کتاب در باب قرن بیستم
معرفی کتاب در باب قرن بیستم
کتاب الکترونیکی «در باب قرن بیستم» نوشتهٔ تونی جات با ترجمهٔ محسن قائممقامی در نشر چشمه به چاپ رسیده است. کتاب در باب قرن بیستم تاریخ عقاید سیاسی مدرن در اروپا و امریکاست و موضوع آن قدرت و عدالت از منظر روشنفکران لیبرال، سوسیالیست و کمونیست، ملیگرا و فاشیست از اواخر قرن نوزدهم تا اوایل قرن حاضر است.
درباره کتاب در باب قرن بیستم
کتاب در باب قرن بیستم زندگینامهٔ فکری مورخ و نظریهپرداز سیاست و جامعهٔ انگلیسی، تونی جات، است که در میانهٔ قرن بیستم، درست پس از مصیبت بزرگ جنگ جهانی دوم و هولوکاست و همان زمانی که کمونیستها داشتند در اروپای شرقی پایههای قدرتشان را مستحکم میکردند، چشم به جهان گشود. همچنین این کتاب تأملی است دربارهٔ محدودیتهای (و قابلیتهای تجدید) عقاید سیاسی و در باب قصورها (و وظایف) اخلاقی روشنفکران در سیاست.
کتاب در باب قرن بیستم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به علوم سیاسی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب در باب قرن بیستم
.پدربزرگ و مادربزرگ مادریام همدیگر را در لندن دیدند، یانته و خانوادهاش پس از پوگروم در کیشیناو، ۱۹۰۳ به آنجا آمده بودند. مثل هزاران یهودی از چیزی گریخته بودند که در زمان خودش اتفاقی بود که در خشونت نمونه نداشت: قتلعام ۷۵ یهودی در حوالی ولایت بساربیا در امپراتوری روسیه. تا ۱۹۰۵ دیگر به لندن رسیده بودند. پدربزرگم سولومون دوداکوف هم از روسیه به انگلستان گریخته بود، هر چند برای فرار دلایل دیگری داشت. طبق افسانهٔ خانوادگی، سولومون در دفاع از پدرش در برابر اوباش، تصادفاً یکی از آنها را طوری زده بود که طرف مُرده بود. سپس شب قبل از فرار از کشور در تنور یک نانوایی پنهان شده بود. این روایت به احتمال زیاد تا حدودی شاخوبرگ داده شده، چون زمان فرار پدربزرگم حاکی از آن است که او هم در همان زمان و احتمالاً به همان دلایلی روسیه را ترک کرده که صدها هزار یهودی دیگر ترک کرده بودند. درهرحال او مستقیم به انگلستان آمد. بنابراین، پدربزرگ و مادربزرگ مادریام در ۱۹۰۵ در انگلستان بودند و همان سال هم ازدواج کردند. مادرم، استلا سوفی دوداکوف، ۱۹۲۱ در جنوب محلهٔ یهودیهای شرق لندن به دنیا آمد. آخرین بچه از هشت فرزند پدربزرگ و مادربزرگم بود. مادرم همیشه فکر میکرد در حوالی بندرگاههای کاکنی و کارگری لندن غریبه است، اما در آن زمان حسم میگفت که او هیچوقت، چه در خانوادهٔ خودش چه در جامعهٔ یهودیان شرق لندن، احساس راحتی نمیکرد.
پدرم هم مثل مادرم از یک خانوادهٔ یهودی اصالتاً شرقاروپایی میآمد. هر چند خانوادهٔ پدرم، قبل از رسیدن از امپراتوری روسیه به بریتانیا، مدتی هم در بلژیک و ایرلند سر کردند. مادربزرگ پدریام، آیدا اویگیل، اهل پیلویسکایی بود، روستایی درست در جنوب غربی کاوناس لیتوانی، که امروز جزء لیتوانی است، ولی آن زمان جزء خاک روسیه بود. در همان دههٔ نخست قرن بیستم، پس از اینکه پدرش را که سورچی بود خیلی زود از دست داد، در نانوایی خانوادگی مشغول شد. خانوادهٔ اویگیل تصمیم گرفتند راهی غرب شوند و در آنتورپ، که در آن آشنایانی داشتند، در صنعت الماس مشغول به کار شوند. در همان بلژیک بود که آیدا با پدربزرگ پدریام آشنا شد. باقی خانواده مقیم بروکسل شدند، یکیشان هم در تگزاس فروشگاه خشکبار باز کرد.
حجم
۵۲۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۴۷ صفحه
حجم
۵۲۹٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۴۷ صفحه