کتاب کلبه خاطرات
معرفی کتاب کلبه خاطرات
کتاب کلبه خاطرات نوشتهٔ تونی جات و ترجمهٔ فرزام امین صالحی است. انتشارات علمی و فرهنگی این ناداستان را روانهٔ بازار کرده است. این اثر خودزندگینامهٔ نویسنده است.
درباره کتاب کلبه خاطرات
کتاب کلبه خاطرات حاوی ناداستان است. این کتاب زندگینامهٔ تونی جات از زبان خودش است. تونی جات، متفکر و مورخ معاصر است و این کتاب را در سال ۲۰۱۰ منتشر کرده است. در یک تقسیمبندی میتوان ادبیات را به دو گونهٔ داستانی و غیرداستانی تقسیم کرد. ناداستان (nonfiction) معمولاً به مجموعه نوشتههایی که باید جزو ادبیات غیرداستانی قرار بگیرد، اطلاق میشود. در این گونه، نویسنده با نیت خیر، برای توسعهٔ حقیقت، تشریح وقایع، معرفی اشخاص یا ارائهٔ اطلاعات و بهدلایلی دیگر شروع به نوشتن میکند. در مقابل، در نوشتههای غیرواقعیتمحور (داستان)، خالق اثر صریحاً یا تلویحاً از واقعیت سر باز میزند و این گونه بهعنوان ادبیات داستانی (غیرواقعیتمحور) طبقهبندی میشود. هدف ادبیات غیرداستانی تعلیم همنوعان است (البته نه بهمعنای آموزش کلاسیک و کاملاً علمی و تخصصی که عاری از ملاحظات زیباشناختی است)؛ همچنین تغییر و اصلاح نگرش، رشد افکار، ترغیب یا بیان تجارب و واقعیات از طریق مکاشفهٔ مبتنی بر واقعیت، از هدفهای دیگر ناداستاننویسی است. ژانر ادبیات غیرداستانی به مضمونهای بیشماری میپردازد و فرمهای گوناگونی دارد. انواع ادبی غیرداستانی میتواند شامل اینها باشند: جستارها، زندگینامهها، کتابهای تاریخی، کتابهای علمی - آموزشی، گزارشهای ویژه، یادداشتها، گفتوگوها، یادداشتهای روزانه، سفرنامهها، نامهها، سندها، خاطرهها و نقدهای ادبی.
خواندن کتاب کلبه خاطرات را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ناداستان و قالب زندگینامه پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب کلبه خاطرات
«دههٔ ۱۹۶۰ من با دههٔ ۶۰ همدورههایم فرق میکرد. البته من هم در عشق به بیتلها، مواد مخدر سَبُک، مخالفخوانی سیاسی و مسائل جنسی سهیم بودم (این آخری بیشتر خیالی تا واقعی؛ اما از این بابت هم فکر میکنم که تبلور تجربهٔ اکثریت بودم، بگذریم از خاطرات خیالپردازانه). ولی تا جایی که به فعالیت سیاسی مربوط میشد، من ازجریان اصلی در سالهای بین ۱۹۶۳ و ۱۹۶۹ به خاطر همکاری همهجانبه با صهیونیسم چپ، جدا شدم. من تابستانهای ۱۹۶۳، ۱۹۶۵ و ۱۹۶۷ را به کار در کیبوتصهای اسرائیل گذراندم و بیشتر اوقات این بازهٔ زمانی را، به عنوان یکی از مقامات افتخاری جنبش جوانان صهیونیست بهشدت مشغول تبلیغ صهیونیسم کارگری بودم. در خلال تابستان ۱۹۶۴ داشتم در یک اردوی آموزشی در جنوب غربی فرانسه برای رهبری «آماده» میشدم؛ و از فوریه تا جولای ۱۹۶۶ تماموقت در ماشانعیم، مزرعهای اشتراکی در جلیلهٔ علیا، کار میکردم.
این کارآموزی احساساتی بسیار سنگین ابتدا خیلی به درد خورد. دستکم در طول تابستان ۱۹۶۷ که من از کار داوطلبانه در یک کیبوتص به مشارکت جنبی در نیروهای مسلح اسرائیل ترفیع یافتم، سربازی ایدئال بودم: سر و زباندار، معتقد و از نظر ایدئولوژیک سرسختانه مؤمن. مثل حلقهٔ رقاصان در اثر میلان کوندرا کتاب خنده و فراموشی در جشن و سرورهای دستهجمعی به همفکرانم ملحق شدم، با طرد مخالفان و تجلیل از وحدت آرامشبخش روح، هدف و پوشاک مشترک. من تشخص یهودی را کمال مطلوب میدانستم و تأکید صهیونیستها بر جدایی و تفاوت قومی را به طور شهودی درک و از آن تقلید میکردم. حتی از من دعوت شد ــ در سن کم و مضحک ۱۶ سالگی ــ در یک کنفرانس نوجوانان صهیونیست در پاریس سخنرانی کوتاهی ایراد کنم و دخانیات را چون «انحرافی بورژوایی» و تهدیدی برای مسئولیتهای اجتماعی جوانان یهودی محکوم کنم. خیلی تردید دارم که به این گفته حتی در آن زمان هم معتقد بوده باشم (هرچه باشد خودم سیگاری بودم): ولی از پس بازی با کلمات خوب برمیآمدم.»
حجم
۲۰۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۱۲ صفحه
حجم
۲۰۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۱۲ صفحه