کتاب مغزی که خود را تغییر می دهد
معرفی کتاب مغزی که خود را تغییر می دهد
کتاب مغزی که خود را تغییر می دهد نوشتهٔ نورمن دویج با ترجمهٔ افسانه محمدی شاهرخ و محمدرضا کرامتی در انتشارات ارجمند چاپ شده است. کتاب حاضر به قلم فردی با کلکسیونی از تخصصها و تجربیات علمی به نگارش درآمده و تاکنون چندین مرتبه در استرالیا و نیوزیلند تجدید چاپ شده است.
درباره کتاب مغزی که خود را تغییر می دهد
این کتاب از یک کشف انقلابی پرده برمیدارد و آن این است که مغز انسان میتواند خود را تغییر دهد؛ این تغییر خارقالعاده با استناد به تجربیات واقعی دانشمندان، پزشکان و بیماران گزارش شده است.
ترکیب ماهرانۀ تخصصهای نویسنده، جذابیت مطالب را دوچندان کرده است. نورمن دویج، پزشک، روانشناس، روانکاو، شاعر، نویسنده، محقق و عضو هیأت علمی مرکز تحقیق و تربیت روانکاوی دانشگاه کلمبیا در نیویورک و دانشکدۀ روانکاوی دانشگاه تورنتو در کانادا است و تاکنون چهار بار موفق به دریافت جایزۀ طلایی مجلۀ ملی کانادا شده است.
مشخصات کتاب مغزی که خود را تغییر می دهد
ترجمه: دکتر محمدرضا کرامتی - دانشیار دانشگاه تهران
دکتر افسانه محمدی شاهرخی
نوبت چاپ 4
سال انتشار 1400
The Brain That Changes Itself: Stories of Personal Triumph from the Frontiers of Brain Science [Paperback]
Norman Doidge (Author)
• Paperback: 427 pages
• Publisher: Penguin Books; 1 Reprint edition (December 18, 2007)
کتاب مغزی که خود را تغییر می دهد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب میتواند مورد استفادۀ کلیۀ متخصصان در زمینه روانشناسی، روانپزشکی، اعصاب و روان و همچنین مشاوران، رواندرمانگرها، مددکاران اجتماعی و پزشکان عمومی قرار گیرد. همچنین میتواند به عنوان منبع اصلی دروس رشتۀ روانشناسی بالینی در دورۀ کارشناسی ارشد معرفی شود.
بخشی از کتاب مغزی که خود را تغییر می دهد
ناگهان شریل روزی متوجه شد نمیتواند بدون زمینخوردن، بایستد. او وقتی سرش را تکان میداد تصور میکرد اتاق دور سرش میچرخد و نمیتوانست این موضوع را درک کند که چرخاندن سر موجب میشود این تصور را داشته باشد. او سرانجام دستش را به دیوار گرفت، روی زمین نشست و به سمت تلفن رفت تا با دکترش تماس بگیرد. وقتی به بیمارستان رسید، پزشکان روی او آزمایشهای مختلفی انجام دادند تا ببینند سیستم وستیبولار بدنش کار میکند یا نه. آنها آب داغ و آب بسیار سرد داخل گوشهایش ریختند و او را روی میز خواباندند. وقتی از او خواستند با چشم بسته بایستد، سقوط کرد. یکی از پزشکان به او گفت "سیستم وستیبولار تو اصلاً کار نمیکند." آزمایشها نشان دادند تنها دو درصد از عملکرد این سیستم باقی مانده است.
شریل میگوید "دکتر با خونسردی و بیتفاوتی به من گفت بهنظر میرسد از عوارض جانبی جنتامایسین باشد." شریل در حالی که احساساتی شده بود فریاد زد: "چرا تا به حال هیچکس به من چیزی در این مورد نگفته بود؟ دکتر گفت: "این حالت، همیشگی است."
از آنجا که ارتباط بین دستگاه وستیبولار شریل و سیستم بیناییاش آسیب دیده است، چشمهایش نمیتوانند به راحتی یک هدف در حال حرکت را دنبال کنند. او میگوید: "همۀ چیزهایی را که میبینم انگار توسط یک فیلمبردار آماتور فیلمبرداری شده است. به هر چیز که نگاه میکنم انگار از ژله درست شده است و با هر قدمی که برمیدارم، احساس میکنم همه چیز تکان میخورد."
حجم
۵۳۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
حجم
۵۳۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
نظرات کاربران
من نسخه چاپی این کتاب رو بدون اینکه انتظار زیادی ازش داشته باشم خوندم، انتظار داشتم مثل مردی که زنش رو با کلاه اشتباه میگرفت صرفا یکسری داستان درباره شگفتی های مغز و آسیب های مغزی باشه ولی این کتاب خیلی
خوب بود ،واقعا خوب بود ،یکی از کتاب هایی که حتما به متخصصان شناختی ،روانشناسان ،روانپزشکان و دانشجویان علوم انسانی به ویژه سایکولوژی توصیه میکنم ،فقط کاش امکان این را داشتم که از آن یادداشت ها یا هایلایت بر میداشتم