دانلود و خرید کتاب بلندی های بادگیر امیلی برونته ترجمه نوشین ابراهیمی
تصویر جلد کتاب بلندی های بادگیر

کتاب بلندی های بادگیر

معرفی کتاب بلندی های بادگیر

کتاب بلندی های بادگیر نوشتهٔ امیلی برونته است و با ترجمهٔ نوشین ابراهیمی در نشر افق منتشر شده است. این کتاب یکی از آثار مجموعه عاشقانه‌های کلاسیک است که برای نوجوانان منتشر شده است. 

درباره کتاب بلندی های بادگیر

این کتاب داستان زندگی و عشق پسر و بی‌سرپناهی به نام هیت کلیف است که آقای ارنشاو او را به سرپرستی گرفته است. او و دختر آقای ارنشاو، کاترین، رابطه‌ٔ صمیمی و عاطفی عمیقی برقرار می‌کنند؛ اما این عشق قرار نیست عاقبت خوبی داشته باشد و انتقام را به همراه دارد.  

موفقیت این رمان تا اندازه‌ای به‌خاطر ابهام و پیچیدگی آن است. برونته شخصیت‌های داستانش را نقد نمی‌کند و قضاوت دربارهٔ خوبی و بدی آن‌ها را بر عهده خواننده می‌گذارد. این خصوصیت باعث شده هر نسل از خوانندگان نظر متفاوتی نسبت به اثر داشته باشد. بدون شک موضوع داستان نیز جذاب و گیراست. نویسنده رابطه پرشور و ویرانگر دو خانواده را به‌خوبی تعریف می‌کند و به منظره بکر خلنگ‌زار مانند یکی از شخصیت‌های داستان جان می‌بخشد. چهارچوب، محل وقوع و عشق آتشین قهرمانان داستان آن را به اثری با قابلیت‌های سینمایی تبدیل کرده که بارها از آن فیلم ساخته‌اند.

خواندن کتاب بلندی های بادگیر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام نوجوانان پیشنهاد می‌کنیم. 

درباره‌ امیلی برونته

امیلی برونته در سال ۱۸۱۸ در ثورتن یورک‌شر انگلستان متولد شد. او و خواهرانش شارلوت برونته و آن برونته، فرزندان پاتریک برونته بودند که به عنوان پیشوای روحانی در منطقه فعالیت و خدمت می‌کرد. امیلی برونته کتاب مشهورش، بلند‌ی‌های بادگیر با استفاده از تجربیات خودش و افزودن چاشنی تخیل و هنر نویسندگی در سال ۱۸۴۷ منتشر ساخت. ویژگی متمایزکننده این رمان در زمان انتشارش لحن شاعرانه و دراماتیک بیان آن، عدم توضیح از نویسنده و ساختار غیرمعمولش بود. امیلی برونته در ۱۹ دسامبر ۱۸۴۸، یک سال پس از انتشار کتابش و در سن ۳۰سالگی به دلیل ابتلا به بیماری سل از دنیا رفت.

بخشی از کتاب بلندی های بادگیر

جوزف، سن و سال زیادی داشت؛ حتی شاید سالخورده بود، با این‌حال قبراق و قوی به‌نظر می‌آمد. اسبم را تحویل گرفت و با دلخوری غرغر کرد: «خدا به دادمان برسد!» چنان با ترشرویی نگاهم کرد که با خوش‌خیالی گمان کردم برای هضم غذایش احتیاج به یاری خداوند دارد و دعای کوتاهش ربطی به ورود ناگهانی من ندارد.

محل زندگی آقای هیت‌کلیف، وودرینگ هایتز نام دارد. به زبان مردم این منطقه، «وودرینگ» توصیف‌کننده‌ی مکانی است که در آب و هوای ناآرام در معرض بادهای شدید قرار می‌گیرد. واقعا هم این بالا هوا همیشه تمیز است و باد می‌وزد: کاج‌های انتهای محوطه کمر خم کرده و خاربن‌های زشت و نزارش طوری به یک‌سو خمیده‌اند، که انگار از خورشید تقاضای لطف و خیر دارند. با دیدن این منظره خیلی راحت می‌شود قدرت باد شمالی را حدس زد. خوشبختانه سازنده ساختمان دوراندیشی کرده و آن را محکم ساخته است. پنجره‌های باریک داخل دیوارها قرار دارند و سنگ‌های برآمده بزرگ، کناره‌های ساختمان را در برابر باد محافظت می‌‌کنند.

قبل از ورود، مکثی کردم تا از تماشای سنگبری‌های گروتسک سردر ساختمان لذت ببرم. بالای در اصلی، میان گستره‌ی نقش‌های فروریخته‌ی گریفین‌ها و پسربچه‌های برهنه، تاریخ ۱۵۰۰ و اسم هیرتن ارنشاو را تشخیص دادم. دلم می‌خواست از صاحب بدخلق ساختمان تاریخچه‌ی آن را بپرسم و از چگونگی ساختش باخبر شوم، اما میزبانم طوری در آستانه‌ی در ایستاده بود که انگار منتظر بود یا وارد شوم و یا به خانه‌ام برگردم. من هم که نمی‌خواستم پیش از دیدن داخل خانه کاسه‌ی صبرش را لبریز کنم از مطرح کردن این موضوع گذشتم.

⌠رِیحـــونَکــ🌒🌱⌡
۱۴۰۱/۰۸/۱۲

این کتاب در اوایل خوندنش جوری بود که برام خسته کننده بود و به دلیل تعداد زیاد شخصیت ها و تنوع و پیچیدگی فضاها باعث سردرگمی و خستگی میشد ، اما هرچه که جلوتر بریم جذابیت های داستان خودشونو نشون میدن

- بیشتر
گریپ فروت🍊
۱۴۰۱/۰۶/۳۰

پیشنهاد می کنم مطالعش کنید رمان خیلی دوست داشتنی ایه ولی من نسخه ی چاپی کتابو با همین طرح پنجاه تومان خریدم به عنوان نسخه ی الکتریکی قیمت بالایی داره و به نظرم جزو محدود کتاب هایی بود که پایانش

- بیشتر
.Keyta.
۱۴۰۱/۰۳/۱۵

درکل داستان جالبی داشت. همش کنجکاو میشدم که: وای.. قراره بعدش چی بشه؟ پیشنهادش میکنم^^

negrary
۱۴۰۱/۰۸/۲۱

اوایلش شاید ارتباط برقرار نکنید با داستان یا اینکه حوصلتون سر بره ولی گول اولشو نخورین🥹 قراره کلی از این کتاب لذت ببرین

minerva
۱۴۰۲/۰۶/۲۴

(شاید خطر اسپویل!) یه داستان سراسر خشم، کینه، نفرت تنها چیز مفیدی که میشه ازش یاد گرفت اینه که تحقیر و سرزنش در کودکی تا چه حد مخربه و اگر فرد درمان نشه و عزت نفسشو از نو نسازه، تبدیل به چه

- بیشتر
:)
۱۴۰۱/۰۸/۲۹

کتاب زیبایی بود... هرچند که گهگاهی غم در اون موج میزد اما داستان جذابی داشت :)

کاربر ۴۴۰۱۴۰۴
۱۴۰۱/۰۲/۰۵

من این کتابو به اندازه ی جین ایر دوست ندارم ولی قشنگه 👌🏻

mahdi
۱۴۰۱/۰۸/۲۱

کتاب عالیه دارای یک داستان پرکشش و جذاب.

Maria barati
۱۴۰۱/۰۲/۰۸

قشنگ ترین رمانی که بعد از هشت گانه آنشرلی خوندم همین بود😍😍😍

Nazgol
۱۴۰۲/۰۵/۲۰

واقعا کتاب قشنگیه.شاید اولش حوصلتون سر بره ولی اگه ادامش بدین خیلی جذاب میشه.حتما پیشنهادش میکنم✨

خیانت و خشونت مثل نیزهٔ دو سر است. بیش از آن‌که به دشمن آسیب بزند، خودت را نابود می‌کند.»
.Keyta.
هر دو آن‌ها یک هدف داشتند. یکی می‌خواست دوست بدارد و احترام بگذارد، دیگری می‌خواست دوست داشته شود و به او احترام بگذارند. به این ترتیب با هم کنار می‌آمدند تا به هدف‌شان برسند.
.Keyta.
تو چه جور عاشقی هستی که نمی‌توانی کمی برف و سرما را تحمل کنی؟
.Keyta.
زمین زیر پایش و هوایی را که تنفس می‌کند دوست دارم. هرچیزی را که لمس می‌کند و هر کلمه‌ای را که به زبان می‌آورد دوست دارم. نگاه‌ها و حرکاتش را دوست دارم. تمام وجودش را همان‌طور که هست دوست دارم. خب، بس نیست؟
فاط
رنجی که از حضورش در این خانه می‌برم بسیار بیش‌تر از لذتی است که از آزارش نصیبم می‌شود!»
.Keyta.
علف‌های هرز خیلی زود زیاد می‌شوند و همه جا را پر می‌کنند، طوری‌که می‌توانند گیاهان مفید را در خود خفه کنند. با این حال اگر خاک غنی و شرایط مناسب باشد، گیاه در زیر علف‌های هرز هم بار می‌دهد.
.Keyta.
اگر نابودش نکنید، نابودتان می‌کند.
.Keyta.

حجم

۳۸۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۶۰۰ صفحه

حجم

۳۸۰٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۶۰۰ صفحه

قیمت:
۱۵۰,۰۰۰
۱۰۵,۰۰۰
۳۰%
تومان