دانلود و خرید کتاب زنان فریادخواه اوریپید ترجمه غلامرضا شهبازی
تصویر جلد کتاب زنان فریادخواه

کتاب زنان فریادخواه

نویسنده:اوریپید
انتشارات:نشر بیدگل
امتیاز:
۲.۵از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب زنان فریادخواه

کتاب زنان فریادخواه نمایشنامه‌ای از اوریپید است. این کتاب را غلامرضا شهبازی ترجمه کرده و نشر بیدگل آن را منتشر کرده است. اوریپید از نمایشنامه‌نویس‌های یونان باستان است.

درباره کتاب زنان فریادخواه

نمایشنامۀ زنان فریادخواه نخستین بار در سال ۴۲۳ پیش ‌از میلاد بر صحنه رفت. زنانی که در عنوان نمایشنامه به آنها اشاره شده است، مادران سرداران سپاه آرگوس‌اند که در حمله به شهر تبای کشته شده‌اند. تبایی‌ها اجساد پسران آنان را به خاک نسپرده‌اند و این زنان برای فریادخواهی به آتن آمده‌اند.

گفت‌وگوی تسیوس و پیک تبایی بر سر مردم‌سالاری و استبداد در نمایشنامۀ زنان فریادخواه یکی از کهن‌ترین نوشته‌ها در باب نظریۀ سیاسی‌ است. اوریپید در این نمایشنامه با بهره‌گیری از تجارب دولت‌شهر آتنی همچون مردم‌سالاری، فلسفه، قانون مکتوب، آیین‌های مقدس، شکوفایی فن سخنوری، جایگاه حقوقی زنان، جنگ پلوپونزی و کیش پهلوانی نمایشنامه‌ای سراسر سیاسی و محبوب خلق کرده ‌است.

شخصیت‌های این نمایشنامه عبارت‌اند از:

آئِترا (مادر تسیوس) Aethra

تسیوس (پادشاه آتن) Theseus

آدراستوس (پادشاه آرگوس) Adrastus

اِوادنه (همسر کاپانِئوس، یکی از هفت تن) Evadne

آیفیس (پدر اوادنه) Iphis

آتنه (الاهه) Athena

پیک تبایی

پیک آتنی (خاموش)

پیک آرگوسی (خدمتگزار پیشین کاپانئوس)

همسرایان یکم (متشکل از مادران هفت تن)

همسرایان دوم (متشکل از پسران هفت تن)

همراهان گوناگون (همراهان مادران و تسیوس ـ خاموش)

خدمتگزار (خدمتگزار آیفیس ـ خاموش)

خواندن کتاب زنان فریادخواه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی و ادبیات کلاسیک یونان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره اوریپید

اوریپید در سال ۴۸۰ ق‌.م. (یا ۴۸۴ و نیز به قولی ۴۸۵) متولد شد. گفته می‌شود که پدرش از ثروتمندان شهر و مادرش از خاندانی بزرگ بود. اوریپید زیر نظر آناکساگوراس و پرودیکوس تعلیم دید. او به مطالعۀ فلسفه علاقه‌مند بود، با وجود این به شعر و تئاتر روی آورد. به قول ویل دورانت وی «اولین شارمندی بود که در یونان کتابخانۀ بزرگی برای خود فراهم کرد». اوریپید در ۲۵ سالگی به نویسندگی روی آورد و مدت ۵۰ سال به نوشتن ادامه داد. اولین بار تراژدی‌های او در ۴۵۵ ق‌.م. اجرا شد. در عرصۀ تراژدی در این سال‌ها او با سوفوکلس و آخائیوس به رقابت می‌پرداخت. این عصر را عصر طلایی تراژدی می‌دانند. او پنج بار (به قولی چهار مرتبه) در جشن‌های دیونوسوسی نفر اول شد. نخستین بار جایزه را در سال ۴۴۱ ق‌.م. ربود. اوریپید در سال ۴۱۰ به الحاد متهم شد، به همین دلیل در سال ۴۰۸ ق‌.م. به دعوت آرخلائوس پادشاه مقدونیه به مقدونیه رفت. اوریپید یک سال بعد، در ۴۰۷ ق‌.م. در مقدونیه درگذشت. پس از اوریپید، عصر طلایی تراژدی رو به زوال گذاشت.

بخش‌هایی از کتاب زنان فریادخواه

تسیوس: چه چیز تو را واداشت تا چنین کاری کنی؟

آدراستوس: فریب خوردم، تسیوس. فریب پیغام‌های غیبیِ آپولو  را خوردم!

تسیوس: آپولو از این پیوندهای زناشویی چه گفت؟

آدراستوس: او گفت، «دخترانت را به یک گراز نَرویک شیربه زنی بده.»

تسیوس: تو از آن پیغام چه دریافتی؟

آدراستوس: یک شب دو رانده‌شده از سرزمین‌هاشان به در سرایم آمدند.

تسیوس: دو تن؟ آنها که بودند؟

آدراستوس: این مردان با یکدیگر جنگیدند. آنها تایدئوس و پولونیکس بودند.

تسیوس: حتی با آنکه دریافتی که ایشان جانورانی وحشی‌اند، باز هم دخترانت را به آنها دادی؟

آدراستوس: آری، آنها جانورانی وحشی بودند، درست است. اما آن‌گونه که با هم می‌جنگیدند من با خود گفتم که پس معنای آن پیغام این بود. آن جانوران وحشی که آن پیغام می‌گفت باید دخترانم را به زنی به ایشان دهم اینها بودند.

تسیوس: اما چرا آنان سرزمینشان را وانهاده و نزد تو آمده بودند؟

آدراستوس: تایدئوس را رانده بودند چون خون یکی از خویشانش را ریخته بود.

تسیوس: آن یکی که پسر ادیپوس بود چه؟ او چرا از تبای بیرون آمد؟

آدراستوس: او بر آن بود تا از کشتن برادرش دوری کند. نفرینی که ادیپوس کرده بود.

تسیوس: این کاری خردمندانه است، که خود به پای خویش از سرزمینت بیرون بروی مبادا که خون برادرت را بریزی.

آدراستوس: اما، بدبختانه، آن کس که مانده بود به آن‌کس که رفته بود ستم کرد.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
زنان خردمند همواره باید بگذارند مردان آن کاری را کنند که سود زنان در آن است.
@a.h.shokri98
دلی که تلخ است لب‌ها را نیزتلخ می‌کند.
erkana
دلاوری هیچ نیست اگر خدایان یاریگر آن نباشند.
علی دائمی
مرد تهی‌دست می‌تواند بر مرد دارا چیره گردد اگر دادگری پشتیبان او باشد.
علی دائمی
زندگی خود یکی تیره‌بختی‌ست. در این دریای تیره‌بختی، شادی اندک و کمیاب است.
علی دائمی
نه، جایی که قدرت دست مردمان است، آنها می‌توانند با شادی بسیار بالیدن جوانان شهرشان را تماشا کنند. آن هنگام که تنها یک تن فرمان می‌راند چنین نیست. او از چنین چیزی بیزار است. آن دم که یکی را می‌بیند که در کاری، نامی بلند یافته است، هراسان می‌شود که مبادا دیهیمش را از کف بدهد و از این رو او را از سر راه برمی‌دارد. چنین شهری چگونه می‌تواند ببالد؟ آن شهر چگونه می‌تواند نیرومند گردد آن هنگام که یکی این‌سو و آن‌سو می‌رود و جوانان زیرکش را دست‌چین می‌کند و تباه می‌سازد، همچون یکی کشتگر که در بهار سر گندم‌هایش را می‌زند؟
sahar
برای یک شهر باری سنگین‌تراز تاب آوردن یکی فرمانروا نیست. نخست آنکه، شهری چنین، قوانینی ندارد که برای تمامی شهروندانش یکسان باشد. نمی‌تواند داشته باشد. آنجا جایی‌ست که تمامی قوانین شهر در دستان یک مرد است و او آنها را هرگونه که بخواهد به‌زور به کار می‌بندد. پس برابری چه می‌شود؟
sahar
او از من خواسته تا به‌لابه از پسرم بخواهم، تا بکوشم پسرم را راضی کنم کالبدهای این مردان را، یا با گفتار یا با زوبین، به مادرانشان باز گرداند، تا ایشان آنها را آن‌گونه که آیین‌ها می‌گویند در خاک کنند.
@a.h.shokri98
آنان، کشته با زوبین جنگ، اینجا بی‌آنکه در گورشان کنند بر جای مانده‌اند، و این ننگین‌کاری‌ست برخلاف قانون خدایان.
@a.h.shokri98

حجم

۶۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۹۸ صفحه

حجم

۶۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۹۸ صفحه

قیمت:
۴۸,۰۰۰
۳۳,۶۰۰
۳۰%
تومان