کتاب ملاقات با خود
معرفی کتاب ملاقات با خود
کتاب ملاقات با خود؛ نقشه راهی برای اکتشاف خود نوشتهٔ نیکول لپرا و ترجمهٔ شهرام شیری است و انتشارات متخصصان آن را منتشر کرده است. اگر کتاب نجات از هزارتو را خواندهاید این کتاب را هم حتما بخوانید.
درباره کتاب ملاقات با خود
به نقطهٔ شروع یک سفر دگرگونکننده خوش آمدید. سفری که میتواند شما را در عمیقترین لایههای درونیتان متحول کند. به احتمال زیاد شما دلیلی برای انتخاب این کتاب داشتهاید. شاید مانند بسیاری از افراد حس میکنید چیزی باید در زندگی شما تغییر کند. ممکن است حتی بدانید برای تغییر کردن به چه چیزهایی نیاز دارید، اما نیروی ایجاد تغییر معنادار را در خود نمییابید یا شاید اصلا نمیدانید از کجا باید شروع کنید.
واقعیت این است که در اکثر افراد، نسخه فعلی آنها بیشتر تحت تاثیر الگوهای آموخته شده در گذشتهشان است، نه تصمیمات آگاهانهای که در لحظه میگیرند. این کتاب قرار است همین وضعیت را تغییر دهد. وقتی متوجه میشویم که بیشتر زندگی خود را در حالت خودکار سپری کردهایم، نیرویی در ما شکل میگیرد که میتوانیم از آن برای بیدارکردن خودآگاهمان و در نتیجه ایجاد عادات جدید و سالم بهره بگیریم. وقتی بدون قضاوت سعی میکنیم الگوهای جسمی، ذهنی و عاطفی خود را (که نسخهٔ فعلی ما را شکل دادهاند، مشاهده کنیم، بهتر میتوانیم بفهمیم که کدام یک از آنها را دیگر نمیخواهیم با خود به آینده ببریم. برخی از افراد در «یک لحظه» به این نقطه میرسند و آن را همچون لحظهٔ بیداری توصیف میکنند؛ اما برای برخی دیگر، این آگاهی به آهستگی رخ میدهد و به مرور زمان متوجه آن میشوند. این همان چیزی است که «سفر بیداری درون» را بسیار جذاب میکند؛ زیرا به روشهای گوناگونی رخ داده و برای افراد مختلف، معنای متفاوتی دارد. برخی از خوانندگان این کتاب ممکن است برای اولین بار در زندگیشان باشد که به خود توجه میکنند؛ این تجربه قطعا اثر عمیقی بر زندگی آنها خواهد داشت.
شاید هیچ فردی نباشد که کاملا متوجه تمام الگوهای محدودکننده خود شده باشد. همهٔ ما دارای بخشهایی هستیم که هنوز آمادگی و تمایل مواجه شدن با آنها را نداریم. گاهی اوقات، آنقدر بر روی یک مشکل خاص تمرکز میکنیم که حتی متوجه نمیشویم خودمان به روشهای مختلف در ماندگاری این مشکلات نقش داریم. تنها با فهمیدن عادتهایمان است که میتوانیم آنها را تغییر داده و فضا را برای ساختن یک زندگی هدفمند و رضایت بخش خالی کنیم.
در کتاب قبلی نیکول لپرا، نجات از هزارتو، چهارچوبی کلی جهت درک و درمان الگوهای معیوب و ناکارآمد ارائه شد. الگوهای محدودکنندهای که باعث میشدند ما نتوانیم از تمام ظرفیت خودمان و زندگی استفاده کنیم. در آن کتاب به موضوعاتی همچون بازوالدگری، پیوندهای ترومایی، تنظیم سیستم عصبی و کودک درون پرداخته شد. خوانندگان بعد از آن کتاب از لپرا خواستند کتاب دیگری بنویسد. بسیاری میخواستند در این موضوعات عمیقتر شوند تا چیزهای بیشتری درباره خودشان یاد بگیرند و مهارتهایی را توسعه دهند تا در مسیر شناخت و رشد به آنها کمک کند. بسیاری دیگر نیاز به راهنمایی بیشتر در خصوص تمرین «مشاهده خود» داشتند (همان تمرینی که به افراد کمک می کند عادات ناخودآگاهشان را شناسایی کنند). کتاب ملاقات با خود با هدف پاسخ دادن به تمام آن درخواستها نگاشته شده است.
فصلهای کتاب ملاقات با خود از این قرار است:
چگونه بخشهای مختلف خود را ملاقات کنیم؟
ملاقات با عادتهای خود
ملاقات با عواطف خود
ملاقات با خود واقعی
خواندن کتاب ملاقات با خود را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر میخواهید با کتابی ساده و روان با خود واقعیتان رودررو شوید این کتاب را بخوانید.
بخشی از کتاب ملاقات با خود
«همهٔ ما وقتی به دنیا میآییم، با خودِ واقعیمان ارتباط داریم؛ بخشی از وجود ما که آن را روح، روان، خودآگاهی یا جوهرهٔ وجودی مینامیم. خود واقعیِ ما خردمند، پذیرا، همدل و بامحبت است. اگرچه همهٔ ما در بدو تولد به خودِ واقعیمان متصل هستیم، اما معمولاً بهمرور زمان و به دلایل مختلف ارتباطمان با آن قطع میشود. بسیاری از ما بهدلیل پاداشدهی (پذیرفته شدن) یا تنبیه شدن (رد شدن) توسط والدینمان، اینگونه شرطی میشویم که به شیوههای خاصی رفتار کنیم.
وقتی بهطور مدام به ما گفته میشود «دیوونهم کردی» یا «ای کاش کمی مثل خواهرت بودی»، به این باور میرسیم چیزی در ما وجود دارد که ارزشمند نیست. ما برای سازگاری با این شرایط، تبدیل به نسخهای از خودمان میشویم که احتمال دریافت عشق و پذیرش از کسانی که برای بقای ما مهم هستند را افزایش دهد. از آن پس بهجای گوشدادن به صدای شهودی خودِ واقعیمان، یاد میگیریم که به دنبال تأیید بیرونی باشیم. اگرچه طبیعی است که به دنبال تأیید دیگران باشیم، اما وقتی این کار را به قیمت نادیدهگرفتن نیازها، علایق و حقیقت خود انجام میدهیم، میتواند باعث شود از خودمان و دنیای پیرامونمان جدا شویم.
من سالیان درازی از «خودم» جدا بودم و زمانی آگاه شدم که اوایل دههٔ چهارم زندگیام بود؛ کاملاً خسته و سردرگم به این فکر میکردم که چرا نمیتوانم خوشحال باشم. این زندگی به آنچه انتظارش را داشتم، شباهتی نداشت. من همچنان در مسیر ملاقات با خودِ واقعیام هستم؛ مسیری که در آن یاد میگیرم «واقعاً چه کسی هستم». این سفر هیجانانگیز است و بسیاری از شما نیز شاید مشتاق ملاقات با خودِ واقعیتان باشید. بسیاری از افراد میخواهند خیلی سریع این کار را انجام دهند، اما لازم است بدانید که رسیدن به خودِ واقعی، یک «سفر» است. میتوانید این فرایند را همچون کندن لایههای مختلف یک پیاز تصور کنید. تمام افکار، باورها و رفتارهای شرطیشده در ما، در این مسیر قرار دارند. هیچ راهی برای سرعتبخشیدن به این فرایند یا «دور زدن» آن وجود ندارد. آشکار شدن این لایههای مزاحم، یکی از ارزشمندترین اتفاقات زندگیمان خواهد بود. حتی برخی افراد معتقدند که این کار (یعنی اکتشاف کسی که واقعاً هستیم)، هدف حقیقی ما در زندگی است؛ اینکه اجازه دهیم زندگیمان نمود زیبایی از ابراز حقیقت درونی ما باشد.»
حجم
۹۵۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۰۹ صفحه
حجم
۹۵۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۳۰۹ صفحه