دانلود و خرید کتاب آوازخوان طاس/ صندلی ها اوژن یونسکو ترجمه سحر داوری
تصویر جلد کتاب آوازخوان طاس/ صندلی ها

کتاب آوازخوان طاس/ صندلی ها

نویسنده:اوژن یونسکو
انتشارات:نشر بیدگل
امتیاز:
۳.۸از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب آوازخوان طاس/ صندلی ها

کتاب آوازخوان طاس/ صندلی ها نوشتۀ اوژن یونسکو و ترجمۀ سحر داوری است. نشر بیدگل این کتاب را منتشر کرده است. کتاب، شامل دو نمایشنامۀ برجستۀ فرانسوی است.

درباره کتاب آوازخوان طاس/ صندلی ها

کتاب آوازخوان طاس/ صندلی ها دربردارندۀ دو نمایشنامه از اوژن یونسکو است.

این کتاب در «مجموعه‌نمایشنامه‌های بیدگل» منتشر شده است. این مجموعه، مجموعه‌ای منحصربه‌فرد از نمایشنامه‌هایی است که تابه‌حال به فارسی ترجمه نشده‌اند و یا ترجمهٔ مجددی از نمایشنامه‌هایی خواهد بود که از هر جهت لزوم ترجمهٔ مجدد آنها حس می‌گردد. همچنین معرفی جهان‌های متفاوت نمایشی، از اهداف اصلی این مجموعه خواهد بود؛ جهان‌هایی که تابه‌حال برای خوانندگان فارسی ناگشوده مانده‌اند یا سیاست‌های فرهنگی خاص، مانع از گشوده‌شدن آنها شده است.

هدف اوژن یونسکو از نگارش نمایشنامۀ آوازخوان طاس، باز نمودن قهقرای آدمی است؛ قهقرایی که به علت از دست‌ دادن اصالت و شبیه شدن به ديگران ایجاد شده است. یونسکو اين قهقرا را به‌وسیلۀ به کار بردنِ یک زبانِ محاورۀ فرسوده و نگارش گفت‌وگوهایی مبتذل نشان داده است؛ چرا که، به عقيدۀ او فرسودگی زبان، حکايت‌گر فرسايش انديشه است. در فضای این نمایشنامه این اصل که انگار ديگر کسی نمی‌انديشد، کاملاً احساس می‌شود.

نمایشنامۀ صندلی ها نمایشنامه‌ای تک‌پرده‌ای است. صندلی ها به‌عنوان یک «مضحکۀ غم‌انگیز» توصیف شده است. شخصیت‌های این نمایشنامه یک زوج پیرِ تنها هستند که در انتظار آمدن مهمان‌اند. وقتی این زوج در حال گفتگو هستند، میهمانان از راه می رسند اما این مهمانان برای تماشاگران نامرئی هستند. بااین‌حال به‌تدریج و البته دیوانه‌وار، صندلی‌های بیشتری روی صحنه قرار می‌گیرند.

این نمایشنامه‌ها، هر دو، به تئاترِ اصطلاحاً پوچی (ابزوردیسم) تعلق دارند. آثار ابزورد، وجه بی‌معنا یا پوچ جهان هستی را پررنگ می‌کنند.

خواندن کتاب آوازخوان طاس/ صندلی ها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره اوژن یونسکو

اوژن یونسکو در ۲۶ نوامبر ۱۹۰۹ به دنیا آمد. وی یک نویسنده و نمایشنامه‌نویس فرانسوی-رومانیایی و بارزترین نمایندۀ «تئاتر آوانگارد فرانسه» است.

یونسکو پیش از آغاز نمایشنامه‌نویسی، برای مجله‌ها و روزنامه‌های رومانیایی شعر و نقد می‌نوشت. او نخستین نمایشنامۀ خود را در چهل‌سالگی نوشت.

از جمله مهم‌ترین نمایشنامه‌های او می‌توان به «درس»، «قاتل» و «کرگدن» اشاره کرد.

یونسکو در سال ۱۹۷۰ به عضویت فرهنگستان فرانسه درآمد، در ۱۹۶۴ نامزد دریافت جایزۀ نوبل ادبیات شد و در ۱۹۹۴ در سن ۸۴ سالگی درگذشت.

 درباره سحر داوری

سحر داوری در سال ۱۳۵۷ در تهران به دنیا آمد. او هشت‌ساله بود که به فرانسه نقل مکان کرد و در کالج به تحصیل پرداخت.

سحر داوری از شانزده‌سالگی ترجمۀ آثار اوژن یونسکو را آغاز کرد. وی همچنین دو نمایشگاه نقاشی در تهران برگزار و چندین کتاب از یونسکو، میلان کوندرا، یاسمینا رضا و... ترجمه کرده است.

بخشی از کتاب آوازخوان طاس/ صندلی ها

«ماری: خانم... آقا...

خانم اسمیت: چی می‌خواین؟

آقای اسمیت: اینجا اومدین چی‌کار؟

ماری: آقا و خانم، من رو ببخشین... همین‌طور این خانم‌ها و آقایون... می‌خواستم... می‌خواستم... من هم یه لطیفه براتون تعریف کنم.

خانم مارتن: این چی می‌گه؟

آقای مارتن: به گمانم خدمتکار دوستان ما دیوانه شده. اون هم می‌خواد لطیفه تعریف کنه.

آتش‌نشان: فکر کرده کیه؟ (به ماری می‌نگرد.) اوه!

خانم اسمیت: شما رو چه به این حرف‌ها؟

آقای اسمیت: ماری، واقعاً جای شما اینجا نیست...

آتش‌نشان: اوه! خودشه! امکان نداره.

آقای اسمیت: شما هم؟

ماری: امکان نداره! اینجا؟»

Πυρια
۱۴۰۳/۰۹/۱۰

من نتونستم باهاش ارتباط بگیرم نفهمیدم از چیه این اینهمه تعریف میشه :/

اعلیحضرتا، برای اینکه فراموش کنم، خواستم برم ورزش... کوه‌نوردی... پاهام رو کشیدن لیز بخورم پایین... خواستم از پله بالا برم، پله‌ها رو پوسوندن... افتادم پایین... خواستم برم سفر، گذرنامه بهم ندادن... خواستم از رودخونه رد بشم، پل‌هام رو خراب کردن...
رها
دل‌رحمیم من رو شکست داد.
رها
آتش‌نشان: من اجازه ندارم آتشِ خونهٔ کشیش‌ها رو خاموش کنم. اسقف عصبانی می‌شه. اونها خودشون آتش‌هاشون رو خاموش می‌کنن، یا می‌دن راهبه‌ها خاموشش کنن.
محمد
پیرزن: تو می‌تونستی یه سخنرانِ کل بشی، اگه یه کمی تو زندگی ارادهٔ بیشتری به خرج می‌دادی... من به خودم می‌بالم، من خوشحالم که بالاخره تصمیم گرفتی برای همهٔ کشورها، برای اروپا، برای همهٔ قاره‌ها حرف بزنی.
محمد
آقای مارتن: بالاخره ما نفهمیدیم وقتی زنگ می‌زنن کسی هست یا نه. خانم اسمیت: هیچ‌وقت هیچ‌کس نیست. آقای اسمیت: همیشه یکی هست. آتش‌نشان: الان آشتی می‌دمتون. هر دوتون یه‌کم حق دارین. زنگ که می‌زنن گاهی کسی هست، گاهی هیچ‌کس نیست.
amir_davari
من از پرنده‌ای که تو صحرا بچَره بیشتر خوشم می‌آد تا چرنده‌ای که تو هوا بپره.
کاربر ۸۸۲۶۵۱۷

حجم

۱۱۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۴۳ صفحه

حجم

۱۱۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۴۳ صفحه

قیمت:
۶۸,۰۰۰
تومان