کتاب چشم انداز آیین های نمایشی
معرفی کتاب چشم انداز آیین های نمایشی
در کتاب چشم انداز آیین های نمایشی که ترجمهای است از The future of ritual: Writings on culture and performance به قلم ریچارد شکنر، مقالاتی در باب فرهنگ و اجرای نمایش میخوانید.
نشر نیماژ با مجموعهکتابهای خود در حوزهٔ تئاتر برآن است تا دسترسی به سویههای مهجور و یا کمتر شناختهشده را آسان کند. ترجمهٔ نمایشنامههای ارزشمند، جامانده و یا تاکنون به فارسی درنیامده، تمرکز بر شناسایی و شناساندن نظریات مهم اجرایی در قالب کتابهای تئوریک و مکث بر آثار نظریهپردازان و بزرگان تئاتر امروز جهان و، سرآخر، حمایت از نمایشنامهنویسان پیشرو و پُرمایهٔ وطنی از این جمله است. پُر کردن خالیها و ارائهٔ خوراکِ روزآمد و علمی، همپایه با تحولات نظری در تئاتر امروز دنیا، وظیفهایست که نشر نیماژ در مواجهه با طیف گستردهٔ مخاطبان خود، از هنرمندان و دانشجویان گرفته تا منتقدان تئاتر و فعالان حوزهٔ اجرا، بر خود فرض کرده است.
درباره کتاب چشم انداز آیین های نمایشی
اجرا و بررسی اجراها و رفتارهای اجرایی در تمامی گونهها، بافتها، حالتها و جریانهای مختلف تاریخی بهترین روش برای این است که خودمان، دیگران، فرهنگهای دیگر، پدیدههای دستنیافتنی و دوستان صمیمی، روابطِ «من ـ تویی»، دیگری در کنار خودمان، دیگری علیه خودمان، ترسوها، منفورها، حسودان، و پدیدههای متفاوت دیگر را دوست داشته باشیم، بفهمیم، آنها را زنده کنیم، دربارهشان تحقیق نماییم، با آنها در تماس باشیم، فریب دهیم، مبارزه کنیم، و از خودمان در برابر دیگران دفاع کنیم.
آنچه که زمانی به شکل کتاب، در قالب فهرست و نماد، حقیقت و دروغ، عرصه نزاع بود اکنون به اجرا تبدیل شده است. اما اجرا چیست؟ اجرا شامل رفتار و حرکاتی است که شدت مییابند (حتی اگر این شدت بسیار ناچیز باشد) و در ملأعام نمایش داده میشوند؛ به عبارتی، رفتار و حرکاتی که دو بار رفتار شدهاند. حتی در حقهبازیها، جاسوسیها و نقشههای محرمانهای که در آنها اجرا در نهایت زیرکی با احتمالات پوشانده و ترکیب شده، مخاطبی خاص و پنهان و به عبارتی سازندگان این فریبها از آن لذت میبرند. مهم نیست این نیرنگها تا چه اندازه شوم و مخرب باشند، چرا که باعث میشوند جمعیت از فهمیدن هر چیز در مورد آنها لذت خاصی ببرد.
فصل اول کتاب مقدمهای در باب جایاگانش و جنبش آوانگارد است. فصل دوم این کتاب با عنوان «بازی کردن» در واقع بر اساس سخنرانی اصلی نویسنده در سال ۱۹۸۷ در اجتماعی برای انجمن مطالعهٔ بازی (TASP) نوشته شد. این سخنرانی به شکل مقالهٔ مقدمه در مجلهٔ انجمن، بازی و فرهنگ (۱)، ۱۹۸۸ بازبینی و منتشر شد.
فصل سوم با عنوان «خیابان صحنه است» برای سخنرانی کنفرانس جشن ادبیات سال ۱۹۹۰ در دانشگاه فلوریدا جنوبی در تامپا نوشته شد و با عنوان «تجاوزهای دوستانه و غیر دوستانه» در ژورنال تئاتر آفریقای جنوبی در ماه مه سال ۱۹۹۲ به طور کامل بازبینی شد؛ و در مجلهٔ نظریه و اجرای انتقادی، توسط جوزف روچ و ژانل رینلت ویرایش و در سال ۱۹۹۲ به چاپ رسید. نسخهٔ منتشر شده در این کتاب نیز بیشتر بازنگری شد.
فصل چهارم نیز با عنوان «وایما: مکان، زمان، هویت، و تئاتر در دهکدهٔ تازهٔ سرخپوستان، آریزونا» حاصل سه کنفرانس در سالهای ۱۹۸۱ و ۱۹۸۲ پیرامون آیین و اجرا بود که به کمک ویکتور ترنر، من و یک تیم طراحان شکل گرفت. (به کتاب شکنر و اپل ۱۹۹۰ رجوع کنید) بعد از دیدن رقص گوزن یاکیها در ماه نوامبر سال ۱۹۸۱، در عید پاک سالهای ۱۹۸۲، ۱۹۸۵ و ۱۹۸۷ به آریزونا برگشتم تا جشن وایما را در پاسکوا پابلو ببینم. نسخهٔ کوتاهتر این فصل در آنو، شمارهٔ ۱۱ از ویژهنامهٔ گستوز در تئاتر با ویرایش خوان ویگلاس و دیانا تیلور به چاپ رسید. این مقاله در مجلهٔ اجرا و تجدید جامعه: عید پاک در شمال غربی مکزیک و جنوب غربی ایالات متحده با ویرایش رزموند بی. اسپایسر و ان. راس کرومرین در سال ۱۹۹۲ چاپ شد.
فصل پنجم نیز با عنوان «طی جهان با چند گام» که تازهترین مقالهٔ نویسنده محسوب میشود که در نهایت قرار است در کتابی با عنوان راملیلا در رامناگار هند نیز گنجانده شود. نسخهٔ کوتاه این مقاله با عنوان زندگی در بنارس: مذهب هندو در بافت فرهنگی در سال ۱۹۹۲ توسط بردلی هرتال و سینتیا هیومز ویرایش شد.
فصل ششم «وایانگ کولیت در حاشیهٔ استعماری» واکنش من به اجرای سال ۱۹۸۸ به وایانگ کولیت در دانشگاه میشیگان بود که شکنر به عنوان دستیار مدعو در رشته علوم انسانی در آن شرکت کرده بود. در سال ۱۹۸۹ مضامین بیشتری را در طی سخنرانیهای دانشگاه نورث وسترن و دانشگاه آیووا اضافه کرد. مقاله در مجلهٔ نقد و بررسی نمایش TDR شماره ۳۴ تابستان ۱۹۹۰ منتشر شد.
فصل هفتم با عنوان «چشمانداز آیینهای نمایشی» دستخوش تغییرات بسیاری شد. نسخهای از آن به عنوان مقالهٔ مقدمه در مجلهٔ مطالعات آیین در سال ۱۹۸۵ به چاپ رسید. بخشهای دیگری به مقاله اضافه شدند: «ماجراجویی آخر ترنر» که با اضافه شدن این بخش مقالهٔ شکنر در مجلهٔ انسانشناسی سال ۱۹۸۵ و نیز مقدمهٔ او برای انسانشناسی و اجرا (۱۹۸۶) ویکتور ترنر به چاپ رسید.
خواندن کتاب چشمانداز آیینهای نمایشی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به تئاتر و هنرهای نمایشی مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب چشمانداز آیینهای نمایشی
چرا باید بازی را تعریف کنیم؟
اگر دوگانگیهای قدیمی که بازی را از کار، جدیت و آیین جدا میکنند بیش از حد انعطافناپذیر و فرهنگمدار باشند؛ اگر سنت قدیمی که بازی کودکان را از بازی بزرگسالان متمایز میکند نادرست باشد؛ اگر لازم است بازی نه داوطلبانه و نه سرگرمکننده باشد؛ اگر جریان و انعکاس هر دو از ویژگیهای بازی باشند؛ اگر مطالعات اخلاقشناسی و نشانهشناسی که ادعا میکنند کارکرد بازی یادگیری، کاوش، خلاقیت و ایجاد ارتباط است واقعاً به همان اندازه که دربارهٔ فعالیتهای مربوط به بازی هستند دربارهٔ نابازی باشند؛ اگر مطالعات روانکاوی که بازی را با حالت و کاهش اضطراب و پرخاشگری پیوند میدهد، همانقدری که دربارهٔ فعالیتهای مربوط به بازی هستند، همانقدر هم مربوط به نابازی باشند؛ اگر زمان و مکان مقبول بین نوزاد و والد اساس فعالیتهای بازی کودک و بزرگسال شامل هنر و مذهب نباشد؛ اگر بازی همیشه انتقالی یا لمینال۹۵ یا لیمینوید۹۶ باشد؛ اگر تمامی تعریفهای مربوط به بازی «ایدئولوژی» (پیشبینیها و تحمیلهای فرهنگی) باشند چگونه میتوان در مورد چیزی صحبت کرد که قرار است باشد؟
شاید محققان باید در مورد تعریف بازی اندکی درنگ کنند. شاید همانطور که ویکتور ترنر در یکی از آخرین نوشتههای خود گفته، بازی غیرقابلتعریف است. ترنر نوشت: «همانطور که میبینم، بازی مناسب هیچ مکان خاصی نیست؛ و نسبت به تعیین جا، محل و تثبیت مکان، موقت و عصیانگر است (بذلهگویی در کاری عصب ـ اناسنشناسانه است) (۱۹۸۳: ۲۳۳) اما ترنر با وجود تمامی این سخنان، نتوانست در مقابل امتحان کردن آن مقاومت کند. او با ظرافت اشاره خود را از «بازی» به «بازیگوشی» تغییر داد – تغییری که به اندازهٔ تغییر از «آیین» به «آیینسازی» سرنوشتساز است:
بازیگوشی، ذاتی ناپایدار و گاهی اوقات خطرناک و انفجاری دارد که مؤسسات فرهنگی به سعی دارند آن را در شیشههای بازیهای رقابتی، شانس و قدرت اینگه دارند
هستند، در حالتهای شبیهسازی شده مانند تئاتر، و در حالت آشفتگی کنترلشده مثل ترن هوایی یا رقص درویش ....
بیشتر تعاریف مربوط به بازی شامل مفاهیم فراغت، زندگی بیقید است که با «معاش» زندگی جدی ناسازگار است، و فرایندهای «زندگی و مرگ»، کنترل اجتماعی، «دخل و خرج»، و پرورش نسل بعدی را رها میکند... بازی میتواند همه جا و هیچ کجا باشد، از هر چیزی تقلید کند، اما با چیزی هم یکسان تلقی نشود... بازی عالیترین سازگاریِ ساختارهای زودگذر و شکننده است، مثل حشرهای به نام کرم کادیس یا آشیانه زاغ... فراپیامهای آن از مجموعهعناصر ظاهراً ناسازگار تشکیل شده است ... گذرهایی که ظاهراً کاملاً منطقی هستند به شیوهای سرخوشانه یا سوررئالیستی به سوی گذری هدایت میشوند که با پیوندهای نحوی گره خورده است. با این حال، چرخ بازی مثل همیشه به آرامی میچرخد، و (همانطور که میهال سیکزنتیمیهالی۹۸ (۱۹۵۷) استدلال کرده) موجب میشود اهداف تغییر کنند و در نتیجه، چیزی را دوباره میسازد که فرهنگ آنرا واقعیت معرفی میکند. (۱۹۸۳: ۲۳۳)
ترنر نتیجه گرفت که بازی یک فعالیت یا به عبارتی مجموعهای از فعالیتهاست که بطور کلی قابلیت دستهبندی شدن ندارد، «ضدی» است که به بهوسیلهٔ آن همهٔ دستههای دیگر بیثبات میشوند. اما حتی ستایش ترنر در باب بازی پر از تناقض است. آیا بازی عاشقانه یا عشقبازی برای تولیدمثل لازم نیست؟ آیا بازی جنبه آموزشی ندارد؟ و آیا بازی دلقکهای آیینی مثل بازی سوپربول۹۹ به جای آنکه مفهوم «زندگی بیقید» را انتقال دهند، با دقت و هماهنگی دقیق طراحی نشدهاند؟
اگر «اَعمال بازی» بر اساس شش الگو سنجیده شوند، مشکل چندان پیچیده نخواهد بود: ساختار؛ فرایند؛ تجربه؛ کارکرد؛ ایدئولوژی و چارچوب. اجازه دهید تعاریف فشردهٔ هر الگو را ارائه دهم:
۱. ساختار: به طور مقارن در نظرگرفته میشود، روابط بین وقایع تشکیل دهندهٔ اَعمال بازی چیست؟
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۳۰ صفحه
حجم
۲٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۳۰ صفحه