و بچه را ندارم و جملگی از من روی برمی‌گردانند. هستی آن کسان در اموری از این دست طالع می‌شود؛ اما زندگانی من حیات معنوی روشنفکرانه‌ای است که باید حرکتِ توقف‌ناپذیر و تأثیرگذاری بی‌خلل‌اش، در خلال چند سال محدودِ سرشار از نیروی روحی و کاربری آزاد، میوه‌هایی به ثمر برساند که سده‌ها انسانیت را غنی و پربار می‌سازد. برای چنین حیات روشنفکرانه‌ای، زندگی شخصی من صرفاً پیرنگی بیش نیست، یا آن پیش‌فرض لازم و ناگزیر است، یعنی چیزی تماماً درجه دو و وابسته. هرچه این پی باریک‌تر باشد، به همان میزان مطمئن‌تر است؛ زندگی شخصی‌ام، همین‌که بایدهای مرتبط با زندگی روشنفکرانه‌ام را سامان بدهد، به غایت خود رسیده است. غریزه‌ای همراه‌شده با آن چیزی که هستی‌اش در حیات روشنفکرانه‌ام است و برایم هم راهبری مطمئن بوده است، تا بدان حد که غایت‌های شخصی را بی‌اعتنا به حال خود واگذاشته‌ام و همه‌چیز را با هستی معنوی و روحانی خود مرتبط کرده‌ام. ازاین‌رو، تعجب هم نمی‌کنم اگر مسیر شخصی زندگانی من ناهماهنگ با هم و در خود، بی‌برنامه به‌نظر بیاید: چنین سرگذشتی به آوای ارکستر کاملی در یک هارمونی می‌ماند، که نمی‌تواند در خود نیز هیچ هماهنگی داشته باشد، زیرا فقط به کار زمینه و زیرصدای آن آوای اصلی می‌آید، که در آن هماهنگی وجود دارد.»

معرفی نویسنده
عکس آرتور شوپنهاور
آرتور شوپنهاور

آرتور شوپنهاور در تاریخ ۲۲ فوریه ۱۷۸۸ در شهر دانزیگ در پادشاهی پروس (گدانسک در لهستان امروزی) از پدری هلندی و مادری آلمانی متولد شد. پدرش -که متأثر از اندیشه‌های ولتر بود و از حکومت نظامی‌گر پروس نفرت داشت- بازرگانی آزاده و فرهیخته و مادرش، نویسنده‌ای شناخته‌شده بود. بنیان زندگی مشترک هاینریش فلوریس شوپنهاور و یوهانا هنریته تروزینر چندان مستحکم نبود، چراکه در عین حال که هر دوی آن‌ها جزء طبقه‌ی مرفه و از روشن‌فکران جامعه‌ی خود به شمار می‌رفتند، اختلافات بسیاری با یکدیگر داشتند.

کاربر ۱۰۰۰۳۱۶
۱۴۰۱/۱۲/۰۵

ترجمه افتضاح است کاش مسئولین طاقچه دقت بیشتری توی ترجمه آثار داشته باشن

کاربر ۵۱۱۸۸۸۰
۱۴۰۲/۰۸/۰۹

کتاب مطالب مفیدی داره ولی ترجمه اصلا خوب نیست و منظور و هدف کتاب توی ترجمه مشخص نیست. جملات روان نیستن و به دلیل ترجمه بد، نامفهوم هستن. از کلمات عجیبی مثل پرمعمول زیاد استفاده شده.

مهران
۱۴۰۳/۰۶/۱۰

ترجمه خیلی خیلی مبهم

کاربر 2835653
۱۴۰۲/۰۷/۰۵

ترویج برخی موارد مخالف با بنیان خانواده

«آن‌که زن و بچه دارد، گروگان سرنوشت است؛ زیرا آنان موانعی بر سر راه اقدامات بزرگ هستند، چه اقدامات خوب و چه کارهای بد و نامبارک. مطمئناً بهترین و، از نظر رفاه عمومی، شایسته‌ترین آثار را مردان مجرّد یا بی‌بچه‌ای به سرانجام رسانده‌اند، که میل و مایهٔ خود را در راه خیر همگانی به کار بسته‌اند.»
دانشجو
آغاز حکمت همانا هراس از آدمیان است
دانشجو
«هر بار که به میان آدمیان رفتم، انسانی به‌مراتب نازل‌تر بازآمدم.»
دانشجو
من نیز همصدا با فیلسوفان عهد کهن، با سقراط و ارسطو، فراغت خاطر را والاترین دارایی زمینی می‌دانم.
عرفان
بیشتر آدم‌ها به درختان شاه‌بلوط می‌مانند، ظاهرشان طوری است که گویی احترام‌برانگیز و منفردند، ولی بی‌اندازه غیرقابل‌تحمل و بی‌مزه‌اند
دانشجو
تأهل= جنگ و ناداری! تجرد= صلح و فراوانی. حتی سرایندهٔ برجستهٔ عشق (پترارکا)، می‌گوید: «هر که جویای آرامش است، باید که بپرهیزد از زن، از کارگاهِ بی‌تعطیلِ هزارگونه گلایه و دعوا.»
دانشجو
«زیرک جد و جهد نمی‌کند پی لذت، بلکه در پی تخفیفِ درد می‌کوشد.» ارسطو،
عرفان
«همپالگی‌ها از دیدن هم سرکیف می‌شوند» برای این‌که انسان‌ها ما را دوست داشته باشند، باید شبیه خودشان بشویم؛ اما وای، چه خر در چمنی! آنچه آن‌ها را کنار هم جمع می‌کند و فراهم‌شان می‌آورد، پلشتی، حقیرمایگی، سطحی‌بودن، مسکین‌روحی و ترحم‌انگیزی است.
دانشجو
در انگلستان نیمی از تمام خیانت در اموال، میان زن و شوهرها اتفاق می‌افتد.
دانشجو
۶ آب‌وهوا و شیوهٔ زندگی در برلین برای من بیانگر هیچ‌چیز نیست. آنجا، تو گویی روی کشتی زندگی می‌کنی: همه‌چیز کمیاب، گران و سخت به هم می‌رسد، خوردنی‌ها از دم خشکیده و پلاسیده‌اند؛ برعکس، تا بخواهید دله‌دزدی و طراری از هر قماش آنجا رایج است، رایج‌تر از سرزمینی که در آن لیموها می‌شکفند. این عوامل، نه‌فقط باعث می‌شوند ما نیز حزم و دوراندیشی مزاحم و اعصاب‌خردکنی پیشه کنیم، بلکه اغلب باعث می‌شوند آن‌هایی که ما را نمی‌شناسند، چنان سوءظنی نسبت به ما داشته باشند که حتی نمی‌توانیم به خواب‌مان هم ببینیم و اصلاً مردم با ما مثل آدم‌های ناباب رفتار می‌کنند، تا از فرط عصبانت از کوره در برویم.
عرفان
با استناد به حکمت‌گزینِ بیا «بیشتر آدم‌ها پلشت‌اند.» و طبق اصول لئوپاردی: «دروغ روح حیات اجتماعی است» و «جهان دارودسته‌ای از شیادان علیه درستکاران، و پست‌فطرتان علیه بلندهمتان» است.
عرفان
«فضیلت‌ها همانند افشانه‌اند، همین‌که در فضای آزاد بگذاری‌شان، عطر و بوی‌شان از بین می‌رود. فضیلت‌ها مانند گیاهان بسیار حساس‌اند که حتی یارای تماس نزدیک دست را نیز ندارند.»
امیر
پس نباید بگذاری نفرت و بیزاری در تو جوانه بزند؛ زیرا چیزی را که از آن نفرت داری، نمی‌توانی درست و حسابی تحقیرش کنی و خوارش بشماری. ازاین‌رو، مطمئن‌ترین ابزار علیه نفرت از انسان‌ها (انسان‌بیزاری)، همواره خوارشماری یا تحقیر انسان‌هاست؛ اما گونه‌ای تحقیر بسیار اساسی، حاصل نوعی درون‌نگری و بصیرت زلال و کاملاً واضح در شناخت حقارت و خردینگی احساسات آن‌هاست و درک محدودیت نابهنجار فهم‌شان و خودخواهی بی‌حدومرز قلب‌شان، که بی‌انصافی آشکار، رشک‌ورزی و پلشتی عریان و محض را، که گاهی تا سرحد بیرحمی پیش می‌رود، دامن می‌زند.
امیر
نخستین شرط این‌که بتوانی آن‌هایی را که سزاوارش هستند، یعنی پنج‌ششم انسانیت را، به گونه‌ای درخور خوار بشماری، این است که از آنان نفرت نداشته باشی.
امیر
«ریسمان‌های آهنینی که قلبم را با آن به بند کشیده‌اند، هر روز محکم‌تر می‌شوند. اکنون همین را می‌توانم بگویم: هرچه دنیا بزرگتر می‌شود، مضحکه و لودگی نیز نادلپذیرتر و پلشت‌تر می‌شود، و سوگند می‌خورم که هیچ شوخی رکیک و خربازی روحوضی‌ای چندش‌آورتر از درهمجوش بزرگان، میان‌مایگان و خُردینه‌گان نیست. به درگاه خدایان دعا کرده‌ام که دلیری و نیک‌اندیشی مرا تا فرجام کار نگه‌دارد، و اگر قرار است واپسین بخش هدفم را شپش‌وار بخزم و پیش بروم، ترجیح می‌دهم پایان کارم هر چه زودتر از راه برسد. به درگاه خدایان نماز می‌برم و به کفایت در خود آن مایه جسارت نیز سراغ دارم که اگر بخواهند مانند آدمیان رفتار کنند، نفرت همیشگی‌شان را احضار کنم.»
bookwormnoushin
هر که می‌خواهد از سروش غیب چیزی بپرسد، ابتدا باید که دلش صافی و از خود مطمئن باشد تا بتواند پرسش درست را طرح کند
شاخه نبات

حجم

۹۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۹۷٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۲۱,۰۰۰
۱۰,۵۰۰
۵۰%
تومان